این داستان تقدیم به شما
قسمت قبل
«ساعت ۴ بامداد است و روز شنبه ۱۳ اسفند ۴۰۱»
خلاصه ای از گلرخ :
«سه خواهر یک برادرند از دایی زاده های مامانم هستند بنامهای فروغ ، ماهرخ، و گلرخ و برادرشان فرخ
گلرخ زیباترین و بین دخترا کوچکشان است فروغ زن داداش وسطیم است اونم خوشگله نه به اندازه ماهرخ و مخصوصا گلرخ، ماهرخ هم زن عموی کوچکم است استرالیا زندگی میکنند»
گلرخ ساعت ده شب قراری که گذاشت زنگ زد در کارخونهام باز کن بیام تو منم همه دوربین های محوطه و کارخونهی تعطیل شدمون را عقلم کشید خاموش کردم یه موقع اگه گلرخ اومد تو دوربین دیده نشه درو باز کردم رفتم استقبالش شام خوراک میگو گرفته بود و پیتزای خانوادگی زبان ،ضمن اینکه چلو خورشت قرمه سبزی بسیار خوشمزه از ظهر هم بود
تا رسید ماشینشو پارک کرد گفتم برو جلوتر ته پارکینگ (نمیخواستم دوربینها روشن شد دیده بشه) در ماشینشو با احترام باز کردم همونجا لبی گرفتم گفت تا راه افتادیم گفت کاش دوربینها را خاموش میکردی برو خاموش کن من بیام تو مواظب دوربینها باش! گفتم همه را خاموش کردم بغلم کردو خوب همدیگرو بوسیدیمو لب همو خوردیم اومدیم بالا و…
به گلرخ گفتم خاطره امروزو نوشتم با هم خوندیم گفت خیلی زیبا نوشتی بفرست تو گوشیم اسمها را عوض میکنم بمونه یادگاری پرسید فرستادی به سایتی که نوشتی؟
گفتم آره
گفت بزن بیاد ببینم زدم دیدم تو لیست انتظار است هنوز رو سایت عمومی نشده
گفت کاش اسمها را هم عوض میکردی
گفتم تم محل کافیه تهران و کرج یک کشور هفتادو دوملته کسی کسی را نمیشناسه
بی خیال شام شدیم و تخت و اتاق منتظر سکس ما بود گفت بریم دوش بگیریم بیایم میخوام کیرتو اونقدر بخورم تا تمووومش کنم خندیدیم لختش کردم خودمم با زیرپوش و شلوارکی بودم در آوردم از پشت بغلش کردم کیرم لای پاش بوسکنان رفتیم زیر دوش من قبلش دوش گرفته بودم گلرخ هم صبح حمام بوده اما هنوز بوی سکسمون تو تنش بود
تو حمام دوس داشتم بکنمش نذاشت گفت زیر آب دوس ندارم میدونم مال تو کلفته اذیت میشم کصم از پوست درمیاد دو دست شامپو زد و موهاشو شستمو اومدیم بیرون حوله پیچ شدیم و تا آب تنمون خشک شد مشغول شدیم از لب گرفتن و خوردن سینه های بینظیرش (هنوز بعد ۸ سال آبستن نشده خودش خواسته آ یو دی داره) رفتیم لب تخت بمن گفت بخواب میخوام کیرتو تمام کنم
دراز کشیدم اومد اول سینه هاشو مالید به کیرم که داشت اشک میریخت گفت اخ جوووون چه اشکی میریزه میدونه میخام همشو بخورم خخخ با لیسیدن زیر کیرم که نخستین تجربه ام بود لذتی وصف ناپذیر تمام تنمو گرفت نمیتونم بگم چطور چون از ناخن پام تا موی سرم همه انگار نفسی بعد از در اومدن از یک تنگنا میکشیدند! تو فیلمها زیاد دیده بودم کیر خوری زنان و کوص لیسی مردان را ولی حالمو به هم میزد اما حالا در فضا بودم چشمای زیبا و درشت گلرخ وقتی تو خوردن کیرم تو چشمام زوم میشد بدنم میلرزید انگار انرژی مغناطیس داشت!
حالا سر کیرم تو دهنش مزهمزه میشد و رگ کلفت شده کیرم با انگشتان دستش بالا پایین دندونهای سفید و مرتبش به کیرم میخورد ولی دردی حس نمیکردم باز کیرمو از لباش بیرون کرد چند بوسه نازی سر کیرمو کرد رفت از تخمهایم لیسید اومد بدنه کیرم زبانش که به زیر کیرم میکشید هر لحظه حس انزال داشتم تا سر کیرم زبان میزد باز میرفت از تخمهام مک میزدو و لیس تا کیرمو گذاشت دهنش سرشو گرفتم
گلرخ رییییخت دیدم بیشتر دستشو حلقه کرده دو دستی بالا پایین کرد کیرمو تو دهنش که یک سومشم توش جا نمیشد هی ساک زد و آبم بی اختیار ریخت تو دهنش از بغل لباش کلی زد بیرون حس کردم قورتش میده با ساک زدنهاش همه آبمو کشید بیرون مورمورم میشد آخ و اووخم کارخونه را سر گرفته بود سر خورد و لولید اومد رو لبم از آب خودم که لب و لوچش پر بود چندشم شد سرمو چپ و راست کردم ولی با دستاش نگهم داشت لب تو لب شدیم کلی آب شور یه جورایی بی مزه تو دهنش بود با زبونش تو دهنم هی لقلقه کردو خورد دیگه منم برام عادی شد حالا من بودم که حرص داشتم آب دهنشو قورت بدم
مدتی زیرو رو شدیم باز سینهاشو خوردم گفت میخوام سینه هامو سیاه و کبود کنی بخور که میخوام جلیل بدونه زنش جنده است اونم جندهی عموی خوشتیپش منم با حرفهاش واقعا جای جای سینه های سفت و درشتشو گاز میزدم حس میکردم دندونام به هم میرسن گلرخ میگفت جوووون چه لذتی!!! مک میزدم وسط دو سینه خود سینه هاش تا جاییکه حس میکردم خون تو دهنم میاد نوکشون را بقدری مک میزدمو و تشویقم میکرد ماک خون بود یا شیر تو دهنم شیرین و خوشمزه قورتش میدادم کیرم باز سفت شده بود و اومدم بالا بذارم تو کوصش گفت نمیخای مال منو بخوری؟!
بی تجربه بودم نباید خودش میگفت کشیدم پایین سرمو بردم لای پاهاش کوصشم شیو شده انگار مو در نیاورده بود بوی شهوتش مشاممو آزار داد اما بخاطر اینکه مال منو خورده بود دماقمو کیپ کردم با دهنم نفس کشان رفتم با زبانم تو سوراخ کوصش و بعد کمی برام بسیار لذیذ و خواستنی شد آبش برام لذیذترین نوشیدنی با طعم خامه طبیعی را داشت خوب تو فیلمها زیاد دیده بودم ایمان آوردم که چه لذتی داشته و غافل بودم آخه دختر داییم تو دفعه دومی که گاییدم خیلی التماس کرد مال همو بخوریم من حاضر نشدم حالا میفهمیدم هر دو چه لذتی داشته !
انگشتمو کردم تو سوراخش هی با انگشتم گاییدمش و با زبانم چاک کوصش و لبهای داخلشو و چوچوله اش را لیس و مک زدم خدایا گلرخ چهها که نمیکرد ؟! کمرشو میداد بالا با لرزش هایی در پاهاشو صدایش لذتمو هزار برابر میکرد حس کردم تراوش اب کوصش به حال جهش در اومد نذاشتم قطرهای هدر بره همه را با عشق و علاقه نوش جون کردم گلرخ با خوردن کصش کاملا ارضا شده بود چون دیدم باز بدنش لخت شد و شل و یک حس تسلیم خاص که نمیدونم تجربه کردین یا نه انگار استخوانی در تن و عضلاتش نیست منو کشید رو خودشو گفت نوازشم کن ! خواستم کیرمو بکنم تو کصش گفت نوازشم کن که تا میتونستم از پا و باسن و سینه ها و کمرش ریز ریز بوسیدمو اومدم لبشو بر عکس و دستهایم هم بیکار نبود از مالش و ماساژ هی چرخوندم رو خودمو انگار داشت آرام آرام میخوابید پشتشو سمتم کرد جنینی حالت گرفت باسنش انگار دو برابر زد بالا کمرش نازک گفت عزیزم بکون تو کوصم فدات بشم که عمر دوباره به سلولهای همه تنم دادی بکووون تا از درون هم خونک بشم که آتشم داره گر میگیره بقدری باسنش ارتفاع گرفته بود با وجود باسن درشت خودم و اندامی بودنم انگار نردبان میخواست تا خوب جفت بشیم بالشو دادم زیر بغل باسنم کیرمو خودش با دستهای نازنین و نرمش گذاشت سوراخ کوص پر از شهوتش و شروع کردم گاییدن تا از اون حال خماری و کرختی و خواب آلودگی بیدار شدو باز حرف های تحریک کننده که گاهی همراه با فحشم بود منو ترغیب کرد تا کوصشو پاره کنم و تنشو تا میتونم گاز بگیرم او هم منو لت و پار میکرد تازه فهمیده بودم تو سکس درد لذتبخشه و دوست داشتم هر چه بیشتر تنمو با دندوناش پاره کنه برای این کار التماس میکردم میگفتم جندهی بی حیا فاحشه مگه دندون نداری بدنمو گاز بگیر میخوام منم بدونم گلرخ جنده منو لت و پار کرده آخ که اونم گاز میگرفت و چه لذتی قاطی با درد زیبا داشتم تا آبم اومد گلرخ هنوز به اوج نرسیده آبم پاشید تو کوصش التماس کرد ادامه بدم گفتم گازم بگیر تا بتوووونم گازی از بازوم گرفت که از شدت درد مورمورم یادش رفت و محکم تر از قبل کصشو گاییدم دیدم بله داره اونم انگار نزدیکه و آبش میاد با وجود درد زیاد ادامه دادم تا جون داشتم فشارش دادم گازش گرفتم سینه هاشو مشت کردم دیدم یهویی باز تنش شل شدو گفت مرررررسی عشقم!
میدونستم حالا باید نوازشش کنم با تمام عشقم و لذتی پایان ناپذیر زیباترین و احساسی ترین نوازش و عشقبازیمو تو جای حای تنش مانور دادم تنکی کاملا در اختیارم بود و به هر شکلی مانند موم زیر دستهایم تاب میخورد هر دو کتفش و بازو هاش هم زخم شده و بود هم سرخی تو تن سفید برفیش و سینه هاش دهها جای گاز دندانهایم زیر گلو و گردنش همه سرخ و جای لب هایم که مک زده بودم همه و همه را به ارامی با سر انگشتانم لمس کردمو بوسیدم و به چشمام مالیدمو نازش کردم
عشقم حالا چشمهای خمار و خواب آلودش داشت بسته میشد تا خوووب خوابش برد
ساعت را تو موبایلم نگاه کردم دیدم
«ساعت ۴ بامداد است و روز شنبه ۱۳ اسفند ۴۰۱»
بت تراشیده ام در بغلم هر دو لخت او در خواب عمیق من کاملا بیدار روی تخت خوابیدیم
تا خاطرات این شاه بیت زندگیم لحظه لحظه هاش یادم نره تا انجا که تونستم شروع به نوشتن کردم الان ساعت ۵:۱۱ بامداد است
قولی که دادم اگر ببینم خاطرات روز قبلم که دوبار هم بنظرم فرستادم چاپ شد این را هم بفرستم
باز هم میدانم روز پر از لذتی تا عصر خواهیم داشت اون هم در یک یا دو قسمت مجزا مینویسم تا در تاریخ لذیز ترین روزهای های عمرم ماندگار باشه
ممنونم شاهرخ
اگه دوست دارین بدونین گلرخ چه شکلیه باید بگم خیلی شبیه این عکسه مو نمیزنه خودتون قضاوت کنین…
آنچه که باید میشد
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید