این داستان تقدیم به شما

اسمم رومیناس و 20 سالمه خاطره ای ک دارم میگم اولین سکسمه تو سن 18 سالگیم…
***
اون موقع من سومو تموم کرده بودم و رفته بودم پیش دانشگاهی. دوست پسر زیاد داشتم اما همش تلفنی و چتی بود چون خونوادم خیلی گیر بودن و نمیتونستم برم بیرون.از خودم بگم که ظاهر خوبی دارم و چشم رنگی و بورم.یبار ک از طرف مدرسه رفتیم اردو یکی از دخترا ب دوس پسرش گفت بیاد منم هی با دوستام میرفتیم جلو بی افش کرم میریختیم ک اونم هی تیکه میپروند(دور از چشم دختره البته)
همون روزش من از طریق دوستم تونستم پیج اینستاشو پیدا کنم و فالوش کنم اونم از رو عکسم شناخت و اومد دایرکت..قیافش خوب بود اما بچه میزد شاید یکی دو سال ازم بزرگ تر بود.دیگه رابطمون شروع شد اما تلفنی و چتی ک یبار بهم گفت تو ک نمیتونی بیای بیرون بذار حداقل از مدرسه برسونمت خونه(من با خط واحد میرفتم) ک گفتم باشه البته بعد فهمیدم با ماشین دوستش میومده…

 
تقریبا یک ماه بیشتر روزا منو اون میرسوند خونه ولی کاری نداشت باهام فقط حرفای سکسی زیاد میزد و منم میخندیدم تا اینکه کم کم پررو شد و شوخی شوخی دست میزد ب سینه و رونام تو چتام همش حرفای سکسی میزد دیوث اینقدم خوب تعریف میکرد ک منم دلم میخواست دیگه!!تا اینکه یروز ک تو ماشین بودیم داشتم تو گوشیش میگشتم اونم دستش رو رونم بود و داشت نرم میمالید ک ی دفعه دستشو برد رو کسم و فشار داد..من ک تا حالا تجربه سکسی نداشتم ی حس شوک بهم وارد ک حتی نزدیک بود گوشی از دستم بیفته هم ترسیده بودم بهش گفتم چیکار میکنی دیوونه؟؟اون ک هنوز دستشو برنداشته بود با چشای خمار گفت جوون خوشت میاد؟ ک منم واقعا خوشم اومده بود و چشامو بستمو چیزی نگفتم ولی پاهام هنوز بسته بود اونم پررو تر شد کنار رونمو نیشگون گرفت ک پاهامو باز کنم.مسیرشو عوض کرده بود و جاده خیلی خلوت بود وشیشه ها هم دودی..بهم گفت رومینا جان بریم عقب؟گفتم چی؟؟گفت صبر کن رفت تو یک کوچه نگه داشت و گفت بیا عقب میخام بخورمت راستش منم حسابی خیس کرده بودم.رفتیم عقب و همون اول دستشو کرد تو شلوارم از رو شورت شروع کردن مالیدن همزمان لبامو میخورد کم کم دکمه ها مانتومو باز کرد و سینه هامو از تو سوتین دراورد و ی سوت بلند کشید گفت اینا گوله برفه یا ممه؟؟؟اخه خیلی سفید بودن

 
شروع کرد لیس زدن و نوکشو کرده بود تو دهنشو مک میزد از پایینم با دست داشت رو کسم ویبره میبرفت من تقریبا رو ابرا بودم و فقط اه و ناله میکردم..بعد ی ربع دستشو دراورد خیس خییس بود ب شوخی گفت خیلی بی جنبه ای منم خندیدم بعد شلوار و شرتمو باهم کشید پایین سرشو برد نزدیک کسم زبونش ک ب چوچولم خورد تقریبا جیغ کشیدم گفت ساکت بابا کنترل کن خودتو دوباره زبونشو میکشید رو کسم و چوچولمو مک میزد من فقط چشامو بسته بودم که یدفعه ارضا شدم و ابم اومد اونم گفت عسلت اومد جوجوی کس طلا؟حالا نوبت هنرنمایی توئه دستمو گرفت گذاشت رو کیرش منم شلوار و شرتشو دراوردم تا حالا نخوردم بودم سر کیرشو لیس زدم ک خودش سرمو نگه داشت و کیرشو کرد تو دهنم هی جلو عقب میکرد من عقم گرفته بود و داشتم خفه میشدم ک کیرشو دراورد و گفت پشتتو کن گفتم چی میگی ندادم تا حالا گفت خودم افتتاحش میکنم ک پشتمو کردم و دوباره کسمو از پشت مالید و اب کسمو زد ب سوراخ کونم هرکاری کرد نتونست بده تو ولی چون حشری شده بود با فشار یکمشو جا کرد ک من نفسم بند اومد و کونمو تکون دادم ک کیرش دراومد اونم عصبی شده بود گفت لا کست ک میتونی بدی گفتم اره خلاصه لاپایی کردو و بعضی وقتا لبه های کسمو نیشگون میگرفت ک حرصش خالی شه ابش ک اومد ریخت رو کسم و کف ماشین عوضی ی سیلی محکمم زد رو کسم ک خیلی دردم گرفت.
بعد ازون دو سه باری از پشت سکس کردیم البته تو خونه ای ک بزور گیر اورد(اگه میخواین داستان اونارم میگن) و رابطشم کلا با اون دختر همکلاسیم قطع کرده بود..
 
پایان ^..^

 
 
نوشته: رومینا جوجو

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *