این داستان تقدیم به شما

سلام
اسم من سهیله 26 ساله ساکن تهران تو مغازه پدرم مشغول کارم.یه زن خوشگلم دارم به اسم سمیه و یه دختر یک ساله.الان چند وقتی هست ذهنم شدیدا درگیر دیوثی شده یعنی اینکه یکی زنمو جلوم بگاد اما فعلا میسر نشده با وجود تلاشهایی که کردم و ارتباط با چند پسر و چند زوج ولی هنوز موفق نشدم و مسببش هم سمیه است که همراهی نمیکنه.البته تو سکسامون موقعی که زیر کیرمه و حشریه با این مسئله مشکلی نداره و تازه لذتم میبره ازش.این کشف لذت رو فقط یک مرد متاهل میتونه درک کنه که زنش موقع دادن از چی لذت میبره واز چی لذت نمیبره با توجه به حجم آبی که تو کسش ترشح میشه و کیر شما رو غرق در شهوت میکنه.
 
 
راستی سمیه بعد زایمان فوق العاده سکسی تر و دیدنی تر شده بخاطر درشت تر شدن اندامش.کونش تپل شده هرچند رابطمون از کون کمه ولی حجمش بیشتر شده و کس تپلش کولاک میکنه وقتی روش دراز میکشی مثل یه بالشت نرم از شکمت پذیرایی میکنه طوری که موقع تلمبه زدن از فرو رفتن توکسش لذتت صد چندان میشه اما خوب با همه این تفاسیر فکر به این موضوع که زنمو زیر یه کیر دیگه ببینم لذت رو تو وجودم تا مرز جنون اوج میده ولی خوب در حد رویا باقیمونده.
بریم سر اصل ماجرا و سرگذشت من که تو چند قسمت براتون شرحش میدم پیشاپیش از کاستی ها پوزش میخوام.
ما ساکن یه ساختمون 20 واحدی ایم که یه مدیر ساختمون داریم به اسم پری خانم.فوق العاده زن فعال و با روابط عمومی بالاست که اصالتا هم ترکن.این پری خانم با همه همسایه ها صمیمی و در رفت و آمده که چند تا هم دختر داره.خونه ما هم زیاد در رفت و آمده یه شوهر سربه زیر و کارمندی ام داره ولی اوه اوه آتیشیه این پری خانم که دومی نداره.معمولا هم ازین لباسای یه سره میپوشه که چندان اندامش مشخص نیست ولی استین لباسش حلقه ای و اون بازوهای سفید و گوشتالوش بود که منو مجذوب خودش کرده بود.خلاصه تو فکرش بودمو هرازگاهی هم به نیت پری جون زنمو میگاییدم لامصب زن سن بالا یه مزه دیگه ای داره. من یه مقدار حواس پرتی دارمو وسایلامو زیاد جا میذارم مخصوصا کلید رو روی در ولی خوب باتوجه به اعتمادی که به همسایه هامون داریم مشکلی نیست حتی چند بار پری خانم درمون زده بود و تذکر داده بود که کلیدتون رو دره و به شوخی هم به زنم میگفت شیطون میگه باز کن بیا تو ببین چیکار دارن میکنن. سمیه معمولا هفته ای یبار میره خونه باباش و من تو تنهایی خودم با فیلمای سکسیم مربوط به ضربدری و زن سن بالا کلی عشق میکنم.توی یکی ازین روزا که خونه خالی بود من با عجله و حشربالا خودمو به خونه رسوندم تا لذت ببرم از تنهاییم.
 
 
خلاصه رسیدمو سیگار و لپ تاپ رو آماده کردم بعد خوردن یه چای با بیسکوییت شروع کردم به مالش.مالش اسمیه که سمیه رو جقای من گذاشته چون معمولا یه لباسی چیزی گوله میکنم میذارم زیر کیرمو درازکش مشغول مالش و دیدن فیلمو سیگار میشم.فیلما دانلود میشدن و منم سخت مشغول نگاه کردن و جق بودم.تو راهرو هم رفت و آمد هارو میشنیدم ولی مطمئن بودم که با واحدما کسی کاری نداره و تو فاز خودم بودم که ناگهان چرخش کلید رو رو در احساس کردم منم تو پذیرایی جلوی در دراز کش،کیر سیخ مثله دسته تبر، در که باز شد مثله فنر از جام پریدم و نگاه به در که کی میتونه باشه دیدم پری خانم پشت در خشکش زد بعد از چند لحظه که توذهنم همه چیز به سرعت رد میشد از کلید روی در مونده و پری خانم مات ومبهوت و صدای زجه زدن سوپر تو لپ تاپ چشمای پری خانم رو دیدم که قفل شده رو کیر من….
سریع دوییدم سمت در و پری خانمو کشیدم تو تا رو گندی که زدم یجور ماله بکشم پری خانم که بند زبونش پاره شد شروع کرد به مقامت
“چیکار داری میکنی”
منم به تته پته افتادم.تا اینکه پری خانم شروع کرد “خجالت نمیکشی تو زن و بچه داری چیکارا میکنی سمیه کجاست”
منم یواش یواش روم باز شد و حس کردم که عمیقا چسبیدم به پری خانمو پستوناش رو سینم کیرمم چسبیده به شکمش که تو این کشمکشا بادش خوابیده بود و آب رفته بود حالا شروع کردم به اعتراف که زنم چند روزه نیست و حشرم زده بالا دست خودم نیست شماهم به کسی چیزی نگیا و مشغول بوسیدنو لیسیدن لبای پری خانم شدم تا آب بریزم رو آتیش شهوت خودم که شد بنزین برا پری خانم
” چه غلطی داری میکنی”
منم دست پیش گرفتم که از قدیم نقله که همسایه از فامیل به آدم نزدیکتره ولی نیستی شما که بداد ما برسید
“خجالت بکش”
به قول یکی از بچه ها کیر سیخ هیچی سرش نمیشه
نه پری خانم حالا که شدی محرم من باید تا تهش منو بذاری تو خودت
“خفه شو من هم سن مامانتم”
در همین حین که من آماج توهینا بودم و لبای پری رو نا منظم میبوسیدم پستوناشم گرفتم تو مشتامو بازیشون میدادم انگار رام تر شده بود ولی هنوز مقاومت میکرد آروم تر از اولش.زبونشم نرمتر شد
“من شوهر دارم توهم زن این کارا به ما نمیاد”
دیدم ملو تر شده زدم به فاز شوخی همسایه ای که بی خبر از همسایش سرشو رو بالشت بذاره به درد جرز لای دیوارم نمیخوره

 
“ااا علامه ام که هستی بسته بابا ولم کن برم بچه ها شک میکنن”
تا آبمو نیاری نمیذارم بری پری خانم نا سلامتی مدیر ساختمونیا این چه وضعشه به درد ساکنا برس
“عجب گیرا کشمیشوغا (با تبسم)”
لبا رو لبو سینه تو مشت مرحله بعدی آروم لباس یسرشو از جلو دادم بالا و دستمو گذاشتم رو کسش وای چه گوشتالو بود سرمو چرخوندم زیر سرشو همزمان با چلوندن کسش از رو شرت نخیش شروع کردم به میک زدن گردنش
“دیگه شورشو دراووردی ولم کن گفتم بچه ها شک میکنن با لباس خونه اومدم بیرون”
گفتم تا آبم نیاد نمیری بگو پیش سمیه بودم
“ولم کن”
هولم داد
“تعیین تکلیف میکنه”
منم گوشم بدهکار نبودو باز جلو رفتمو لبای پری خانمو یکی در میون میک میزدم اونم که تو عمل انجام شده قرار گرفته بود ولی نم پس نمیداد از زیر بوسه هام فرار میکرد
“چه غلطی میکنی”
باز فاصله گرفت ازم
“ولم کن برم”
“دادو بیداد میکنم آبروتو میبرما”
کلید انداختی با لباس خوابت اومدی تو خونه من دادبزن ببینیم کیو مقصر میکنن
“آقا چی میخوای ازجونم ولم کن”
آبمو بیار
“اهااه کی میاد اون بی صاحاب”
داشت میومد دیگه نذاشتی که اومد نزدیکم
“خوب زود باش”
بغلش کردم باز بوس و دستم رو کسش درحین مالوندن چوچولش در گوشش گفتم بذار بخورمش
“چیو؟”
کسشو جمع کردم تو مشتمو گفتم اینو چشماشو گرد کرد و با غضب
“ای ی ی این کارا چیه کثیفه زود باش دیرم شد”
دستشو گرفتمو گذاشتم رو کیر نیم خیزم و شروع کرد به مالیدنش
“زود باااااش”
دوباره خواستمو در گوشش تکرار کردم
“نمییییشه کثیفه”
کثیفیشم دوس دارم
“نه بابا تمرکز زود بیاد”
فقط چند دقیقه تایم بگیر دستمو آروم کشیدم از رو شورتش تو و کس داغ پشمالوشو برای اولین بار بی واسطه لمسش کردم خیسم کرده بود خوب حقم داشت مشغول فکر کردن بود گفتم 5 دقیقه فقط
“نه زیاده دییییره”
با التماس نگاهش میکردم چون میدونستم اگر محقق شه دیگه راه باز میشه برا همه چیز .نگاها خیره به هم انگشتمو آروم با خیسیه کسش لیز دادم تو باز چشماشو گرد کرد و یه نچ
“خوب بذار برم بشورمش”
با سر به دستشویی اشاره میکرد بی درنگ کنار کشیدم تا مبادا منصرف بشه….
 
 
جستی پریدمو فلش گوشیرو خاموش کردم در حال فیلمبرداری تکیه دادم به دیوار روبروی کاناپه برای سریای بعدی نشستم رو کاناپه و کیر سیخمو میمالیدمو به پروژه پیش رو فکر میکردم.وقتی پری اومد بیرون و چشمم بهش افتاد یاد دوران مجردی و کس هایی که پسرداییم ردیف میکرد تا باهم بکنیم افتادم یادش بخیر و محو پری شدم تا با تشر اون به خودم اومدم.
“چیه نگاه داره”
انگار بیش از پیش عاشق اون لهجش شده بودم گفتم نه خوردن داره بدو دیره..
“پررو رو نیگا عوض اینکه من ادا در بیارم این دیره دیره میکنه”
منو تو نداریم که از امروز ما یه روحیم در دو بدن که آروم شروع کرد سمتم اومدن تو حدفاصل رسیدنش به لباس بلند یکسرش فکر میکردم که خاک تو سر سازندش که هیچ برجستگی ای نمایان نیست جز سینه های گنده ی پری جون آخ جون نشست کنارمو از وزن زیادش کاناپه یه قرچ کرد و فرو رفتیم تو آروم خودمو کشیدم سمتشو با لمس سینه هاش شروع به مکیدن لبا و گردنش کردم.
“د دیره دیگه مسخره بازی درنیار که زود باش برم نمیفهمی شک میکنن”
آخ لهجتو بخورم زن.
“حالا فعلا اونیو که گفتی بخورش بقیش پیشکش”
آروم لباس یسرش رو دادم بالا و از سرش در آووردم ازونی که فکر میکردم سبزه تر بود گوشت خالص چه رونایی چه کونی ،پهن شده بود انگار رو کاناپه محو سینه هاش بودم که سرمو گرفتو فشار داد تو سینه هاش
“بدوووو”
فکر کنم خجالت کشید ولی بحرحال من شروع کردم به لیسیدن وسط پستوناش بوی زیر بغلشو پستونای خیس شدش یکم تند بود راست میگفت شستن میخواست ولی برای من بکره بکر بود لذت وصف نشدنی..
پستوناشو از سوتین آووردم بیرون و در حالی که نوک سینه هاشو میک میزدم دستمو حلقه کردم پشتش تا گیره سوتینشو باز کنم..
“قرار نشد لخت مادرزادم کنی که بخورش برم”
چیو ؟
“خودت میدونی”
چشم به اونم میرسم آروم زبونمو سر دادم ازرو شکم تا پایین رو سوراخ نافش یکم مکث کردمو زبونمو فشار دادم توش..
“آخ نکن دردم میگیره”
پاهاشو بلند کردمو گذاشتم رو شونم چقدرم سنگین بود کس ورقلمبیدشو از روی شورت زردش که خیسم شده بود بو کردم فوق العاده بود کس زن شوهرداری که حسابی کنتور انداخته بودو بعد چند شکم دختر زاییدن روزی من شده بود بینیمو روش میمایدمو بو میکردم شسته بودش ولی همونی بود که انتظارشو داشتم..عاشق بوش شدم آروم لبه شورتو دادم بغلو زبونمو مالیدم بهش چقد نرم و گرم یکم که از بغل لبای پفیده کسشو لبمالی کردم آروم شورتشو کشیدم بالا و از پاش درآووردم چشمام قفل شد رو کسش تا گفت..
“آهان”

 
چشماشو نگاه کردم بدون اینکه صدایی در بیاد ازش با لباش ملتمسانه گفت زود باش نمیدونم حشری شده بود یا استرس داشت صورتمو گذاشتم رو کسش که هم اندازه صورتم بود حالا نخور کی بخوربالا به پایین پایین به بالا چپ به راست راست به چپ داشت آخ و اوخ میکرد و با دستاش سرمو میچسبوند به خودش
کمی از تفای دهنم از رو کسش رو کشیدم رو سولاخ کونشو بالا پایین کردم انگشتمو تا بوش قابل تحمل تر شد بعد که دیدم شرایط بهتر شد زبونم رو از رو کسش میبردم پایین تر تا رفته رفته زبونم رسید به سولاخ کونشو جفت سولاخاش رو باهم میلیسیدم دیگه پری جون رو جاش بند نبود دستامم گذاشتم رو سینه هاشو حالا نمال کی بمال بعد دستم با خیسیه کسش آبدار کردم کشیدم زیر سمت کیرم تا جق بزنم اما کیرم با نبضاش میگفت کس میخواد پری تو حال خودش بود چشماشو بسته بود نمیدونم زیر شوهرش بود یا دوس پسر اولش اما کیر دوس پسر آخرش براش نقشه داشت بلند شدمو خوابیدم رو شکمش کیرمو تنظیم آخ فروووو رفتم تو کسش
پری برق از کلش پرید
“چیکار میکنی گفتی میخوری فقط”
دستاشو گذاشت رو سینمو هل داد بالا
“بلند شو”
اما غافل ازین که تلمبه های من شروع شده بود کمکم بلند شو بلند شو جاشو به آخ و اوخ داده بود برخلاف انتظارم تنگ بود پشمای کسش که به پشمای کیرم مالیده میشد صدایی شبیه خش خش قدم زدن رو برگای پاییزی رو داشت که با مارچ مارچ عقب جلو شدن کیرم تو کسش ترکیب میشد بعلاوه صدای کاناپه انگار وسط ارکست سمفونیک بودمو باخ مینواخت و من باهر بار بالا اومدن شیرجه میزدم وسط اونهمه گوشت انگار میپریدم تو استخر چهار متری .پری رام شده بود ولی هنوز زود باش زود باش میگفت بعلاوه اینکه
“خیلی نامردی منم به خیانت انداختی ما زن و شوهر داریم”
بیخیال اونا ،ما یعنی من و تو پس فقط لذت ببر تا فرصت هست بعد این افاضات حین تلمبه زدن یاد یاسمن افتادمو اولین تلمبه هام که از 2 شب شروع شد تا اذان صبح درحالی که پسرداییمو اسما هفت پادشاه رو خواب میدیدن اما یاسمن بدبخت تاصبح زیر من ضربه هارو تحمل میکرد.هردو کرد بودن و دخترفراری اسما خوشگل تر اما این چیزا برا من اهمیت نداشت برای اولین بار داشتم کس میکردم انقدم لیدوکایین زده بودم که از کمر به پایین بی حس بودم اما مهم این بود که تو کس یه دختر 17 18 ساله عقب جلو میشد.اما حالا بعد 7 8 سال سخت دانشگاه و خدمت و مصیبتای متاهل شدن کیرم کاملا حس داشت یه کس تپل و نرمو حس میکرد تنگ اما نه به تنگی یاسمن ولی خوب میشد حق داد این کس 4شیکم زاییده بود اما اون نچ..بعد مشغول مقایسش با کس سمیه شدم هردو عالی بودن ولی اصلا حسش شبیه هم نبود اینو در گوشی بگیرید ازم اما پری ذلیل مرده با زود باش زود باشاش بند خاطراتمو پاره میکرد

 
 
منم تلمبه هامو کش دار تر و محکم تر میکردم تا اونو پاره کنم چون میدونستم زنا با فشار عمیق تر و بیشتر از حالت معمول که کس به کیر عادت داره کمی درد میکشنو اذیت میشن که آی آی کردنش این تجربمو ثابت تر کرد.گذشتم از همه خاطراتو سرمو که تو گردنش گم کرده بودمو هرازگاهی میمکیدمش بالا آووردم و تو صورت جنده تازه کارم نگاه کردم نفهمیدم خوشحال یا ناراحت ،نگاهش مضطرب بود اما حشری ،اجازه ندادم حالش رو بیشتر با چشماش بهم بفهمونه ،مشغول خوردن لباشو زبونش شدم زبونتو بیار بیرون میک بزنم
“بیا”
خوردمو زدم خوردمو زدم تا آخ واوخش اوج گرفتو با چند تکون هیجانی که منم بالا پایین میکرد کسش منفجر شد از حجم آب کسشو کیر منم غرق ،منم که به کیرم وصل بودم با اون تو کس پری جونم غرق شدمو آخرین میک رو به لباش زدم برا چند ثانیه مغزم از کار افتاد انگار زمان وایستاد واقعا انگار غرق شده بودم تا با آه آه پری به خودم اومدمو در حالی که کیرم تو کسش بود ازش تشکر کردم و بهش تبریک گفتم
“چرا مبارکه؟”
ارضا شدنتو میگم
“آها ممنون”
خوب بود
“چی”
سکسمون دیگه با قادرم ارضا میشی
“نه یادم نمیاد”
انگار اونم مخش هنگ کرده بود چون دیگه زود باش زود باش نمیگفت انگار همه چیز از یادش رفته بود دختراش شوهرش قادر ،با آرامش زیرم دراز کشیده بود و با نرمیش بهم سواری میداد.حالا اون منو میبوسید ریز ریز اما یواش یواش انگار داشت نگران میشد نسبت به آینده و خونش یادش میوفتاد و منم خوشحال از جاده هموار شده آینده.حالا دو تا زن دارم اگر اولی رویاهام رو برآوورده نکرد حالا نوبت دومیش بود که جور اونو بکشه.منظورم رو متوجه شدید دیگه..تا بعد..
 
 
نوشته: سهیل

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *