این داستان تقدیم به شما
سلام خدمت همه دوستان حشری وسکسی
من ملیکا هستم ۳۵ ساله و مجرد…
قدو هیکل وچهرم خوبه فقط چیزی که از اندامم تو چشم میخوره کونمه که سعید میگه کونت طاقچه ایه.
دختر داییم یعنی هانیه با یه پسر به اسم سعید عقد کرد که واقعا سعید از نظر تیپ و قیافه وقد وهیکل لقمه گلو گیری بود والبته اوضاع مالیش هم توپ توپ بود.سعید بدنسازی کار میکرد وهیکل جذابی داشت وحدود ۳۰سالش بود.
من خیلی ازش خوشم میومد وخیلی باهاش شوخی میکردم ولاس میزدم.خیلی دلم میخواست یه بار منو بکنه امامن دختر بودم واصلا چطور میشود که موقعیت پیش بیاد…
***
از خودم بگم من تو یه مغازه لباس زیر وخواب زنونه تو یه پاساژ معروف تو شهرمون چند ساله که فروشندم وباتوجه به شرایط ازدواجی که داشتم ترجیح دادم تنها زندگی کنم.
دوسالی بودن که سعید عقد بود ومن از موقع عقد هانیه بیشتر باهاش صمیمی شدم البته بخاطر سعید.سعیدم پیدا بود خیلی هات وسکسیه تو نگاش میشود اینو فهمید.در حد پیام ومکالمه باهام در ارتباط بودیم تا اینکه عروسیشون شد.شب عروسیش من یه دامن کوتاه ویه جفت چکمه بایه تکپوش چسبون یه تیپ اسپرت زدم.دیگه روپام بند نبودم وفقط اون وسط میرقصیدم.چند دفعه سعید ودید زدم که نگاش رو کونه منه منم بیشتر پشتمو بهش میکردم وهی سعی میکردم دولا بشم تا شورتمو ببینه.عروسی تموم شد وموقع رفتن بعداز خداحافظی از هانیه یواشکی به سعید گفتم امشب هوای دختر دایی ما را داشته باشیااااا اذیتش نکنی اونم گفت چشم اما اگه دلت براش میسوزه…. هیچی دیگه نگفت گفتم چرا حرفتو خوردی گفت ولش کن بعد بهت میگم.
گذشت وگذشت تا چند وقته بعد همه به اتفاق رفتیم باغ سعید بعد از نهار پسر دایی ها وسعید وبابای منو و…رفتن استخر تو باغ.من هم با بقیه بچه های فامیل دور استخر بودیم ومیگفتیم ومیخندیدیم یه دفعه سعید اومد بالا وشلوارکش چسبیده بود به پاش وکیرش از رو شلوارک معلوم بود بزرگ وکلفته دلم میخواست گازش بگیرم وبخورمش سعیدم از عمد روبه من دستش وبرد که کیرشو جابجا کنه وبا نگاش منو متوجه کیرش کرد.
بع از چند وقت یه روز سعید اومد مغازمون وبهم گفتم چند دست لباس برای هانیه میخوام.گفتم چه لباسی گفت لباس خواب دیگه.منم چند تا ست شورت وسوتین براش آوردن ویه آبی تیره توری ویه قرمز لامبادا بر داشت.گفت از این شورتا که پشتش بازه هم برام بیار براش آوردم گفتم ساپورت هم برای تو خونش میخوای گفت آره چند تا ساپورت آوردم که یه شطرنجی بود خوشش اومد گفت کاش اینو تو مانکن داشتی که ببینم چطوره بعش گفتم میخوای خودم بپوشم گفت ممنون میشم فقط شرمندم میشه بدون شورت بپوشی.گفتم واااااای زشته که گفت من تو خونه که هستم هانیه نباید شورت بپوشه گفتم چرا گفت آخه بهتر از بدنش لذت میبرم وبدنش بهتر توش پیداس.گفت من کلا تو روابط زناشویی لباس پوشیدن زنم خیلی برام مهمه. گفتم با اون چیزی که تو داری خدا به دادا هانیه برسه گفت چطور گفتم اونروز تو باغ دیدم خیلی بزرگ بود خندید وگفت ناقابله گفتم دیگه پرو نشو.
