داستان سکسی تقدیم به شما
سلام بچه ها من آرمینم ۱۸ سالمه
قبل از هرچیزی لطفاً اگه فکر میکنید قراره حال کنید باید بگم که اینطور نیست و میتونید همین الان این متن رو ببندید، من می‌خوام این موضوع رو اینجا درمیون بذارم چون هیچکسی رو ندارم و جای دیگه ای رو سراغ ندارم که بتونم با خیال راحت دربارش حرف بزنم فقط نیاز دارم یه خورده حرف بزنم
چهار سال پیش بود، حدوداً توی اواخر خرداد ماه بودیم و من ۱۳ ساله بودم
تازه امتحانات نوبت دوم تموم شده بود و اون سال دیگه میرفتم کلاس هشتم
به طور کلی من آدمی بودم که بعنوان بچه مثبت میشناختنم یعنی اصولاً آدم خوش خنده و مهربونی به حساب میومدم و اصلا اهل فحش دادن و استفاده از الفاظ جنسی نبودم، شاید الانم بعضیا چنین تصویری ازم داشته باشن نمی‌دونم… یه روز صبح زود از خواب بیدار شدم و دفتر نقاشیمو برداشتم تا توش نقاشی بکشم، یجورایی اون زمان خیلی اهلش بودم و تا قبل از اینکه برم توی گوشی جز سرگرمی های اصلیم به شمار می‌رفت، دفترمو زمین انداختم و روی شکم خوابیدم و یکی دو صفحه نقاشی کشیدم، بعدش از جام بلند شدم تا گوشی بابامو بردارم و یکم توش سرگرم شم، اون زمان من گوشی نداشتم و کلا هرکاری بود از بابام اجازه می‌گرفتم و گوشیشو قرض می‌گرفتم، فک کنم اون روز جمعه بود چون سرکار نرفته بود و تعطیل بودن… بابام خواب بود و من گوشیشو بدون اجازه برداشتم، البته میدونستم با این قضیه مشکلی نداره چون قبلاً هم اینکار رو کرده بودم و اونم میفهمید من گوشیشو بر میدارم اما خودم به کل عادت داشتم اکثر مواقع قبلش اجازه بگیرم، اینترنت رو روشن کردم و وارد اینستا شدم، اون زمان سال ۹۶ بود و اینستا محدودیت های حال حاضرشو نداشت، یعنی جوری بود که میشد راحت فیلما و عکسای پورن توش پست کرد بدون اینکه ریپورت شی یا بنت کنن.
یه مشکلی هم که بود این بود که اکسپلور اینستای بابام خیلی ایرانی طور بود… یعنی مثلاً همه چی توش پیدا میشد از اخبار های مختلف بگو تا بلاگرایی که میان چیز میز میذارن، مختص به چیز خاصی نبود چون بابامم زیاد اهل اینستا نبود واسه همین به طور کلی خیلی محتوای خاصی نداشت، ولی برای من جالب بود چون زیاد هم نبود که با اینستاگرام آشنا شده بودم.
من همینجور می‌گشتم تو اکسپلور و پستای مختلف رو می‌دیدم، تا اینکه یه جاهایی رسیدم به چیزایی که هشتگ های مستهجن مثل سکس و اینجور چیزا توش بود، عکس یه زن تمام لخت یا چنین چیزی نبود درواقع اصلا یادم نمیاد چی بود فقط یادم میاد کلمه سکس خیلی منو کنجکاو کرده بود که چیه، ولی فهمیده بودم که مربوط به چیزای انحرافی مربوط میشه و من میخواستم بیشتر بدونم دربارش، خلاصه دیگه گشتم و کم کم چیزای 🔞 هم دیدم به مرور… با اینکه میدونستم دیدن آدمای لخت زشته و یا نباید اینکارو کرد ولی اون لحظه برای اولین بار یه حس متفاوت داشت، یه جور لذت دلم میخواست ادامه بدم ببینم چیه، سعی میکردم زیاد نگاه نکنم ولی جوریم نبود که بخوام کلا پاشم قیدشو بزنم واقعاً نمی‌خواستم… تا اینکه یکی از پستاش بدجوری نظرمو جلب کرد، یه دختر چشم آبی بود که انگشتای پاهاشو به طرز بسیار بسیار انجمن کیر تو کس ای لیس میزد، شاید چندش اور به نظر بیاد ولی اون لحظه واقعاً برام لذتبخش بود، اون دختره کاملا لخت بود و برای من خیلی جالب بود که چرا این دختر خیلی راحت لخته و داره اینکارو می‌کنه، بعدش من اون پیجه و هشتگاشو بیشتر دنبال کردم، انگار همه چیز داشت به مرور میومد سراغم، زنای نیمه لخت به مرور برهنه تر میشد عکساشون و حتی هی میومد و خیلی عجیب بود، انگار کل دنیا میخواست من با این چیزا آشنا شم و اون موقع حتی نمی‌دونستم چیه دقیقاااا
یه زوج زن و مرد لخت شده بودن و باهم سکس میکردن این برای من خیلی عجیب بود که چرا اینجوریه اصن برا چی اینکارو میکنن و من هیچی نمی‌دونستم تا اینکه خیلی یهویی حس کردم دارم یه طوری میشم و آخر ارضا شدم.
نمی‌دونستم چیه، نمی‌دونستم برای چیه، و نمی‌دونستم چرا اینجوری شدم حتی… حس بدی داشت حس گناه، انگار که همه اون لذت هایی که موقع دیدن اون عکسا و فیلمای پورن اومده بود سراغم همشون تبدیل شدن به احساس گناه، درست مثل زغال های طلایی رنگ شده ای که بعد از یه مدت رنگ طلاییشون محو میشه و سیاه و سپس پودر میشن، نمیتونستم به کسی بگم چی شده، نه فقط روم نمیشد بلکه میترسیدم اگه بگم دعوام کنن و کلی تو سرم بزنن، واقعاً نمی‌دونستم چیکار کنم و مخفی نگهش داشتم.
روز های بعدش من دوباره اینکارو میکردم چون لذتبخش بود، اون حس گناهه وقتی می‌رفت اتشم رو برای انجام دادن دوبارش بیشتر میکرد، بعد یه مدتی فک کنم رفتم بیشتر تحقیق کردم یعنی چجوری بگم… درواقع اینجوری بود که سرچ میکردم “احساس گناه” یا یه چنین چیزی و بین همه اینا یه عکسی رو دیدم که پس زمینه آتیش داشت و روش نوشته بود “خودارضایی=خشم خدا” و من کنجکاو شدم که خودارضایی دقیقاً چیه و فهمیدم درواقع همین کاری که ازش هی لذت میبرم و هی احساس شرم میکنم همینه…
و واقعاً هم دردناک بود برام و هم یه خورده دیر شده بود چون فک کنم اعتیاد پیدا کرده بودم بهش، میخواستم ترکش کنم، بار ها توبه کردم قسم خوردم چمیدونم کلی غسل کردم بعد از هرکدومش و هی عهد میبستم که دیگه اینکارو نمیکنم ولی مگه فایده داشت… اما بیش از حد امیدوار بودم که ترکش میکنم و هی ترک میکردم و هی نمیشد، تا اینکه رفتم مدرسه، بچه های مدرسه هم که دیگه خودتون در جریانید… مدرسم رو عوض کرده بودم و آدمای اونجا به طور کلی با سکس و جق و این چیزا آشنا بودن، و چیزی که باورش برام سخت بود این بود که خیلی راحت هم دربارش ابراز میکردن، خیلی راحت انگار هر روز انجامش میدن و هیچ مشکلی هم باهاش ندارن و تازه دوسشم دارن، برعکس من که بعد از هربار احساس شرم بهم دست میداد و میخواستم دیگه انجامش ندم، به طور کلی هم همین بودم یعنی اگه تو موقعیتی قرار داشتم که ازم می‌پرسیدن:«جق میزنی؟» میگفتم نه، چرا؟ چون عقیده داشتم که ترک کردم حتی گفتن اینکه تاحالا جق زده باشم هم برام سخت بود چون واقعاً نمیشد بگم… نمیتونستم واقعاً نمی‌تونستم، و خلاصه از اون موقع به بعد با همه چیزای انجمن کیر تو کس و جنسی به طور کامل آشنا شدم، بخوام حقیقتشو بگم جق زدن یکی از عوامل افسردگی منه، یعنی نه که به تنهایی باشه… مشکلات و آدمای زیادی توی زندگیم بودن که باعث افسردگیم شدن، اما بیشتر اوقات حتی توی خلوتم به خودم میگم که من افسرده نیستم نه نیستم، اما فقط به خودم تلقین میکنم که امیدوار کنم خودمو درحالی که دارم از دستش فرار میکنم… دارم همه تلاشمو میکنم که افسرده نباشم، ولی من هیچ خیری از جق زدن ندیدم… به طور کلی اگه قرار باشه برای همیشه ترکش کنم صد در صد انتخاب میکنم که دیگه هیچوقت توی زندگیم جق نزنم، واقعاً میگم چون همیشه باعث میشد فقط حالم بدتر بشه، گاهی اوقات برای رفع استرس، گاهی برای اینکه تنها بودم و حس میکردم بیکارم، گاهی برای رفع ناراحتیام، گاهی هم برای چمیدونم هرچی… باعث میشد برای یه لحظه از شر مشکلم راحت بشم ولی بعدش سستی و خستگی و البته احساس شرمی که بهم میداد باعث میشد فقط بدتر شه…
من نماز میخونم، روزه هم میگیرم، بعد هر جق هم معمولاً غسل میکنم و حتی نماز قضا هایی هم که بخاطر جق نخونده بودم میخونم، و به طور کلی مسائل جنسی و سکسی حرفای روزمره من نیستن، از دید خیلیا من بچه مثبت دیده میشم، معصوم، مظلوم، مهربون، دنیا ندیده وای…
من هیچوقت توی زندگیم سکس نداشتم با هیچکس، یه بار پارسال رل زدم، عاشق شدم اونم بدجور ولی آخر یه سری اتفاقات باعث شد کات کنیم و تا ده ماه من دچار شکست عشقی شده بودم. سال قبلشم گیر یه پسر لاشی افتادم که میخواست باهام گی کنه…
و کلی فراز و نشیب دیگه مثل همه آدمای دیگه که باعث میشه افسرده بشن. من چهار سال درباره ترک خودارضایی تحقیق کردم، کلی مقاله خوندم، ویدیو دیدم، ویس گوش کردم، از هر روشی بگید استفاده کردم ولی همچنان نتونستم… گاهی اوقات بعد یه روز دو روز جق میزنم، گاهی هفته ای یه بار، گاهی یهو اتشش بدجور میزنه بالا روزی سه چهار بار میزنم، و همچنان می‌خوام ترک کنم و بار ها قبول هم کردم که آره من جق میزنم، آره من جقیم و دیگه می‌خوام ترکش کنم، اما بازم نه که نه… جق زدن واقعاً لذتی نداره حداقل برای من… کاری میکنه آخر خودتو به کشتن بدی هم از لحاظ روانی هم از لحاظ جسمی از بین میری… نیومدم اینجا که بگم جق زدن بده و فلان هرکی میخواد بزنه هرکیم مثل من میخواد ترک کنه که خدا به همراهش، ولی اگه دوست عزیزم تا اینجا خوندی واقعا ازت تشکر میکنم که وقت گذاشتی امیدوارم بهترین ها نسیبت بشه🌹
از شما و کسی که این دسترسی رو گذاشته که بتونم حرفامو بزنم صمیمانه تشکر میکنم
خداحافظ
نوشته: آرمین

نوشته های مرتبط:
اولین خودارضایی شیرین
اولین خودارضایی من
لز و خودارضایی با رفیقم
خودارضایی عجیب
خودارضایی در نوجوانی
سکس با یه دوست بعد از خودارضایی با رژ لب
خودارضایی به روش فشارکی
خودارضایی (۱)
ماجرای خودارضایی من با خیار
اولین سکس آرمین
اولین رابطه آرمین
اولین کون دادن آرمین
اولین خاطره آرمین با گلی
پارسا ، آرمین و دیگران (۳ و پایانی)
پارسا، آرمین و دیگران (۲)
پارسا ، آرمین و دیگران (۱)
دوران طلایی با آرمین
زنونه پوشی و شب عروس شدن آرمین
کون دادن آرمین
آرمین و هانا (۳)
آرمین و هانا (۲)
آرمین و هانا (۱)
زنونه پوشی و یکی از سکس های داغ آرمین (۲)
زنونه پوشی و یکی از سکس های داغ آرمین
کون دادن آرمین در مدرسه
من و آرمین تو دستشویی استخر
سامان و آرمین
آرمین و زن شوهردار
خاطرات مونا از میلاد و آرمین
سکس آرمین با پیرمرد
خاطرات آرمین (۱)
ماجرای آرمین و دخترخاله (۱)
آرمین استاد سکس من
گی شیرین من و آرمین
آرمین و معلم پشمالو
سکس وحید با آرمین
کون دادن آرمین توی پادگان
گی فراموش نشدنی آرمین
اولین کون، اولین کوس، جوراب زنانه، زن جنده ی من (۴)
اولین کون، اولین کوس، جوراب زنانه، زن جنده ی من (۳)
اولین کون، اولین کوس، جوراب زنانه، زن جنده ی من (۲)
اولین کون، اولین کوس، جوراب زنانه، زن جنده ی من (۱)
اولین سکسم با اولین دوست دختر
اولین سکس و اولین عشق
اولین سکس ، اولین استرس
اولین عشق و اولین سکس نگین
اولین دوستی اولین سکس
اولین سکس تو اولین روز
اولین عشق اولین سکس
اولین دوست دخترم و اولین عشق زندگیم
اولین سکس با میترا و اولین کون دادنش
اولین سکس و اولین دوست پسر من
اولین سکس با اولین عشق
اولین سکس اولین لذت
اولین سکسم با اولین عشقم
اولین دختر، اولین بوسه
اولین گی مانی
اولین تجربه‌ی فمدام
اولین سکس محسن
اولین سکس علی
اولین بارم تو عروسی دوستم
اولین رابطه گی در ۲۳ سالگی (۲)
اولین گی
اولین تجربه سکس با کمک نرم افزار دوست یابی
اولین تجربه سکس با داختر داییم
اولین سکس با الهام تپل
اولین بار با معصومه
اولین سکس با شوهرعمم
اولین و آخرین تجربه بی‌دی‌اس‌ام
اولین رابطه بعد از ۱۲ سال (۲)
اولین سکسم با مرد
اولین لاپایی
خاطره اولین عشقبازی
اولین گی سامی
اولین تجربه سکسی بعد از ازدواج (۲)
اولین کون دادن عرفان
شروع اولین گی من با پسر مورد علاقم
اولین تجربه در دبیرستان (۲)
اولین تجربه در دبیرستان (۱)
اولین سکس با دختر خاله
اولین کون دادنم به هم کلاسیم
اولین سکس با دختر همسایه
دوران نامزدی و اولین رابطه
اولین کون دادن سعید
وقتی اولین بار موقع دادن آبم اومد
اولین رابطه عمرم
اولین سکس با صادق (گی)
اولین سکس زندگیم (۲)
اولین گی من در کودکی
اولین سکس مهدی در استرالیا
اولین سکس ساقی جون
اولین رابطه سکسی اما ناقص
اولین پسری که کردم و بهترین ساکی که برام زده شد
اولین شب کون دادن و زدن رکورد
اولین تجربه سکس با جنده در 33 سالگی
بالاخره اولین سکس
اولین سکس منصور
اولین سکس زندگیم با فریبا
اولین سکس فوق العاده داغ من و همسرم کیارش
اولین کیری که من و خواهرم خوردیم
کون کردن تو اولین قرار
اولین تجربه گی من
اولین سکس ناخواسته من با سارا (۲ و پایانی)
اولین جلوه‌گری سکسی همسرم
اولین سکس من با حاح آقا رضایی
اولین سکس زندگیم با زن شوهردار
برای اولین بار (۱)
اولین آغوشش…
اولین سکس رها
برای اولین بار کیر رو لمس کردم
اولین و آخرین عشق (1)
اولین بوسه
اولین رابطه من و ندا
خاطره اولین ضربدری مان
اولین باری که کس کردم
اولین کون دادنم لذت بخش بود
اولین سکس قشنگ من با دوست پسرم
اولین سکس سامان
اولین سکس سیما
اولین کون دادن من به مربی فوتبال
اولین سکسم در ۱۲ سالگی
اولین سکس ناشیانه
اولین سکس با الناز
اولین سکس من با دخترخاله متاهل
اولین سکس با عشقم حسام
اولین دوست پسرم و سکسم
اولین کون دادن سایه
اولین سکس من با دوست دختر پسر عموم
اولین سکس بهار (2)
اولین منی خوری عمرم. جووون
اولین گی من با خواهرزاده ام
تلخی اولین سکس در ۲۵ سالگی
دریا،اولین عشق مرا بردی…(1)
اولین ضربدری زندگیم (1)
اولین سکس توی انباری
اولین کون دادن من در خوابگاه
اولین سکس با آرزو
اولین و بهترین سکسم با خواهرم
اولین سکس با پسر همسایه
اولین سکس من و نامزدم
اولین سکس زندگی ام با خانوم معلم
اولین آنال سکس نازنین
اولین سکس من با دختر عموم
اولین تجربه ویسکی
اولین سکس من با دختر حاج آقا
اولین سکس سیاوش
شقایق اولین دوست دخترم
اولین بار
اولین و آخرین سکس
خاطره اولین سکس

اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *