این داستان تقدیم به شما

سلام من سمیرا هستم میخوام داستان سکس با شوهر دوستم رو تعریف کنم
من چهل ساله هستم و متاهل و دو تا بچه دارم
دوستی دارم به اسم فرزانه که خیلی باهم جوریم
طوری که تمام مسائل زندگی همدیگرو میدونیم
چند ماه پیش حرف از سکس افتاد فرزانه گفت اصغر دیگه نمیتونه منو بکنه چون کیرش اصلا سفت نمیشه بخاطر همین نمیره داخل و خیلی زود هم ارضا میشه
منم سکسم با شوهرم بد نیست
 
خیلی دلم میخواست کیر اصغرو ببینم که چجوری راست نمیشه آخه قبلا فرزانه میگفت خیلی خوب میکنه و کیرشم خیلی کلفته
این قضیه گذشت بعد از چند وقت فرزانه اینا جمعه اومدن باغ ما و تا غروب باهم بودیم و شب برگشتیم خونه
فردا اصغر زنگ زد به من که تبلتش جا مونده تو باغ، گفت کی باغ میری برام بیاری
ماشین منم خراب بود گفتم ماشین ندارم
اونم گفت میاد دنبالم باهم بریم برگردیم، اینم بگم ما با خانواده اصغر خیلی راحتیم و این چیزا قبلا هم بوده
خلاصه با اصغر رفتم باغ تبلت رو برداشتیم گفتم ی چایی درست کنم بخوریم بریم
ی دفعه یاد حرف فرزانه افتادم که میگفت اصغر دیگه نمیتونه بکنه
کم کم باهاش سر صحبت و باز کردم و از زناشویی گفتم و رابطه زن و مرد دیدم اونم استقبال کرد و خیلی گرم شروع کرد به گفتن این مسائل
من خیلی شبیه لیلا فروهر هستم اصغر هم عاشق لیلافروهره
گفت آرزوم این بود که تو زنم میشدی گفتم منم از تو خوشم میاد ولی دیگه قسمت نبود

 
رفتم آشپزخونه چایی بیارم دیدم قند نداریم خواستم از بالای کابینت بردارم دستم نرسید در همین وضعیت نگو اصغر اومده دنبالم تو آشپزخونه
بلافاصله اومد پشتم به هوای کمک از پشت چسبید بهم کمی هم طولش داد تا ظرف قند و بیاره پایین قشنگ احساس کردم کیرش راست شده و لای کونمه
خیلی تعجب کردم، خلاصه موقع چایی خوردن بهش گفتم شوهرم دیگه نمیتونه، الکی گفتم میخواستم ببینم عکس العمش چیه
اونم گفت همه مردا یکی نیستن بعضی ها ضعیف هستن تو سکس
منم گفتم پس خوش به حال فرزانه که شما ضعیف نیستی اونم گفت با فرزانه زیاد حال نمیکنه، زن سردیه برای همین منم سرد شدم نسبت بهش
گفتم یعنی سکس نمیکنید اونم گفت چرا ولی از لحاظ روحی به اون خواستنه نمیرسم اصلا
گفتم یعنی فقط برای فرزانه راست نمیکنی گفت با فرزانه آره فقط برای فرزانه راست نمیکنم
گفتم با من چی
دیگه داغ شده بودم
ی دفعه شلوارشو کشید پایین وای خدای من چه کیری داشت، راحت دو برابر شوهرم
اومد نزدیک من منم آروم دست کشیدم رو کیرش و یواش کردم تو دهنم جوووون چی بود
کم کم شروع کردم به خوردن کیرش اونم منو لخت کرد خودشم لخت شد
بعدش بلندم کرد از پشت سر کیرشو گذاشت تو کوسم واااای

 
کم کم تا آخر کرد توش داشتم از درد بی هوش میشدم
آروم عقب جلو میکرد پنج دقیقه طول کشید که عادت کنم به کیر گندش
بعدش گفتم حالا بکن اونم گفت جون چشم شروع کرد به کردن واااای تا حالا چنین چیزی ندیده بودم
اگه کردن اینه پس شوهرم هیچی نبوده
حدودا چهل دقیقه تو مدلای مختلف منو میکرد من سه بار ارضا شدم
واقعا عالی بود سکسش، بعدش برگشتم خونه هنوز باورم نمیشد
شب بهم پیام داد دوباره تبلتو جا گذاشتم البته به شوخی، منم گفتم باشه عشقم صبح بریم بیاریم، خلاصه الان چند ماهه منو میکنه لامصب کیر گنده…

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *