داستان سکسی اوبی شدم

این داستان تقدیم به شما

سلام من اسمم فرید هستش این خاطره گی نیمه زوری که میخوام بگم بر میگرده به سه سال پیش که در سن 13 سالگی، و اول راهنمایی بودم، یه پسر خوشگل سفید گوشتی بودم که هرکس میدید امکان نداشت ازم خوشش نیاد…
اونموقع ها یادمه که همه تو فاز سکس و کونو کس و کیر بودن یعنی فکرشون پایین تنه بود ولی من زیاد از این چیزا سرم نمیشد اما از شنیدنشون از زبون بقیه لذت میبردم که همین باعث کنجکاویم شده بود و کم کم میل به دیدن بدن لخت دیگران پیدا کرده بودم…
تازه من فرق کوس و کیر رو هم نمیدونستم از بس ساده بودم و فکر میکردم دختراهم دودول دارن مثل پسرا..
بگذریم اونموقع من بدون اینکه دلیلشو بدونم یادمه که بسیار بسیار بسیار دست مالیم میکردن حتی معلما و مخصوصا تو مسجدها توسط پسرای بسیجی اونجا و گاهی حتی آخوندها باهام ور میرفتن به هر بهونه ای. یکی از دستمالیای شدید توسط یه غریبه 17یا 18 ساله بود مثلا اینطوری بود که یه بار یکی اومد بهم گفت دوچرخه ات فلان شده اگه دونفری نشینیم خراب میشه منم گول میخوردم و میذاشتم طرف بشینه رو دوچرخه ام خودمم رو میلش مینشستم بعد منو میبرد یه جای خلوت تو محله و منو میذاشت رو پاش منم که اصن تو باغ نبودم و فکر میکردم برای خراب نشدن دوچرخه باید حتما بشینم رو پاش و بعد همینطور که رو
پاش نشستم یهو تو سوراخ کونم احساس کردم یه چیزه سفت داره فشار میاره و از رو شلوار داره منو میکنه ولی بعدش فهمیدم یه جای کار اشتباهه و خودمو به زور از تو بغلش کشیدم جلو و نذاشتم ادامه بده و دوچرخمو ازش گرفتم و رفتم این اتفاق شدید ترین دستمالی شدنی بود که تا اونموقع شده بودم که همون از رو شلوار کلی دردم اومده بود
این اتفاق باعث شد بیشتر و عمیق تر به این قضیه فکر کنم و پیگیرش باشم.
 
بعد شبش یادمه که همش داشتم به اون صحنه ها فکر میکردم و با اینکه درد داشتم یه کم اما خوشم اومده بودش همش به لخت پسره فکر میمردم و به شرت قرمزش و کیر سفتش که داشت منو باهاش میکرد تا آخر کیر خودمم سفت شد و به یاد اون صحنه ها میمالوندمش یهو خیلی حس خوبی بهم دست داد و حال کردم بعدا فهمیدم که ارضا شده بودم…
بگذریم مدتی گذشت و من تا اون مدت همش با اون صحنه حال میکردم و جق میزدم و خودمو انگشت هم میکردم و بیشتر دوست داشتم بدم چون فکرم به اونجا نرسیده بود که منم میتونم یه کیو بکنم و فکر میکردم فقط باید دیگران باهام اونکارو بکنن…آخه من که اصن نمیدونستم دختر چیه کس چیه سکس چیه و فقط دیگران کونمو بدنمو میمالوندن و گاهی میبوسیدنم به این خاطر اوبی یا مفعول شدم و شاید اگه اون کارارو کسی باهام نمیکرد من هیچوقت گی نمیشدم…

بگذریم…
بعد این داستانا من دیگه میذاشتم دیگران منو بمالن و تو مدرسه یا تو اتوبوس یا تاکسی یا محله و خیابون هرکی اینکارو باهام میکرد اجازه میدادم انجام بده و انگولکم کنه، تا اینکه یه روز که داشتم تو کوچه تنهایی بازی میکردم یکی از پسرای تقریبا 18ساله تو اونجا که خیلی ام دعوایی بود و اسمش احسان و بعدها کلی باهم صمیمی شدیم و هوامو داشت این آقا احسان هرموقع منو میدید کلی نگام میکرد و من فکر میکردم میخواد باهام دعوا کنه ولی نگو که رفته تو نخ من و عاشقم شده، اومد پیشم با یه بستنی کیم و روی پله ای که نشسته بودم نشست گفت دوتا گرفتم هوا گرمه گفتم تنهایی شاید دلت بخواد
من ازش گرفتم بعد بحثو باهام باز کرد و یادمه گفتگو باهاش خیلی حال داد و خیلی منو میخندوند
وسطای بحث بودیم که گفت بلندشیم یه کم راه بریم تو محله که وقتی راه افتادیم بحث رو برد یه سمت دیگه و گفت میدونستی خیلی خوشگلی؟
گفتم آره
گفت اعتماد به نفستم که بالاس البته حق داری
گفتم چطور مگه؟
گفت آخه بدن نرم و استیل خوبی داری ماشاللله
گفتم نظر لطفته
بعد یهو یه چی بهم گفت که خیلی جا خوردم
پرسید اون پسره که باهاش تو خاکی فلان جا داشتید کلنجار میرفتید و دچرختو ازش گرفتی که دیگه اذیتت نکرد؟؟
گفتم تو از کجا با خبری!؟
نگو که اون موقع افتاده دنبالمون آقااا
هیچی دیگه گفتم کلنجار نبود گفت دوچرخت خرابه اما داشت یه کار دیگه میکرد و اذیتم میکرد
گفت اون قراره بیاد اذیتت کنه باز و خبرشو گرفته که واسم دندون تیز کرده
این جریانو که گفت خیلی گرخیدم
ولی بهم گفت نگران نباش من نمیذارم اذیتت کنه اون از من میترسه که خیالم راحت شدش
اما یهو گفت ولی یه شرط داره
گفتم چی
گفت باید اون کارایی که داشتی با اون انجام میدادی بیای خونه با منم انجام بدی اما من اونجوری نیستم و درست و اصولی باهات تا میکنم
اینو گفت منم خیلی خوشم میومدش و بهش داشتم فکر میکردم بعد وقتی سکوتمو
گفت فکر کردن نداره باید قبول کنم منم گفتم باشه
بعد گفت ایول و پیچیدیم تو یه کوچه
گفتم کجا
گفت خونمون دیگه
گفتم الان؟
گفتش آره همین الان!

 
خلاصه…
رسیدیم خونه اونا که خالی بود و یه حیاط کوچیک یه زیر زمین و یه خونه ام بالا داشت
در زیرزمینو باز کردو منو برد تو
اول خودش لخت شد و فقط شرت پاش بود بدنش رزمی بود و تیکه تیکه
کیرش شق بود و شرتشم کشید پایین یه کیر کلفت سفت با کمی مو اطرافش
من از دیدن مو جا خوردم و کمی بدم اومد
که گفت مردا همه پایینشون مو داره و خودمم چندوقت دیگه پشمام در میاد
گفت دیگه طاقت ندارم سریع لباسارو در بیار
منم با استرس عجیبی لباسمو درآوردم یه تار موهم نداشتم هنوزم ندارم اون دید امون نداد شلوارو دربیارم و بغلم کرد خودش کمربندمو کشید پایین تا زانوم
شرتم سبزه تیره بود که سفیدی رونمو ده برابر کرده بود
قیافش خیلی هیجان داشت و سریع شرتمم تا زیر خط کونم کشید پایین بعد گفت معرکه ای پسر همه چیت دخترونه اس
بعد شروع کرد به بوسیدن کونم و مالش کمرم و پشتم
گفت قراره لذت ببرم
 
همینطور که صورتشو میمالید به کونم با دودولممم ور میرفت که خیلی حال میداد
دوتا بالشت بزارگ انداخت وسط و خودش نشت رو یه کیش
به منم گفت بجز شرت کل همه چیو دربیارم حتی گردنبندمو
شکممو گذاشتم رو بالشت رفت یه کرم آورد بعد زد به سورخ کونم از زیرم داشت با دودولم ور میرفت که بهم کلی خوش گذشت بعد یهو سوراخم آتیشگرفت یه جیغ کشیدم
گفت دارم انگشتت میکنم راحت باش تا راهشو باز کنم، منم که نفهمیدم منظورشو خوابیدم بعد دو لپ کونم فشار میداد که سوراخمو باز کنه هر از چند گاهی همون فشار رو میاورد منم جیغ میزدم
از بغل که نشسته بود کیرشو دیدم و بی اختیار گرفتمش دستم که توجه اش جلب شد
کیرش تو دستم احساس خیلی خوبی داشت بعد به دستمم کرم مالید گفت حالا بمالش منم براش مالیدم
که اون یهو گفت سوراخت خیلی تنگه و اگه بکنمت سرو صدا میکنی فعلا تو نکنم بهتره
اینجا بود که فهمیدم رو بعدا هم حساب کرده و خوشم اومدش
بعد خوابید رو پشتم و کیرشو چپوند لا پام نزدیک سوراخ و آروم رو خط کونم بالا پایینش میکرد و گاهی به سوراخم یه فشار ریز میاورد که دردم میگرفت
درحال کردنم بود که لبشو گذاشت رو لاله گوشم و یه حس عجیبی بهم دست داد چن بار بالا پایین کرد و یه فشار محکم به سوراخم آورد و گرمارو حس کردم و جیغ بلندی کشیدم بعد سریع درآورد گفت تموم شد
بعد منو برگردوند که کونمو دیدم ازش آب کیر میریخت و من نمیدونستم چیه و ترسیده بودم که گفت نترس عادیه بهش میگن منی
گفت حالا نوبت توعه حال کنی دودولمو با خایه هام کرد تو دهنش و بعد انگشتم میکرد تا دیگه انگشتشو کامل تو سوراخم حس میکردم اما دیگه درد نداشت و فقط لذت بخش بود خیلییییی
همینطور چن بار ادامه داد منم چشمامو بسته بودم و تو فضا بودم که بعد از چن دیقه ارضا شدم و فوقلعاده بود فوق العادههههه…
دستمال آورد تمام کونمو کیرمو باهاش پاک کرد و گفت الان سوراخت بازه دیگه راحت میشه بیشتر حال کنیم اما عجله داشتو گفت سریع لباسو بپوش تا یه روز دیگه…
بعده اون قضیه چن بار دیگه منو کرد و تا یه سال چاقال شخصیش بودم که خیلی ام هوامو داشت بعدا از اونجا اسباب کشی کردیم یه محل دیگه و منم دیگه با کسی گی نکردم تا الان اما خیلی دوست دارم…

 
نوشته: فرید

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *