داستان سکسی تقدیم به شما
تقریبا 5 سالی میشد که همیدیگرو میشناختیم…اولاش هم دانشگاهی بودیم ولی بعد از یه مدت رابطمون شروع شد…این داستان اولین باره که باهم سکس داشتیم…
اون روز هوا خیلی سرد بود وقتی رسیدم دانشگاه سامانو دیدم با اینکه کلاس نداشت چرا اومده بود دانشگاه یکم حرف زدیم و فهمیدم واسه تکمیل مدارکش اومده قرار شد بعد کلاسم باهم بریم بیرون…حدود ساعت 5 بود کلاسم تموم شد دیدم سامان جلو در منتظرمه…اونشب باهم بیرون شام خوردیم چون هوا سرد بود و مامان و بابام خونه نبودن وقتی منو رسوند ازش خواستم بیاد بالا و باهم چایی بخوریم…
باهم اومدیم تو خونه هنوز عطر اونشبش یادمه طرز نگاهش خیلی خاص و عجیب بود کاپشنشو ازش گرفتم خودمم لباسامو عوض کردم کنارش روی مبل نشستم سرمو گذاشتم زو شونش سامان هم موهامو ناز میکرد و درمورد برنامه هاش حرف میزد
سرمو اوردم بالا محو چشمای مشکیش شدم یه لبخند زد و پیشونیمو بوسید
ارامش تو صداش موج میزد…باهم چایی خوردیم و وقتی تموم شد رو پاهای سامان نشستم لبامو میکشیدم رو گونه هاش و میبوسیدمش اونم موهامو ناز میکرد و اروم اروم نفس میکشید
دلم میخواست لباشو ببوسم نمیدونم این حس از کجا میومد اما منو سمتش هدایت میکرد
لبامو گذاشتم رو لباش اروم لبشو میک میزدم اونم اروم اروم نوازش میکرد گردنمو و همدیگرو میبوسیدیم
سامان لبامو میکند انقد محکم میک میزد بیتابیش تو نفساش معلوم بود…
اروم اروم چونمو بوسید تا زیر گلومو هیچ اعتراضی نداشتم و لذت تو چشمامون موج میزد سامان گردنمو میخورد منم سعی میکردم سینه هامو به تنش فشار بدم تا این شب به این اسونی تموم نشه…
لباشو دمه گوشم کشید…اروم گفت داریم خطرناک میشیم
نمیدونم اون لحظه چی شد نخواستم یا نتونستم مانع این رابطه بشم فقط یادمه با همه ی رضایتم بهش گفتم سامان امشب هیچ خطری در کار نیست
لباسمو از تنم در اوردم سوتین مشکیم که توش برجستگیه سینه هام معلوم بود جلوی چشماش بود لبامو بوسید و اروم اروم سینه هامو میمالید منم لذت میبردم به هم چسبیدیم سامان سوتینمو باز کرد و از تنم در اورد کسمو رو کیرش فسار دادم و سینه هامو اوردم بالا سامان هم که بالای سینه هامو بوسید و نوکه صورتیشو اروم اروم میمکید منم موهاشو ناز میکردم و با اه و ناله هام اتیشمونو بیشتر میکردم سینه هامو چسبوند به هم لاشونو لیس زد تا لبام همدیگرو بوسیدیم و سامان بغلم کرد و بردتم رو تخت اتاقم سامان وایساده بود پلیور سرمه ایشو در اورد عضلاتش با اون پوست برنزش منو حشری میکرد واقع
ا
اومد روم زیر گوشمو میک میزد نفسای داغشو هل میداد تو گوشم منم نفس نفس میزدم و سینه هام بالا پایین میشد سامان سینه ی چپمو فشار میداد
-اههه سامان
+جانم عزیزدلم
حرفاش با نفساش قاطی بود صداش دورگه شده بود
اروم خودمو کشوندم روش گردنشو میک میزدم سامان موهامو نوازش میکرد از گردنش لیس میزدم تا بالای کیرش از رو شلوار میمالیدمش اونم نفس نفس میزد
تو چشماش نگاه میکردم زبونمو کشیدم رو کیرش از رو شلوار خط زبونم رو شلوار ابی روشنش معلوم بود چشماش خمار شده بود دیگه کیرشو در اوردم نمیدونم چقدر بود ولی میدونم به اندازه ی کافی بزرگ و کلفت بود واسه لذت دادن به سامان دیگه منتظر نموندم لبامو اروم کشیدم رو کیرش از پایین لیس میزدم واسش تا نوکش سرشو هعی میک میزدم سامانم نفساشو با فشار بیرون میداد و موهامو جمع میکرد تو دستش…
با ریتم ساک میزدم هم زمان تخماشو میمالیدم تا ته میکردم تو حلقم اوغ میزدم و سامان لذت میبرد تخماشو میک میزدم و تو اون حین واسش جق میزدم اروم کیرشو گذاشتم لای سینه هام بالا پایین میکردم و صدای اه و ناله ی سامان دیگه بلند شده بود
از تخت رفتم پایین شلوارمو با شرتمو در اوردم اروم رفتم رو سامان کیرشو میمالیدم لای کسم
اهههه سامان داغههه
سامان اروم کسمو نوازش میکرد دیگه طاقت نداشتم اروم اروم فشارش دادم تو کسم و نشستم روش یه حسه عجیبی بود تو تنم صدای ناله ی منو سامان بلند شده بود دیگه اروم بالا پایین میشدم رو کیرش سرمو عقب داده بودم و موهام رو کونم ریخته بود سامان پایین موهامو ناز میکرد و کسمو میمالید تو چشماش نگاه میکردم خمار خمار شده بود اروم منو کشید رو خودش و لبامو بوسید چرخید روم و خودش تو کسم تلمبه میزد
اخخخ سامان گردنمو میخورد و اروم میگفت جونه دل سامان سامان فدات شه عزیزم
داشت کسم اتیش میگرفت سامان محکم و تند تند میزد هر جای بدنشو که میتونستم چنگ مینداختم دیگه سامان نفساش و ناله هاش قاطی شده بود تو اتاق حس گرمایی که ابش زیخته شده بود روی کسم و ارامشی که به جفتمون داده شده یود لذت بخش بود
سامان اروم بغلم کرد و نوازشم میکرد…
نوشته: زندگی
نوشته های مرتبط:
شَبِ کَویر
یهِ شبِ مهتاب
شبِ داغِ زمستونی
سرد، سرد، داغ
آرامش (۵ و پایانی)
آرامش (۴)
آرامش (۳)
آرامش (۲)
آرامش (۱)
آغوش آرامشبخش
یه تیکه آرامش
یک ساعت آرامش لطفا
آرامش
به دنبال لذت و آرامش مجدد (۱)
به دنبال لذت و آرامش مجدد
آرامش بعد از طوفان
یک قطره آرامش (۱)
حس آرامش (۲)
آرامش در رویا
آرامش يا سركش (۱)
آرامش مسموم
نیم ساعت آرامش
اولین شب آرامش
در نهایت آرامش
حس آرامش
روژان در آغوش آرامش
عرق سرد
تجاوز در زمستان سرد کنار آتش
در یک شب سرد
مسکو سرد (۱)
یه روز سرد پاییزی
زمستان سرد آمادگاه (۱)
سکسِ سرد
اتاق سرد تاریک
اون شب سرد زمستون
یه روز سرد زمستونی
انگار رویم سطل آب سرد خالی کردند
سخت ارضا شدن من و سرد مزاجی شوهرم
شبی سرد بارانی در آغوش گرم برادر شوهرم
شوهر سرد شوهر داغ
خیار سرد
هوای سرد مسافر گرم
سکس غیرمنتظره در خاک سرد
فصل سرد عاشقی
طعم قهوه سرد
آب سرد
زمستون سرد لعنتی (۱)
سکس داغ در شب سرد
شیرِ سرد
از یه روز خوب تا یه روز سرد و تاریک
یک شب سرد (۲)
یک شب سرد
ترس از سرد شدن از عشقم
شوهرم سرد مزاجه. چه کنم؟
اولین سکس زندگیم در یک روز برفی سرد
یه شب سرد کویری
نور سرد روی کف کافه
گی در یه روز سرد پاییزی
طعم سرد خیانت
شبی سرد
سکس سرد با استاد پرمدعا
هوا سرد بود
من و مارال تو یه روز سرد زمستونی
عاقبت تلخ شوهر گرم و زن سرد
یه روز سرد زمستانی
سرد ترین روز زمستون
عاقبت زن حشری و داشتن شوهر سرد
صلح سرد
اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره
دیدگاهتان را بنویسید