خلاصه رفتم تو پرو وساپورته را بدون شورت پوشیدم وصداش کردم واز عمد دستمو هی میکشیدم رو کونم گفت خیلی خوشگله اما به تن تو بهتر میاد گفتم چرا گفت ببخشید باسن تو دوبرابر هانیس.گفتم اینم بخت بده توست که زنت باسنش کوچیکه.گفت خوشبحال شوهرت گفتم شوهر کیلویی چنده گفت پس خوشبحال دوست پسرت.خندیدم وگفتم جددددددی میگی.گفت آره واقعا با خنده گفتم قابل نداره گفت جان.
من گفتم فعلا برو پرو نشو تا یه موقعی دیگه یه فکری برات بکنم.یه دستی کشید رو کونم وبا چشای خمارش گفت منتظرتم.اومد حساب وکتاب لباسا را کرد و رفت.فردا صبح پیامش دادم از لباسا راضی بودی گفت باید از هانیه بپرسی گفتم تو استفادشو کردی گفت آره مرسی اما اون ساپورته فقط مخصوص تن خودته.
دوسه روزی گذشت وتصمیم گرفتم یه بار بهش کون بدم پس بهش پیام دادم کی بریم تو باغتون گفت با کی گفتم منو تو گفت فردا ظهر خوبه گفتم ساعت ۱ تا ۶ عصر من وقتم آزاده اگه تو هم میتونی خبرم کن تا منم آماده کنم خودمو گفت آره هانیه را میپیچونم ومیام دم مغازه دنبالت.
شب رفتم خونه ورفتم حموم اول خوب خودمو شستم بعد شروع کردم به صاف کردن موهای پام وهمه هیکلم.انقدر شهوتی شده بودم که فقط دلم میخواست زود فردا بشه وسعید کیرشو بکنه تو کونم.
دو سه بار قبلا به دوست پسرم کون داده بودم اما ارضا که نشده بودم وخداییش درد هم داشت امااااا یه حس خوبی بود وقتی کیرش تو کونم بود وکمرش رو شکمم بود.صبح رفتم مغازه ونزدیکای ظهر ساپورت شطرنجیه را پوشیدم بدون شورت ویه سوتین مشکی توری خیلی خوشگل بستم ورو ساپورته برای اینکه تابلو بود شلوار لی پوشیدم وشروع کردم به آرایش حدود ساعت ۱ بود سعید اس داد پایین پاساژ منتظرتم.منم خودمو تو آینه دیدم ویه شورت لامبادای قرمز وسوتین سر همون هم بر داشتم ومغازه را بستم ورفتم پیش سعید تا منو دید بلند گفت جون وبوسم کرد ورفتیم تو راه دستش لا پام بود وبا کسم ور میرفت تو راه تو یه رستوران نهارو خوردیم که البته سعید با نگاش بیشتر منو میخورد تا نهار تا رسیدیم به باغ گفتم من الان میام رفتم تو اتاق با ساپورته وتاپم اومدم تو باغ.تا دیدم کیرش یهو تکون خورد اومد بغلم کرد ولباشو گذاشت رو لبمو وحالا بخور وکی نخور…
دستشم فقط لای کونم بود منم دیگه حشری حشری شده بودم گفت بیا بریم تو استخر اومدم لباسمو در بیارم که نذاشت گفت تاپو سوتینتو در بیار اما ساپورتت را در نیار رفتیم تو آب که سعید با یه شورت تنگ اومد تو آب واز پشت بغلم کرد وکیرش قشنگ رفت لا کونم وهی میمالیدم.ساپورتمو تا زیر کونم داد پایین وانگشتشو میکرد تو کونم وهی تکون میداد تو آب خیلی حال میداد گفتم انگشتتو در بیار گفت اگه در بیارم تو آب غرق میشی وخندید.منم با عشوه کونمو میکردم تو انگشتش وسرمو برگردوندم به پشت ولبشو میخوردم.
بهش گفتم زود بیا که کیر میخوام ساپورتمو داد پایینتر وبهم گفت دولا شد وکیرشو کرد تو کونم شاید ۳ دقیقه کردم که ارضا شد.بهش گفتم چرا اینقدر زود آبت اومد گفت نتونستم خودمو کنترل کنم گفتم من بازم دلم میخواد گفت یه کم استراحت کنیم دوباره جرت میدم.
اومدیم رفتیم بالا خشک شدیم یه ۲ساعت بعد شورت وسوتین لامبادا را پوشدم ویه کم موهام را درست کردم وآرایشم را هم منظمتر کردم سعید بردم رو تخت و لبامو محکم میمکیو واز پشت کونمو میمالید.بهم میگفت کاش تو زن من بودی گفتم مگه هانیه بهت حال نمیده گفت چرا اما هیکل تو بخصوص کونت سکسی تره وکردنی تره.گفتم اگه میخوای کون هانیه مثه من بشه از کون بکنش وآبتو هم بریز تو کونش.گفت آخه از کون دادن میترسه وبا ناز بهم کون میده گفتم حق داره آخه کیرت خیلی گندس منم به زور میخورمش.گفت من تو را بیشتر دوست دارم بکنم و انگشتشو میمالید به سوراه کونم گفتم هر وقت خواستی بیا کیرتو بده تا من از کونم بخورمش .
شروع کرد به خوردن کونم زبونشو میکرد تو کونم وهمزمان کسمو میمالید.آب کسم راه افتاده بود گفتم نوبت منه وشروع کردم به خوردن کیرش.چقدر خوشمزه بود .افتاد به جون سینه هام ومیخورد وکونمو میمالید با یه ژلی که میگفت از تایلند آورده مالید به کونم وانگشتشو میکرد توش.کونم داشت بی حس میشود میگفت این ژل مخصوص کون کردنه روش نوشته بود anal sex هم لیز بود هم بی حسم کرده بود به کیر خودشم برای بی حس شدنش مالید.گفتم سریع بیا بکن تو کونم دمرو خوابیدم وکونموباز کردم سعید کییییییرشو مالید دم سوراخم وکرد تو کونم وتند تند میکردم خیلی حال میداد منم کونمو میدادم بالا تا بیشتر بره تو کونم گفت تا ته کیرم نرفته تو کونت بیا چهاردست وپا شو واومد بالای تخت وکیرشو تا ته ته کرد تو کونم تخماشو در کونم حس کردم ولی درد داشت وشروع کرد به کردنم اما یه حس خوبی داشتم سعید بدنش داغ داغ شده بود گفتم میخوام بشینم رو کیرت خوابید وکونمو کردم تو کیرش وشروع کردم به پایین وبالا کردن وبهش کوووون میدادم…
بهش گفتم به آرزوم رسیدم دارم بهت کون میدم داری کونمو پاره میکنی کیرت کونمو جر داد بهم میگفت جووون به این کووون دارم میکنمت دارم جرت میدم کیرش کلفتر شد ویه دفعه کونم آتیش گرفت وآبش را ریخت تو کونم از رو کیرش که بلند سدم آبش از کونم سرازیر شد پایین وریخت رو شکم سعید.خیلی بهم حال داد والبته به سعیدم خیلی حال دادم.
بعد از اون تقریبا هفته ای یه بار بهش کون میدم .راستی سعید زحمت پردمو هم کشید وپارم کرد که براتون بازم مینویسم…
مرسی روزهاتون سکسی
نوشته: ملیکا
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید