این داستان تقدیم به شما

کیوان هستم.۳۵سالمه
چند سالی بود تو یه پاساژهای معروف شهرمون مغازه داشتم
اکثر جنسام لباس زنانه بود.آخه فروش لباس زنانه بیشتره
تقریبا از اول فروردین تا اواخر دیماه تنها بودم و ۳ ماه آخر سال را یه کمکی میگرفتم
از اونجایی که لباس زنانه بود بهتر بود اون نیروی کمکی خانم باشه…
۵ سال بود که یه خانم رضایی نامی میومد کمکم.زن باوقار و خوبی بود
تا اینکه ازدواج کرد و شوهرش نذاشت بیاد
داشتم پرس و جو میکردم که یکی از دوستام گفت خواهر خانم من میتونه بیاد کمکت
گفتم چه بهتر آشنا باشه بهتره
قرار شد اول هفته بیاد تا باهم حرف بزنیم
شنبه حدود ساعت ۱۰بود اومد
یه دختر ۲۵ساله و قد بلند و زیبا بنام مهسا
تو دوران عقد از شوهرش جدا شده بود
وجدانا اصلا نظر بدی بهش نداشتم
یه دوهفته ای موند و به کارش هم مسلط بود
از هفته سوم به بعد دیگه یه کم پوشش لباسش داشت جلف میشود. عملا دیگه بد میومد سرکار
یه دو سه باری به مهدی شوهر خواهرش گفتم اما ظاهرا اونم تیغش نبرید و تاثیری نداشت
خودم هم بهش گفتم که این پاساژ پر از گرگه یه کم پوشش لباستون را مناسب تر کنید.یه ۲روز خوب بود و دوباره همون همون شد.
گفتم من بخاطر مهدی دارم حرص میخورم کون لقش به من چه
تو مغازه کارش خوب بود دیگه خودش میدونست و خودش
یه بار مغازه بغلی مون گفت حاجی مارا از این کون بی نصیب نزار.گفتم چی میگی گفت طرف خیلی کونه
خیلی واضح میخاره.گفت عجب کونی هم داره
باور کنید اصلا توجه به کونش نکرده بودم
عجب کون توپولی داشت و چ رونای کشیده ای
دیگه دیدم بهش عوض شده بود.طرز حرف زدنم بهش طرز رفتارم.خودش هم متوجه شده بود
سفی میکردم مسیر رفت و اومد خونشون به مغازه را خودم ببرمش تا بیشتر دیدش بزنم
یه روز گفت آقا کیوان دیگه انگار به لباس پوشیدنم گیر نمیدی.گفتم گیر که نمیدادم گفتم کسی نگاه چپ بهت نکنه و گرنه من که از خدامه
خندید و گفت بله میدونم.فرداش با یه شلوار لی زخمی که خیلی پاره پوره بود.اینقدرم پاهاش سفید بود که دلم ضعف کرد براش.اوند تو مغازه مانتوش را در آورد و ی کاپشن چرم پلیسی تنش کرد
اووووف چ کونی بود.گفتم امروز تیپت دیگه دهن آب انداز شده
گفت آقا کیوان اینقدر هیز نبااااااش
گفتم میخوام نباشم اما نمیشه.این بدن سفیدت دل آدم واسش ضعف میره
گفت وای انگار گرگایی که میگفتی بیرون مغازه اند تو مغازه هم پیداشون شده
گفتم میخواستم فقط دست خودم بهت برسه
رفتم نزدیکش دستمو دور کمرش حلقه کردم یه کم کونشو مالیدم
گفت آقا کیوان زشته اینجا نمیشه
گفتم جووووونم پس کجا بریم
گفت نمیدونم اما مغازه های روبرو به مغازمون دید دارند.بی زحمت دسستو از رو کونم بردار و خندید
گفتم جوووون آره پس یه جا را جور میکنم که دید نداشته باشه

یه دوروزی لنگ جا شدم.تو این دوروز از مالیدن و لب و تو اتاق پرو لاپایی غافل نشدم
پرده داشت منم که از خدا خواسته دلم کون میخواست.بعد از ۲روز شب بهش پیام دادم و گفتم فردا واسه ظهر خونه خالی اوکیه.به خانوادت بگو میخوایم تو مغازه ویترین بزنیم.
گفت باشه.گفتم حسابی به خودت برس
گفت چششششششششم
فردا اومد سرکار هی لحظه شماری میکردم که ساعت ۲بشه و خونه اوکی بشه
۱ از مغازه راه افتادیم رفتیم یه جا ناهار خوردیم نزدیکای ۲ بود که هماهنگ کردم و خونه آماده بود
تو مسیر گفت کیوان جون دم یه داروخانه بایست.گفتم چی میخوای گفت کرم.گفتم بعد میخریم
گفت توقع نداری که خشک و خشک کونم بزاری
گفتم فدات بشم مهسا جون خودم میرم میگرم
کرم و خریدم راه افتادیم
گفت یه ۱۵ دقیقه بشین تا من آماده بشم
تو یه کیف یه سری لباس آورده بود
رفت آماده شد چه آرایش نازی کرده بود
یه شورتک کوتاه مشکی.یه تاپ لخت مشکی بدون سوتین.یه جفت کفش پاشنه بلند مشکی پوشیده بود
چه کونی شده بود
گفتم مهسا من نکرده آبم میخواد بیاد
گفت بزار بیاد دوباره بعد بکنم
خوابوندمش و مالیدمش خوردمش.کس و کون سینشو ازبس خوردم سرخ شده بود
گفت کیرتو بمال به کسم تا من ارضا بشم
خیس خیس و داغ بود

کمتر از ۲دقیقه ارضا شد.منم آبم اومد ریختم رو شکمش
یه کم استراحت کردیم گفتم پس مهسا جون کرمو الکی خریدیم گفت نه عزیزم خریدی که کونمو بکنی باهاش.گفتم پس پاشو
کرمو آورد مالیدم به کونش.کفشاش پاش بود.ایستاد روبه دیوار.خوب که انگشتش کروم لا کونشو باز کرد منم کیرمو کردم توشدرد داشت اما پیدا بود قبلا کون داده
با کفشایی ک پاش بود خیلی سکسی شده بود
کیرم تا ته تو کونش بود
گفت چطوره گفتم عاااااالیه این کون
گفت تنگه گفتم آره ولی قبلا دادیا
گفت آره تو دوران عقد شوهرم خیلی کونمو میکرد
گفتم از حالا فقط خودم میکنمت
گفت نوش جونت.گفتم یه کم دولا شو.تا دولا شدهم تنگ تر شد هم کیرم تا ته جارفت تو کونش
تند تند میکردمش
اونم آخ و اوخش همه جا را پر کرده بود
گفتم آبم داره میاد.گفت جووووون بکن تین کونمو تا آبت بیاد
جرم بده.پاره کن این کونو.آبش بده
آبم اومد و همه دادم از کون خورد
باهم رفتیم حمام ساعت حدود ۴شده بود رفتیم مغازه
دیگه کل سال را دم مغازم بود و کار میکرد هم کار میکرد هم کون میداد
تو مغازه هم چند باری کردمش
البته یکی از همسایه ها فهمید اما کسی نفهمید دیگه
کونش به نسبت پارسال که اومد پیشم بزرگتر شده البته گشاد ترم شده

نوشته: کیوان

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *