این داستان تقدیم به شما
سلام
من ی پسر ۱۸ ساله از ی شهر کوچیکم و عاشق رابطه با همجنس خودمم ی سال بود که عاشق ی پسر شده بودم اون تو تو شهر ما زبان زد خاص و عام بود از خودم بگم من ۱۸۹ قدمه و ۷۰ وزنم و به طور حرفه ای والیبال و شنا کار میکنم
عشق من به امین از اون روزی شروع شد که ی روز تصمیم گرفتم با تیم والیبال برم مسابقات استانی و اونم لیبرو تیممون بود هر لحظه هر ساعت و هر ثانیه فکرم به اون بود
من تو استخر مربی شنا بودم و یکی از روزای تابستونی اومد و واسه اموزش شنا ثبت نام کرد من تا اسمشو توی لیست دیدم زود اسمشو توی لیست شاگردای خودم نوشتم روز اموزش رسید دل تودلم نبود اومد وای چه چهره ای داشت دیونم میکرد ی ماهی گذشت و کمی بهش نزدیک شدم دوره یواش یواش تموم میشد و من بهش نزدیک تر بعد ی ماه که دوره تموم شد اون واسه دوره تکمیلی اومد پیشم منم از خدا خواسته قبول کردم باهش شروع به تمرین کردم و چون مسابقات نزدیک بود مجبور بود بیشتر باهام باشه کم کم بهش فهموندم که دوسش دارم و تازه فهمیدم که اونم گرایش منو داره و عشق ما شروع شد چون تو شهر کوچیک بود زیاد ن میتونستم باهاش بگردم ولی تو استخر یواشکی ازش لب میگرفتم
وقت مسابقات رسید و ما مجبور دو هفته بریم تهران برا مسابقات کشوری از شانس ما تو ی اتاق بودیم و شروع کردیم تمرین و ی روز که بچه ها نبودن و باهاش تن ها شدم شروع به لب بازی کردیم ازش پرسیدم میخوای رابطه جنسی داشته باشیم دو دل بود ولی قبول کرد لباشو بوسیدم حشرش زد بالا خوابید روم محکم منو گرفت و جوری لبامو میک میزد که فکر میکردم الان کنده میشن گردنشو میخوردم لباسمونو درآوردیم چه بن تراشیده ای داشت شروع کردم بدنشو خوردن هر لحظه حشری تر میشد دوباره هولم داد رو تخت سینه هامو میخورد انگار اون ی ساله چشش دنبال من بود شروع کرد کیرمو خوردن برش گردوندم و 69 شدیم چه میکی میزد اون بدن بی مو تو نور می درخشید ی ۵ دیقه خوردیم بش گردوندم به پشت چه کونی داشت ی کمی گازش زدم و با دست زدم به کونش ی کم چربش کردمو کیرمو گوزاشتم لا نبرای کونش یکم عقب جلو کردم وای چه حسی داشت بعد ۲ دیقه کاندوم رو کشیدم رو کیرم و کیرمو بردم نزدیک سوراخش صورتشو برگردوندم لباشو گرفتم به دندونام اروم سر کیرمو فشار دادم تو وای چه تنگ بود ی اهی داد که حشری تر شدم بیشتر فشار دادم خودشو میکشید اونور تر که نزاشتم اروم اروم تا نصفه فشار دادم و دیگه تحملش تموم شد زیاد درد داشت ی کم اونجوری موندم و گردنشو خوردم یواش یواش بقشو دادم تو دیگه داشت از چشاش قطره اشک میومد که یواش یواش شروع کردم عقب جلو کردن اه اه میکرد و منم تند تر میکردم چه حالی داشت ی ربع که تلمبه زدم ابم اومد و از حال رفتم ۱۰ دیقه بعد حالم اومد سر جاش کشیدم بیرون بهش گفتم اگه میخواد اونم بکنه گفت باشه کاندومو کشید رو کیرش و داد تو وای چه دردی داشت نمی تونستم تحمل کنم با دست دورش کردم ولی از کمرم گرفت بیرحمانه فشار میداد بعد ۱۰ دیقه اونم ارضا شد با هم رفتیم حموم
ی بارم تو هموم سکس کردیم تو اون هفته ای که باقی مونده بود هرزوز سکس میکردیم
نوشته: اراز
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید