این داستان تقدیم به شما

داشتم یه فیلم توپ از پورن هاب رو آنلاین میدیدم که یهو قطع شد و وسط فیض بردن رید به حالم.
فیلترشکن که قطع شده بود این مشکل پیش اومده بود و این اولین بارش نبود.
معمولاً میزدم حالت پرواز و دوباره نت رو وصل میکردم، اما این بار فرق داشت…
فیلترشکن کلا نمیومد و رفتم دو تا دیگه از گوگل پلی دانلود کردم و اونام کار نکردن‌. فکر کردم شاید به خاطر نصب چندتا فیلترشکن مشکل پیش اومده واسه همین به جز سورف شارک بقیه رو حذف کردم.
هیچ فرقی نکرد.
گوگل رو خواستم بیارم حداقل برم یه چیز غیر فیلتر بیارم فیض رو به حد اکمل برسونم ولی گوگل هم نیومد.
بارها رفرش کردم، نشد.
ایرانسل من رفتم چت آنلاین، گفتن مشکل از خودته.
منم حشری و مجبور. یه سیم همراه اول گذاشتم اونم فور جی بود ولی نت وصل نشد که نشد.
به ۹۹۹۰ زنگ زدم بعد ۱۰ دقیقه صف انتظار گفتن از کجا تماس میگیری گفتم از قرقوزآباد علیا.
گفتش که اون جا نت مشکل پیدا کرده داریم روش کار میکنیم. منم یه ممنون گفتم و خدافظ.
کاری از دستم برنمی اومد.
 
سوپر رو آنلاین میدیدم چون قبلنا که رو مموری و فلش داشتم هر بار گوشی رو باز میکردم تهش به جق ختم میشد و این اواخر دیگه جون نداشتم.
البته تو گالری حدود ۱۵۰ مگ عکس از جنس مونث نامحرم (هنوز اونقدر کس مشنگ نشدم) داشتم که ذخیره آخرتم بود.
تو اون وضع حشری همه چی برام نوش دارو بود.
رفتم سیاحت از گالری و ورق زدن عکس هایی که از فامیل و دوست و آشنا توشون بود تا بازیگرای سینمای ایران و هالیوود و کره و خرم سلطان و چندتا پورن استار محبوبم که عکسای کم حجم اما انصافا با کیفیتی بودن.
دست به کیر شدم که بمالم…
تورق می‌کردم و در کنارش کمی مالش…
چون کهنه کار شدم یه کم پیر شدم و طول کشید تا با کلی تمرکز و رویاپردازی راست شد…
مسح کیری کشیدم (بصورت خشک از تاج کیر تا بیخ خایه را در یک جهت لمس شود) و کار رو شروع کردم…
همین که داشتم یه کم فاز میگرفتم و عملاً کل اون بانوان مورد تجاوز ذهنی رو نشسته بر خود تصور میکردم، برق قطع شد و تاریکی مطلق…
من، تنها تو یه خونه دویست متری، یه باغ تاریک و شلوغ هم دور تا دور خونه…
نتونستم ادامه بدم. حقیقتا ترسیدم. نه از دزد، که از روح و اجنه و شیاطین…
حس کردم اگه الان جق بزنم، حمایت خدا رو مقابل ماوراءالطبیعه از دست میدم.
پس کیرم فرمان قلبم را مطاع جان قرار داد و در سکوتی بس آزاردهنده به خانه کوچکش خزید…
شورت و در پی آن شلوار را بالا کشیدم و با چشمانی باز و ذکرگویان به اطراف توجه میکردم…
شارژ گوشی ۳۰ درصد بود و من هم نه پاوربانکی نه هیچ ذخیره دیگری از هیچی نداشتم و تنها راه چاره بعد چند ساعت بی برقی، خواب بود.
خوابی که از بی خوابی نبود و از بیکاری هم نبود.
فقط از ترس موجودات اطراف…
هر جور شده بود خوابیدم و صبح که بیدار شدم برق نبود…
با ذکر «کص ننه بزرگان جومهوری اسلامی» (لحن شیخ) فعالیت آغاز نمودم.
گوشی رو نگاه کردم شارژ ۲۶ درصد، که امیدوارم کرد.
حالا که از ترس رها بودم، خواستم ادامه کار دیشبم رو انجام بدم که فکر بهتری به ذهنم رسید…
میخواستم به مجری شبکه خبر، «المیرا شریفی مقدم» بزنگم…
ولی نه ایرانسل نه همراه اول آنتن نمیدادن. پس مجبور شدم از تخیلم برای بقیه خاطره استفاده کنم…
المیرا اومد خونه و همون دم در لباشو خوردم تا هلم داد و گفت: بذار برسم! انقد عجله داری که چی؟!
+ به جان خودت داغونم و حشری.
– منم داغونم. ولی حشری نیستم.
+ پس چرا اومدی؟
– با شوهرم دعوام شده بود.
+ کص ننش…
– درست صحبت کن. پسر خالمه.
+ کص ننه جفتتون.
– کم کص بگو دیگه.
 
اومد داخل و نشست رو مبل جلو تلویزیون. شربت آوردم و گفتم باید به رسم یادبود شربت بخوریم.
در حالیکه کنترل تلویزیون رو به دسته مبل و پاش می کوبید، گفت: تلوزیونت روشن نمیشه.
گفتم: برق نیست جیگر! از دیشب نیست.
– ای بابا.
+ حالا خبرا که دست خودتونه تی وی واس چیته؟
– اون کونکش کونده بازم مث همیشه خودشو از همه چی کنار کشید و فرمود: منتخبین مردم (سران قوا) نشستن با هم جلسه ای گذاشتن و به این نتیجه رسیدن. البته من صاحب نظر نیستم ولی خب باید در حمایت کرد و این کصشریجات.
+ آری، او باز هم ضمن ریدن به طرح دو فوریتی مجلس (لغو فوری افزایش قیمت بنزین)، کیری به به کلفتی و راست قامتی عمو جانی در کون ما فرو نمود و در کنارش معصومیتش را به رخ کشید. کاش فقط معصومیت بود، که هدفش تنها مظلومیت بود برای فرداهایی که بگویند [هزاران مرتبه دور از جان] این، علی زمان است و فلان است و بهمان.
_ آره همین.
+ حالا تو چرا داری تو این سیستم کیری اخبار میگی؟
– مجبوریم. باید از یه جا نون بخوریم.
+ باشه ولی این کار شما صداوسیمایی ها فقط توجیه ظلمه و بس! خودتون هم تو ظلم شریکید.
– آش نخورده و دهن سوخته!
+ خوبم میخورید.
– تو کون خر میخوریم. اون گردن کلفتا نمیذارن چیزی به ما برسه.
+ اومدی کص بگی یا کس بدی؟
اینو که گفتم خیلی حشری شد و اومد لبامو گرفت و با ولع میخورد…
– مممممم. مال خودمی! خود خودم!
+ فدات شم الهی المیرام…
یهو لخت شد جلوم… (وای چی میدیدم؟!؟!)
منم لخت شدم…
کیرمو گرفت دستش… (وای چه بزرگه! از مال شوهرمم بزرگتره. تا حالا کیر به این بزرگی ندیدم)
گفتم: مگه چندتا کیر دیدی تا حالا؟
– اینایی که تو پرانتز بودن که تو فکرم بودن. تو چطور فهمیدی؟
+ سخت نگیر. دنیا فقط صد سال اولش سخته. اینا رو بهت میگم که بزرگای شهوانی بشنون.
– خب باشه. حالا بیا منو بِکُن.
+ ای جووووونننننمممممم!

 
خوابوندمش روی مبل سه نفره و پای چپش رو گذاشت زمین و پای راستش هم من گذاشتم رو شونم.
گفتم: مگه نیازی هست کس لیسی کنم برات؟
لبخند سکسی زد و گفت: چون تو خیلی دیر انزالی و یه ساعت طول میشکه تا آبت بیاد نیازی نیست زیاد.
ولی حالا یه کم خیسش کن تا خودت راحت باشی.
+ نفس زندگیم! از کجا میدونی من دیر انزالم؟ من که تا حالا نکردمت.
– خب معمولاً همین جوریه دیگه. کلا مردم ایران به خصوص اعضای شهوانی کمرهای ستودنی ای دارند. (پ.ن: مردم ایران رو به لحاظ بی کمری تمسخر ننمودم. کلا بدونید فیلم پورن هم که می‌بینید، کلی پشت صحنه داره و هی میپاشن و کات میکنن. واسه همین فکر میکنید عمو جانی می‌تونه تا ساعتی چند تلمبه بزنه و گاهی دوستان عزیز خودشون رو عمو نه در واقعیت که در فیلم تصور میکنند).
خم شدم و سرمو کردم لای پاهاش، کمی لیس و به دنبالش کُسی خیس.
عارضم به حضور اشرف شما که این لب های کس رو که باز میکردم بهشتی بود واسه خودش…
کس صورتی و ممه سربالا از صفات بارز ایشان بود.
راستی هم کس خوردم هم ممه.
القصه، دیگه خیلی بام حال کرده بود و من رو مرد رومانتیک رویاهاش میدید…
کیرم که داشت منفجر میشد (یادداشت نویسنده: به شخصه از این عبارت انفجار کیر و انفجار نور و گوز و کلا از این قبیل عبارات متنفرم) رو گذاشتم رو لبای خیس کسش و کمی روش چپ و راست کردم و چون کسش رو برق انداخته بود (پشم زنی کرده بود)، اصطکاک خیلی کمی داشت و من میتونستم با مالش کیرم بین لب های خارجی کسش و عقب و جلو صرفاً روی شیارش خودمو ارضا کنم. از اونجایی که آدمی هستم به خواسته های زن و طبیعتش احترام میذارم کردم توش و پروژه تلمبه زنی رو با رمز: «یا خایه منی» شروع کردیم…
تلمبه که میزدم فقط نفسای عمیق و احساسی میزد.
مو های رنگ بلوند (به جون ادمین بلوند بود) زدش رو از صورت ماهش زدم کنار و گفتم: یه چی بگو!
– چی بگم؟
+ هر چی!
– چرا؟
+ بابا من واسه صدای قشنگت آوردمت تو تصوراتم. درسته که خوشگلی ولی اگه فقط بحث تیپ و قیافه مطرح بود که میتونستم ترانه علیدوستی یا طناز (و جدیدا بهنوش) طباطبایی و اون همه بازیگر نوظهور و پیشکسوت رو بیارم.
– خیلی خب. آه آه. جون وای. چقد کیرت بزرگه. آخ آخ. جرم بده. پارم کن. آی وای. اوه یههههههه.
+ صب کن صب کن. اوه یههههههه؟؟؟!!
– آره دیگه. معنیش میشه. آه بلهههههه.
+ خوبه. ادامه بده. رو ابرام. کوتاه نیا.
– واییییییی. جووووننمممممم. چه کیری دارییییی
چند ساعت تلمبه زدم ولی چون دیر انزالم آبم نیومد.
ولی المیرا خیلی حال کرده بود و بدنم رو خنج میزد و کلی آب از کسش پاشید. خیلی آب پاشید. اونقد که من جلوش یه پارچ آب گرفتم که پر بشه بذارم یخچال بعد باش جق بزنم.
(پ.ن. آب کس فقط در تعداد اندکی زنان مشاهده میشه. یه ماده شبیه مایع پروستاتی، بی رنگ و قلیایی، نهایتاً چند قطره. بعنوان نشونه ارضا در نظر گرفته نمیشه. اونی که تو فیلم سوپر می بینید شاش یا همون جیش هست که واسه کصخل کردن ما نشون میدن).
رفتم یکی از کتابای استاد مطهری رو آوردم و گفتم روش بخون.
بازش کرد و صفحه چهل و چهار اومد… شروع کرد به خوندن…
من دودول رو گرفتم دستم و شروع کردم جق زدن…
(پ.ن. کیر تو این زندگی که تو خواب و رویا هم باید با جق زدن حال کنیم)
صداش برام خیلی سکسی به نظر میرسید و مث کس بود. (پ.ن. فتیش صوتی، گونه ای نادر از گرایشات جنسی هست و احتمالاً علت حرام اعلام شدن خوانندگی زنان همین باشد)
طولانیش نکنم دیگه…
بعد چند ساعتی جق زدن آبم داشت میومد و کتابای استاد هم ته کشیده بودن. واسه همین، آخراش دیگه المیرا برام ساک زد و آبم اومد…
همشو ریختم تو دهنش و کاملاً خالی شدم.
یه کم تو دهن چرخوندش و زبونش رو به نشونه سکسیت (سکسی بودن، به سبک آخر فیلما)، دور لباش میچرخوند و لبخند های سکسی میزد. (یه جور لبخند که سکس توشه).
بعد آبمو قورت داد و گفت: ممممم! چقد خوشمزسسس…
+ نوش جونت.
منم یه قلوپ از اون پارچ آب کس به نشونه عرض ادب خوردم و گفتم: به به! شهد زندگانی.
– نوش جونت. ولی میگما حالا که تو داری مینویسی ولی اصن معلوم هست که نت وصل شه تا بتونی آپلودش کنی؟
+ توکلت به خدا باشه…. نهایتش هم میشیم اصحاب بنزین (حالا شما بگو اصحاب اینترنت، فیلتر، محدودیت، اصن هر گوهی) و سالها بعد یکی اینا رو میخونه…
– اگه کسی پیدا نشد چی؟
+ حداقل حرفای کیرمو برا دلم گفتم و به یادت یکی دو تا کف دستی زدم.
اون روز چند بار دیگه کردمش بعدا هم کردمش و من حیث المجموع همین الانم که دستم تو شورتمه دارم میکنمش…
.
.
.
.
منتظر ماجرای من و خانم اپراتور ایرانسل که اسپین آفی از داستان بالاست باشید. (با محوریت فتیش صوتی و چالش های روبرو، رویکرد جوانان و جق)
در ضمن تو داستان های آینده، قراره براتون خانم الهام چرخنده رو با پوزیشن چرخشی (از پوزیشن های نوظهور دخول ملی و کاملاً بومی سازی شده) بکنم.
گفتم که یه پیش زمینه داشته باشید.
 
 
نوشته:دیر انزال

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *