این داستان تقدیم به شما

سلام من شیرینم  عاشق سکسم الان 20 سالمه میخوام اولین سکسم با دوست پسرم رو بگم…
***
اسمش بهنامه  و سنش 27 ده سال از من بزرگتره اون زمان 17 ساله بودم من دختر سبزه و قد بلندی ام سینه هام 70 یا 75 بود البته باسن بزرگی نداشتم و ندارم اولین بار تو مغازه اش دیدمش یه مرد قد بلند و خوش برخورد شایدم به خاطر شغلش رفتارش با خانوما خوبه ته ریش داشت و خوب بود زیاد نمیگم خوشگل و اینا ولی از نظر من سکسی بود چون هم قد بلندی داشت هم شونه ها اندام درستی چند بار رفتم مغازش فک کنم عاشقش شده بودم یه حس خاص داشتم بهش الان هم دارم اون دستای بزرگی داره همیشه دلم میخواست با دستاش موهامو نوازش کنه یک روز دل و زدم به دریا و با آرایش زیاد رفتم مغازش یکم خوش و بش کردیم و من بهش به بهانه ی دیدن جنس و وسایل رفتم ته مغازه اونم میومد و بهم قیمت میداد فک کنم فهمیده بود چون من هیچوقت زیاد عقب مغازه اش نمیرفتی چون جای بسته ای بود کم کم بهم خیلی نزدیک شدیم من داشتم از مشکل کامپیوترم میگفتم که حس میکنم وای فام حک میشه اونم توضیح میداد که چیکار کنم …

 
 
بهش گفتم نمیخوام بابام بدونه چقدر حجم اینترنت استفاده میکنم اونم خندید و گفت ای دختر شیطونم من حساس شده بودم نمیگم حشری چون حشری نشده بودم فقط دلم میخواست دستاشو بگیرم برگشتم سمتش تو چشماش نگاه کردم میدونستم به من میل داره بار ها دیده بودم تو چشمام نگاه نمیکنه ولی این دفه هر دوتا مستقیم نگاه میکردیم من عرق کرده بودم و سخت نفس میکشیم اونم همین طور بود از نفساش میفهمیدم فک کردم الان میخواد چیزی بگه ولی اون بلافاصله دستشو گذاشت پشت سرم و لباشو گذاشت رو لبام و با لذت و شدت میبوسید من هنگ کرده بودم بی حرکت ایستاده بودم و تعجب کرده بودم بعد از چند دقیقه از اون حالت خارج شدم و باهاش یواش یواش همراهی کردم و چند ثانیه بعد ازش جدا شدم بهم نگاه کردیم سریع گفت واقعا مثل اسمت شیرینی واقعا دوست داشتنی من عاشقتم شیرین منم که کلا هنگ بودم و ساکت بعد چند ثانیه گفتم میخوام برم اون گفت شماره ام رو داری زنگ بزن رفتم خونه و بعد یک هفته زنگ زدم که فک نکنه دم دستم باهم دوست شدیم میرفتیم بیرون ولی بیشتر از لب بازی کاری نکردیم یک روز که با هم تو پارک بودیم گفت عشقم میای بریم خونه مون مامانم نیستش میخوام بکم باهات تنها باشم گفتم الان تنها نیستی مگه گفت اون تنهایی فرق میکنه منم قبول کردم میدونستم که سکس میخواد منم بدم نیومد رفتیم خونه مهلت نداد برسیم …
 
 
منو کشید تو بغلش و لباش لبامو بلعید دستاش بدنم و نوازش میکرد منم داشتم نوازشش میکردم لبامو ول نمیکرد همینطوری شالم و در آورد بعد پالتو مو هامو باز کرد و دستاشو فرو کرد تو موهام عاشق این کارش شدم جون با حس بود با عشق لبامو میخورد من عشق میکردم بلاخره لبامو ول کرد فک کنم لبام سرخ شده بود که با لذت داشت نگاهش میکرد بهم گفت شیرین اجازه میدی بریم تو تخت این دفه خودم با خشونت لبامو گذاشتم رو لباش و خوردم بغلم کرد و منو برد رو تخت و سریع تیشرتم دو در آورد و وقتی سینه هامو دید گفت اووووووووووف فدات بشه بهنام تو مال منی عشق منی به سینه هام رو به زور از تو سوتین در آورد و حمله کرد و و نکشون رو لیس میزد و میخورد منم داشتم از لذت آه میکشیم و گاهی وقتا سرشو به سینه هام فشار میدادم الان که مینویسم حشری شدم بهش گفتم بخوررررشون بهنام گازش بگیر آی ی ی ی اونم خوب میخورد و بهم لذت میداد …

 
 
خوب که سینه هام کبود شد رفت سمت شکمم و بوسید زیپ شلوارم رو باز کرد و درش آورد شرتمم در آورد کسم یکم مو داشت ولی نه خیلی وقتی که لباشو گذاشت رو کسم از لذت داد کشیدم آه آه آه آه جاااانم وقتی اینکارو کردم بهنام گفت قربون صدات نفس منی و شروع کرد به خوردن مک زدن کسم و منم از لذت جیغ میکشیم خوب بود خونشون ویلایی بود چیزی طول نکشید که بی حس شدم و با یک جیغ بلند خالی شدم بهنام سرشو برداشت از رو کسم اومد کنارم دراز کشید و لباشو با دستمال پاک کرد و بعد بغلم کرد و گردن و گوشمو بوسید گفت عشقم لدت بردی ? من فقط خندیدم و لباشو بوسیدم همینطوری لباشو بوسیدم کم کم رفتم سمت گوشاش و بوسیدم و گردنش وقتی زبونم و ردم به گردنش از لذت آهی کشید که خودم دوباره حشری شدم رفتم روش و گردنش و لیسید اصلا یادم نمیاد کی لباس خودشو درآورد ولی شلوارش پاش بود میخواستم کسم و بذارم رو کیرش شلوارش رو درآوردم کثیف نشه چون کسم خیس بود شوت رو هم در آوردم وقتی کیرش رو دیم کلی حال کردم چون تا حالا کیر ندیده بودم داداش کوچیک تری هم نداشتم که ببینم فقط تو فیلم دیده بودم کیرش رو دستم گرفتم فک کنم 18 سانت بود از کیر معمولی شاید یکم بزرگتر ….

 
 
نوکش رو لیس زدم و کلاه خودشو کردم تو دهنم کیرش خیس بود مزه بدی نداشت داشتم سرشو لیس میزدم که با دستش موهامو گرفتو کیرشو تا نصفه تو دهنم کرد زود دستشو برداشت که حالم بد نشه دفه بعد خودم کیرش و تا نصفه تو دهنم کردم و مک زدم این دفه صدای آه کشیدنش بالذت اومد که بالا ترین لذت بود برام کیرشو از دهنم در آورد و گفت روم دراز کشید کیرشو گذاشت رو کسم و میمالید همزمان لب میگرفتیم تو گوشم گفت عاشقتم عسل ناب من من داشتم حالی به حالی میشدم فقط آه میکشیدم و بازو هاشو چنگ مینداختم بهش گفتم بهنام بکن توش گفت دیونه ای من از خدامه وسوسه ام نکن گفتم میدونم عاشقمی منم دوست دارم اینکارو بکن یا ازدواج میکنیم یا میدونم اونقدر نامرد نیستی که ولم کنی عاشقانه نگام کرد و با لذت لباشو گذاشت رو لبام و من داغ شدم سر کیرش رو فرستاد تو دردم گرفت آخ گفتم و لبامو گاز گرفتم لباشو گذاشت رو لبام و نوک سینه هام رو با دستاش گرفت این دفه نصفه بیشتر کیرش رو کرد تو من تازه فهمیدم درد ینی چی داد زدم لباشو گاز گرفتم بهنام منو بغل زدو دستاش رو از زیر کمرم رد کرد و با لذت منو به خودش فشار داد و لاله گوشم رو خورد و با دوسه بار فرو کردن و در آوردن من دوباره ارضا شدم و بعد هم بهنام با داد زدن و گاز گرفتن گوشم ارضا شد و آبش رو ریخت تو چند دقیقه ای روم دراز کشید و بعد بلند شد و با دستمال کاغذی خون و آب رو کسم رو تمیز کرد و کیر خودش رو هم تمیز کرد بغلم کرد و شروع کرد به نوازش و بوس کردن من منم که خسته بودم تو بغلش خوابم برد با عزیزم گفتنی بهنام بیدار شدم گفت پاشو قربونت باید بری خونه دیر شده ….
 
 
چشمامو باز کردم و لبامو گذاشتم رو لباش از اون به بعد تا دوسال با هم بودیم همیشه هم عاشق همیم میخواست با من ازدواج کنه ولی هردومان میدونستیم به خاطر اختلاف سطح خانواده هامون نمیتونیم بهنام گفت میخوامت هرچی که بشه ولی من آرامش میخواستم و غرور داشتم نمیخواستم یه اضافه باشم تو خونوادش واسه همین ازش جدا شدم و اون هم هزینه عمل پن رو داد و رفت یک سال بعد هم من ازدواج کردم اون هم بعد من ازدواج کرد الان هم یک دختر داره من هنوز دوستش دارم اونم منو دوست داره
 
 
نوشته: بلایند لاو

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *