این داستان تقدیم به شما
زن من اسمش پریه و 55 سالشه ولی به نسبت سنش سکسی و خواستنیه . قدش 160 و وزنش 72 کبلو با سینه های +85 از اون زنهاست که مردهای گردن کلفت خیلی میخوانش . جلو مردها تو مهمونی ها سکسی می پوشه . دامن کوتاه و لباس های بدن نما . پری چند سال پیش تو یک شرکت بیمه کار میکرد و برای مذاکره با شرکتها برای بیمه شدنشون باید از محل کارش با یکی از همکاراش خارج میشد. اون همکارش یک مرد 37-8 ساله قد بلند و عضلانی و متاهل به اسم امیربود. کم کم ما با امیر رابطه خانوادگی پیدا کردیم و پری هم با زنش دوست شد…
زن امیر گاهی به من میگفت که امیر دائم دنبال زنهای دیگه است و آدم هوس بازیه و حتی یک روز به من گفت چشم امیر دنبال پریه چون پری هیکلش خیلی توپر و برجسته است و امیر از اینجور زنها خیلی خوشش میاد. البته زن امیر جوون و زیبا بود ولی معلوم بود نمیتونه از پس اون بر بیاد.
گاهی میدیدم پری و اون با هم لاس میزنن منهم یک روز موقعی که سکس داشتیم به پری گفتم مثل اینکه از امیر خوشت میاد اونهم گفت راستش آره آخه هم جوونه هم قوی هیکله تازه زنش هم میگه خیلی کیر کلفته. گفتم دلت میخواد بکنت پری که حسابی حشری شده بو گفت آره خیلی.
یک روز که با امیر تنها بودم صحبت رو کشوندم به زنهامون و امیر گفت خوش به حال زنت خیلی خواستنیه. گفتم زن تو که هم جوون تره هم خوشگل تر گفت نه پری یک چیز دیگه است گفتم چه جوریه مگه گفت خیلی کردنیه گفتم دلت میخواد بکنیش گفت اگه تو اجازه بدی حسابی میکنمش گفتم پری که میخواد گفت میدونم ولی میخواستم با اجازه تو باشه منهم که دیدم چه من بخوام یا نخوام پری رو میکنه گفتم از نظر من اشکالی نداره گفت عالیه فقط زنم نباید بدونه .
هماهنگ کردیم یک شب که زن امیر رفته بود برای پرستاری از مادر مریضش اون اومد پری یک لباس خیلی تنگ و سکسی پوشیده بود با آرایش غلیظ بعد شام امیر گفت اجازه میدی گفتم راحت باشین امیر هم دست پری رو گرفت و نشوند رو زانوهاش و شروع کرد به مالوندن سینه هاش و هی میگفت جون چه هیکلی داره . کم کم پری رو لخت کرد دست برد تو شورتش و گفت اووف چه کس گنده و تپلی داری پری هم لب میداد بهش .
بعد امیر بلند شد کمربندشو باز کرد و یک کیر کلفت کشید بیرون گفتم عجب کبری داری میخوای چکارش کنی گفت میخوام بکنم تو کس زنت پری گفت جون بعد امیر لخت لخت شد پری خوابید رو کاناپه و امیر رفت وسط لنگاش سر گنده کیرش رو گذاشت تو شکاف کس پری با یک فشار سرشو جا کردپری گفت آخ اونهم گفت جون چه کیرکلفتی داشت با فشار همشو جا کرد وشروع کرد به تلمبه زدن پری هم آخ و اوخ میکرد از لذت امیر هم حسابی سینه های پری رو میمالوند . خیلی وحشیانه تلمبه میزد و طولانی وقتی میخواست آبش بیاد گفت آبمو کجا بریزم پری گفت بریز تو کسم اب کمر جوون زنو جوون میکنه امیر یک نگاهی به من کرد گفتم بریز تو کوسش پری جون حامله نمیشه.
نوشته: شوهر خوشبخت
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید