این داستان تقدیم به شما

یه همسایه داریم اسمش رویاست.یه زن چادری قد بلند که جوونیاش شناگر بوده.بدجور حشریم میکنه.شوهرشم سر کاره همش.احساس میکنم اونم بهم پا میده.از نگاهش معلومه شهوت داره رومن.ولی نمیدونم چجور برم جلو سر حرف و وا کنم.زمستون ماشینشو نمیتونست بندازه پارکینگ.رفتم کمکش کنم گفت نمیره.منم برگشتم تو اوج شهوت بهش گفتم رویا خانم بده من بکنم.اونم اولش شوکه نگام کرد.بعد گفت بفرما.از ماشین خاست پیاده شه از عقب کیرمو از رو چادر مالیدم بهش.نوک کیرم خیس شدتو یه ثانیه.چند بار بهش از تلفن همگانی زنگ زدم هرچی حرف سکسی بلد بودم واسه حشری کردن و ارضا شدنم گفتم به خود جندش…
 
یه چند بارم دیدم خونه تنهاست چندتا فیلم کوتاه حشری کننده سوپر با ایرانسل فرستادم تلگرامش.بعد دم در منتظر شدم بیاد بره خرید نگاش کنم.هر روزه ۱۱میزنه از خونه بیرون.معلومه فیلمارو با شهوت میبینه و با خودش ور میره.حشریت ازش میباره.سرخ میشه و چشماش دورش سیاه.معلومه خود ارضایی کرده با فیلما.بچه هاش کوچیک بودن نمیزاشت بیان توکوچه بازی کنن.ولی بعدازظهرا شوهرش بچه هارو میفرستاد بیرون.مام میفهمیدیم داره رویارو میکنه.بچه هارو فرستاده دنبال نخود سیاه. منم پسرشو میکشیدم یه گوشه مینشوندم بغلم ازش با شوخی و قول مالی از کارا پدرو مادرش زیر لحاف و حموم میپرسیدم.اونم بچه بود جواب میداد.از آخ و اوخ مامانش زیر باباش میگفت.از لخت شدن مامانش.واینکه باباش دستشو هی میکنه تو شورت مامانش.میگفت هی با هم میرن حموم.باهم بازی میکنن.بعد مامانم میگه آی آی.آخخخخخ یواش.از عقب نه.شاپ شاپ صدا میاد از حموم.
 
میگفت یبار مامان لخت بود داشت شوشول بابامو لیس میزد.رفتم تو گفتم اینچیه بابام گفت مامان داره بستنیمو لیس میزنه.بعد عصبانی شد منم باگریه رفتم کارتون دیدم…(جنده ساک بزن خوبیه ظاهرا!)  حتی یبارم از دهنش کشیدم که میگفت با مامان رفتیم خیاطی .عموخیاط پشت سر مامانم رفت تویه اتاق کوچیک که پرده داشت.مامانمو بزور بغل کرده بود.بوسش میکرد مامانمو ک لخت کرد شوشولشو میکرد تو اونجای مامان رویا در میاورد…بعد مامانم آخ آخ کرد.عمو اومد بیرون.مامانمم گریه کنون از اتاق اومد بیرون دستمو گرفت اومدیم خونه.بمن گفت بکسی نگم …

 
خدا میدونه چندبار گاییدنش از رو نجابت و آبرو ترس طلاق صداشو درنیاورده.خلاصه بدجور تو کفشم.میخام رویا جونو بکنم.قد بلندو هیکل درشت داره.کونش از زیر چادرم پیداست.زن محجبه ایه.دوست دارم بکنمش بعد همونجور که دارم میکنمش از رو نجابتش زیرم گریه کنه. دوست دارم بریزم تو کوسش…
 
 
نوشته : صادق بوچک

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *