🔞 الهام و خیانت 🔞

👇👇👇👇👇👇👇👇

سلام من علي ٢٠سالمه از آذربايجان غربي
راستش قيافه معمولي توپول دارم !داستان ما از اونجايي شروع شد كه من بطور اتفاق بايه دختري آشنا شدم به اسم الهام دبيرستاني بود و اينم بگم كه الهام خانوم دايتان ما هم توپول بود لپ هاش گل مينداخت قدشم متوسط بود.
من اولش نميدونستم الهام نامزد داره !
يواش يواش باهم حرف زديم و درد و دل كرديم كه صميمي و صميمي تر شديم كارمون كشيد به سكس تل و سكس چت و…
از علاقه هاي سكسيمون براي هم ميگفتيم!
الهام هرهفته دو روز عصرها حدودا دوساعت توخونه تنها بود
يه روز زنگيد گفت علي جون مياي خونمون ؟!تنهام ببينمت دلم تنگته !
منم با استرس و ..پاشدم رفتم خونشون آيفونو زدم درو باز كردم رفتم ديدم حسابي رسيده بخودش يه شلوارك سفيد تنگ پوشيده كه شورت صورتيش از زير تابلوعه و كون قلبمه ش حسابي زده بيرون !!!
سلام عليك كرديم و روبوسي بغلش كردم بدجور داغ كرده بودم
گفت ؛علي من ،هوسي هستش؟؟ گفتم بدجووور !!پرسيدن نداره ك …
گفت همه بدنم مال توعه هركاردوس داري بكن !
دستمو گرف رفتيم اتاقش رو تختش يكم درازكشيدم روش لباشو ميك ميزدم هعي لبامو گاز ميزد ميمردم از هوس…
اروم اروم دستمو بردم رو كوسش اروم ميماليدم خيسي كوسش زده بود به شلواركش…
رفتم روسينه هاش ميخوردم ميك ميزدم بسرم زد گاز بگيرم نوكشو !الهام پرست گندمي بود و توپر !!! بدنش حسابي تميز بود
كيرمو گرف يهودستش گفت بدش بهم
از شورتم درش اورد اروم ميخوردش كيرم حسابي. شق كرده بود
يه كيرنسبتا كلفت ١٨سانتي!!
درازش كردم لب گرفتم كردم لاي پاهاش
كوسش داغ بود خيللييييييييييييييي اروم هلش دادم توكوسش تنگ تنگ بود ناله هاش شروع شد من لروم اروم ميزدم اون كمرمو خط مينداخت با ناخناش
لب ميگرفتم و كيرم تو كوسش بود
برش گردوندم اروم گذاشتم چاك كونش هلش دادم بره تو كونش
خيلي تنگ بود اما گذشتني نبود كيرم درد گرف ك يهو سرش رف تو از درد یه جيغ حسابي كشيد
اروم كردمش توكونش اروم اروم ميكردمش و اونم از درد بخودش ميپيچيد يهو يه اس اومديهش ؛
نوشته بود عزيزم خيلي دوستت دارما مواظب دخترمو مامانش الهامم باشي
گفتم الي كيه ؟؟گفت محمد نامزدمه!
دو تا خابوندم از كپل كونش تند تند ميكردمش ك ناله ميكرد التماس ميكرد ول كن جر خوردم
برش گردوندوم دوتا زدم از كوسش كوس سفيد و بدون مو و گوشتي بود ك سرخ سرخ شد كيرمو يهو تا ته كردم تووووو اونم ناله ميكرد
داشت ابم ميومد تند تند ميكردم و سيلي بش ميزدم ك يهو ابم اومد ريختم رو شكمش
بعدش التماس ميكرد تركش نكنم ميگف بي تو ميميرم
بعد فرداش نامزدشو ديدم حرف زديم
بيچاره عاشقش بود حسابي بهش ميرسيد
از كار خودم خيلي پشيمون بودم
بعد دوسه ماه فهميدم بابا طرف به همه ميداد
هرروز يكي خونشونه!!!!

🌐بزرگترین کانال داستان سکسی

✔️ داستان سکسی


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *