این داستان تقدیم به شما

چند وقت پیش همسرم برای کارای اداری که داشت مرخصی ساعتی گرفته بود و کارش خوشبختانه زود تموم شد و سر راه اومد خونه.
یه کم نشست و تقریبا ۲۰ دقیقه از پاسش مونده بود که خواست بره ولی از اونجایی که شیطونیم گل کرده بود نذاشتم و بغلش کردم.
همینطور که بغلش کرده بودم خودمو میکشیدم بهش و خیلی ریز بوسش کردم اونم همراهی میکرد. منم اروم از روی شلوار کیرشو ماساژ دادم ولی یکدفعه گفت دیرم میشه باید برم اما اصرار کردم گفتم زود تموم میشه بیا
 
خلاصه راضیش کردم و نشستم زمین همونطور که اون وایساده بود زیپشو باز کردم و موفق شدم آبنبات محبوبمو بیرون بیارم همونطوری شروع کردم اول چند جاشو بوسیدم مثل اینکه داشتم از اون لب میگرفتم! بعدم با زبون خیسش کردم تا راحت تر بره تو دهنم و یه مقدار براش عقب جلو کردم تا حسابی آماده شد. بعد شلوارمو دراوردم و رفتم روی مبل نشستم و پاهامو باز کردم بهش با انگشت اشاره کردم اونم که خون توی بدنش دویده بود رفت و ژل لوبریکانتو آورد و یه مقدار زیادی روی کصم ریخت و و آروم عقب جلو کرد و آروم آروم هلش داد داخل… از اونجایی که وقت زیادی نداشتیم تند تند همه کارا رو انجام میداد حتی تلمبه هاشو

 
بعد منو برگردوند و روی مبل داگی شدم کمرمو گرفت و یه ضرب رفت داخل و تند تند تلمبه زد من که با صداهام یه فضای سکسی براش راه انداخته بودم خودم داشتم پشیمون میشدم از کارم که بعد از چندتا تلمبه محکم و عمیق بالاخره درش آورد آبشو ریخت روی باسنم و کنارم روی مبل ولو شد منم که به هدفم رسیده بودم حسابی لباشو بوسیدم و نوازشش کردم
بلند شد. واقعا دیر شده بود.لباساش همه تنش بودن خودشو مرتب کرد و پر انرژی برای ادامه روزش از خونه رفت

 

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *