این داستان تقدیم به شما
از روزی که اکی(اکرم) عروس خانواده ما شد و زن داداش خوشگلم پاشو گذاشت دودمان ما، عاشقشم عشق اول و آخرمه براش همیشه سر خم کرده و احترام گذاشته و میگذارم .
فهرست ضد حال هایی که خودم به خودم زدم را بنویسم کتابی چند صد برگی خواهد شد و سوتی هایی که داده ام را نباید خودم را ببخشم
اونقدر عاشقش بودم تا ۳۶ سالگی ام ازدواج نکردم که هیچ بلکه زنی را جز او تصور نمیکردم حیف که اگر یک بار از صد ها بارشو جواب میدادم قطعا می دونم سرنوشت زندگیم کاملا عوض میشد و بی شک با قلدری و دزدی هم شده دستشو میگرفتم از این کشور می رفتم چون چند سفر خارجی به اروپا و امریکا با پدر مادرم در کودکی داشتمو برایم اسان بود یا حداقلش در انتخاب همسر و راه زندگی بهترین ها را میگزیدم (شنیدین میگن کونی ها خوش شانسن؟ میدونید چرا؟ چون روشان باز میشه میتونن نه بگن و میتونن به قوی ترین مردانی که زیر کیرشونه فحش بدن و سد ها را بشکنن) من احمق تا ۳۶ سالگی با غرور کاذب و هاله ساختگی و گارد تقدس بی خود خودمو اسیر کردم و رابطه با هیچ زنی جز چند پسر خوشگل که آنهم چون سنشان در حد ۱۰،۱۲ ساله بوده و کیرم توی کونشون جا نمیشد لای لپ کونشون خالی میشدم که خودشون کرم میریختن تا بکنمشون که هر کدام از این کونی ها الان مدیران سطح بالای کشورن به روح مادرم سوگند دروغ نمیگم تو اونا فقط یکیشو تا نوک کیرم میشد بکنم توش میریختم تو کونش خیلی هم خوشش میاومد بازنشسته ایرانخودرو است تریلیاردره خودش بارها بمن گفته از برکت کیر تو به اینجا رسیدم پرسیدم چرا گفت روی حرف زدن و نه گفتن را پیدا کردم بخودم گفتم کیری که رفته کونم باید ثابت کنم از ضعفم نبوده بلکه جواب خواهش تنم بوده همواره میخواستم از تو سر و سرتر بشم تویی که سرآمد شهر و محل بودی!
من جوان ۳۶ ساله هیچ زنی را لخت هم ندیده بودم بخت بد نه در کنار دریا نه فاحشه خانه نه فیلم سوپر، تا برسه که رابطه داشته باشم !ناچارا به زور مامان و فامیل تن به ازدواج بدون عشق دادم که شاید او را فراموش کنم نشد که ، بلکه عطشم چندین برابر شد تازه فهمیدم زنا هم نیازشون مثل مرداس و تو رابطه هردو لذت میبرن تو را خدا نخندین رک و راست دارم اعتراف میکنم ، من نادان تا سن ۳۶ سالگی با هیچ زنی نبودم و سکس نداشتم باور کنید سوراخ کص را در ابتدای چاک کص میدانستم و نمیدانستم زنان نیز مثل مردان از سکس لذت میبرند!! باور کنید واقعیت را مینویسم من کم سواد بودم (سوم راهنمایی مثل این رئیس جمهور قورمصاقتون که پنجم ابتداییه بی سواد بودم) تو سن ۴۴ سالگی به اصرار گوهر (زنم) که معلم بود الان بازنشسته است با نمرات عالی دیپلم گرفتم ادامه دادم الان فوق لیسانس حسابداری دارم، کاش قبلا با سواد بودم اینهمه در جهل و نادانی غرق نبودم تو چهل سالگیم فهمیدم نقاط حساس زن کجاهاشه! چقدر تاسف میخوردم که چرا اون همه اکی بمن نخ داد و حتی بارها بدون شلوار اومد تو بغلم زیر لحافم ترسیدم نکردم یا بهتر بگم نمیدونستم از پشت هم میشه کرد تو کص زنا هی تلاش کردم بچرخه تا برم روش بکنم تو کصش اونم از ترس حرکات رو هم بودن و ایجاد سرو صدا و بیدار شدن بقیه نگو میترسیده قیدشو می زد می رفت سر جای خودش!!
اینجوری بود که منِ مردِ به ظن همه موفق و قدرتمند صاحب زنی شدم ضعیف و ترسو و بدون اعتماد به نفس روز به روز افول کردم و بقیه سبقت گرفتن چون زنی شجاع و باب دلم مانند اکی پشتم نبود ذلیل شدم تو زندگی فلج شدم! شنیده اید میگن پشت هر مرد موفق زنی شجاع و کاردان ایستاده؟! نمونه و مصداق برعکسش منم …
رفیقی دارم استاد دانشگاه تهران (ه.الف) ریاضیات درس میده استاد خودمم بوده از اون زمان دوستیم و من دو سال ازش بزرگترم چند بار اعتراف کرده بود که کاش زنداداشمو که برام لختم شد گفت بیا منو بگا میگاییدم! ولی من جرأت گفتن جریان زنداداشمو خودم و ناکامیهایمو نداشتم بهش بگم ! پرسید چرا با این همه دانایی و مغز متفکرو اختراع همه چیز دانیت پیشرفت نکردی؟! در یک جمله گفتم چون تا زمانی که زن بگیرم سکس با هیچ زنی نداشتم همه شکستهایم از آنجاست، رو راست من اگر زنداداشمو میگاییدم ایران نمیماندم ادامه تحصیلمو تو امریکا میدادم به دو دلیل یک باهوش و محصل ممتاز بودم عمویم امریکا بود تشویقم میکرد بیا اینجا دو عذاب وجدان میگرفتم چون حس میکردم به برادرم خیانت کرده ام دور میشدم لذا اجباری میرفتم امریکا! دوستم ه.الف از نوجوانی و جوانیهایش گفت یکجا اشاره کرد زنداداشش با زبان میخا اونو بکنه چون رابطه جنسی با هیچکی نداشته میترسه نمیکنه یکی از خاطراتش این بود او هم مثل من فکر میکرده!! و سوراخ کوص را مجاور سوراخ کون نمیدونسته! چند بار همون زنداداش خوشگلش کونشو میذاره بغلش او دوس داشته کصشو بکنه نمیدونسته راحترین مسیر گاییدن یواشکی کث زن یا دختر از عقبه تو جمع میشه گاییدو کسی پی نبره است.
پیش خودم عهد بستم اکنون که اکی و خودم بالای ۶۰ سال سن داریم و داداشم فوت شده دیگه چه مانعی هست این حسرت در دلم بمونه و اکی را نگاییده از دنیا برم هردو همسن هستیم (هر شیش فرزند اکی مدرک دکترا دارن حتی غزال که نامزد شده همه حاصل شجاعت این زن است وگرنه همسرش انگشت کوچیکهی من نبود)
اکی با وجود سختی هایی که کشیده و شش تا بچه دنیا آورده و دو بار تصادف شدید کرده حدود دو سال پیش زمستان بود یک لحظه از پشت لخت دیدمش از حمام دراومده بود تو وارد شدن به اتاق دیدم هنوز باسن و کمر و ران و ساقهایش سفید و براق بدون چین و چروک و مانند دختر بود اون شب خیلی تلاش کردم بتونم کاری بکنم داداش سالها بود مریض بود و ناتوان، نشد! یکسال نشده داداش فوت کرده.
برای بعله برون غزال دعوت بودیم غزال زنگ زد عمو کجایی؟
داشتم زنمو میگاییدم با هن هن گفتم دارم چاه میکنم (با غزال خیلی شوخی میکنم کیر و کوص و متلک که ننتو باید بگامو و اینا بینمون عادیه منو از بچگی از همه فامیل حتی باباش بیشتر دوس داره)
خندید گفت به آب رسیدی؟
هن هن کنان گفتم نزدیکه بنااال ببینم چی میگی؟ مادر جنده خخخخ
گفت به اب رسیدی و ابیاری کردین آماده بشین میام دنبالتون بریم خونه ما، مامان گفته زن عموتو با عمو بیار خونه برای پذیرایی مهمونا کمکم کنه
خانمم که نق نق میکرد سعی کرد طبیعی حرف بزنه گفت غزال جون بیا من وقت آرایشگاه گرفتم سر راه پیادم کن با عمو برید
غزال خندید گفت زنعموو راستی راستی انگار چاه میکنیییید! !!؟
گوهر تو قسمت آخرای حرفاش با ضربه هایی که میخورد به باسنش هی هن هن کرد
گفت رو دار نشوو عموت الکی میگه !
تازه ابمو خالی کرده بودم تو کصش عادتمه خیلی دیر کیرم شل میشه از انقباض کص زنم فقط لذت میبرم گاهی اونقدر کیرم تو کصش میمونه خوابمون می بره
گوهر گفت بکش بیرون، تا غزال بیاد دنبالمون برم حمام اومدنی اماده بشم
سربسرش میذاشتم که نه نمیکشم چون زیرم بود
زنگ در خونه را غزال زد هر دو در یک سکس ماراتن تنمون خیس عرق منو گوهر لخت تا غزال بیاد شورتمو پوشیدم گوهر رفت حمام
گفت شما برید من با تاکسی میرم آرایشگاه ،اماده شدم زنگ میزنم غزال بیا دنبالم
غزال تو خونه بود من تازه پیژامه را تن میکردم خندید
گفت عموووی ناقلا پس چاه کندنت واقعی بوده خخخخخخ مزاحم شدم؟!
گفتم اخر کارمون بود گوهر مامانتو گاییدم زهرمارمون کردی خخخخخ گوهر با مخزن پر رفته تو حمام کامل عموتو تخلیه کرده اگه صب اول وقت گفته بودی حیف میخواستم مامانتو بگام خلع سلاحم کرده خخخ
مامانو شیر هم نمیتونه بکنه بیچاره یک قرنه کیر ندیده خخخخ
شوخی میکردیم ولی من جدی میگفتم دنبال فرصت بودم بکنمش نمیشد! لباسمو پوشیدم با غزال رفتیم سمت خونشون
تو ذهنم نقشه میکشیدم اکی را کی میشه بکنم؟!
به غزال گفتم دلم به اکی میسوزه فکر میکنم سالهاست چاهاش مقنی توش نرفته و رسوبگذاری شده!خخخ
غزال زد زیر خنده گفت اینو عمو راست گفتی میدونم مامان بیچاره بیش از ده شاید ۱۵ ساله سکس نکرده! حالا هم که بابا فوت کرده کاش شوهر کنه! تو را خدا تشویقش کن ازدواج سفید کنه ! از رک گویی و ایدش خوشم اومد از لبش بوسهداغی گرفتم گفتم ببین داف به این هلویی را میخایم بدیم غریبه بخوره مگه عموووت مرده ؟!خخخخ
عااااخ گفتی عمو دین چیه ؟! خخخخ زن تو میشدمو راحت خخخخخخ
گفتم شوخی کنار نظرت شخص خاصیه بگو تا بهش بگم
گفت نه تو خودت پیدا کن حرف تو از همه بیشتر کارگره
با خنده گفتم باشه غزاال مگه خودم مردم خخخخخ
گفت گوهر سلیته مامان بیچاره ام را فلک میکنه ، عمو شوخی نمیکنم جدی میگم یک مرد باشخصیت پیدا کن من برم شوهر مامان تنها میمونه …
( با غزال بعد چهلم باباش خیلی طولانی حرف زده بودم که اعتراف کرده بودم که چقدر عاشق مامانشم به غزال متوسل شدم که مامانشو چون مذهبی شده راضی کنه صیغهی من بشه میان پرانتز بگم از این کلمه نفرت دارم ولی بخاطر رسیدن به اکی گفتم با این مقدمه حالا شروع کردم به رک گویی در قالب شوخی)
گفتم خودم نوکرشم غزااال ننتو چنان بکنم صداش از هفت آسمونم بالاتر بره…
هر دو خندیدیم
گفت عموووو جدی میگم ، حالا که اگه از گوهر نمیترسی بکون دادم بتو مبارکت خیرشو ببینی خخخخخخخخ
باشه مال بد بیخ ریش صاحبش به من می رسه مال داداش بود حالا که نیست جهنم بیخ ریش خودم خخخخ
عمو راستی راستی اگه مامان اوکی بده میکنیش؟
چرا که نه!! اگه نده هم میکنمش
شوخی جدی همه حرفامو گفتم اوکی غزال برام خیلی مهم بود چون تنها دخترش بود پسرا همه تو زندگی خودشون بودن قبلا هم گفته بودم ازم فرصت خواسته بود هر زمان میگفتم چی شد؟ میگفت دارم میپزمش
تا داداشم فوت کرد دیگر حس میکردم اکی مال خودمه و خیلی دلجویی میکردم اما از من فرار میکرد زن محجوب به حیاست سالهای مدیدیست نماز خوان شده کربلای معلا (ریدم به شیش گوشش) رفته مکه مکرمه(شاشیدم به پردش) میخواست بره من نذاشتم داداش اجازه بده هر چند تو جوانی صدها بار خودشو در اختیارم گذاشت و من بی عرضگی کردم حالا که پا به سن گذاشته مسلمون دوآتیشه شده از این واقعا وحشت داشتم شهوت و لذت سکس با من را زیر پا بذاره مذهب را بچسبه لذا از غزال میخواستم تلاش بیشتری بکنه
گفتم غزال تو فقط کاری بکن از فاز مذهبی بیاد بیرون بشه اکرم بیست سال پیش که نمازو روزه و شعایر مذهبی را پشیزی ارزش نمیذاشت
گفت عموو خودتم میدونی این افیون را یکشبه نکردن تو کون مامان اون خاله جنده ام سالها رو مغز مامان راه رفته تو راضی کن صیغه هم شده به یکی راضی بشه از راه مذهب وارد شو قول میدم برا تو هم شاید راهی باز بشه راضی به صیغه شد خودتو مطرح کن کی بهتر از خودت؟
با غزال اومدیم خونشون غزال کلید داشت باز کرد گفت عمو برو تو کسی نیست، برم مامانو از خونه دایی بیارم رفتم تو سرویس مبل راحتی دارن که واقعا راحته مخصوصا کاناپه هاش مثل تخت است ترکیهایه ،دیدم اکی دمرو خوابیده کمی هم از کمرش بازه واقعا خواب بود !
نشستم پیشش شروع کردم کمرشو به آرامی ماساژ دادن با مووونق مووونق گفت آخییییش غزال جووون … تا جاییکه شد تیشرت تنش بود دادم بالا حرفه ای ماساژ داده بر گشتم عقب ادامه دادم اومدم رو باسنش و کشالههای رونش کیرم مثل نهنگ زیر شلوارم باد کرده و اذیتم میکرد نا کس سیری پذیر نیست! تازه از کص زنم اومده بود بیرون باز قد علم کرد!! اکی ریلکس شده بدنش شل کرده و خواب بود ،ماساژو ادامه دادم حالا هر دو پشت روناشو ماساژ اصولی میدادم ساقهای لختشو ماساژ دادم بقدری لذت برد تو عضلاتش مشهود بود ادامه دادم اومدم سمت باسن حس کردم دیگه تو خواب عمیق رفته یا تو حس ارامش خوبیه ، خیلی ملایم و با عشق و علاقه ماساژ میدادم پیش خودم گفتم تا غزال بیاد بذار کمی شلوارشو بدم پایین باسنشو ببینم!
باسنش خوشفرم و سرحال برامده کمر گود تا بند سوتینش باز از دو سمت کش شلوارخونگیش دستامو گرفتم تا بشه بکشم پایین بلکه کصشو از عقب فقط ببینم
تا کشیدم پایین مووونق مووونق کنان گفت غزاال جووون مرسی چه زیبا ماساژ میدی تنشو داد بالا گفت شورت تنم نیست ببخش دخترم شلوارشو کشیدم رفت تا زانوهاش پایین به آرزوی سالهای دور و درازم رسیده بودم کصش قلوه ای لای پاهاش و سوراخ کونش خوشگل میان لپ های شاد باسن چشمکزنان به رویم خندید شک داشتم میدونه منم باید دست مرد را با زن تشخیص میداد هر چند خیلی ظریف ماساژ میدادم دیگه نخواستم گول نادانیمو بخورم فرض را گذاشتم که دلش میخا و میدونه منم شلوار و شورتمو با هم خیلی زود در آوردم کیرم پرید بیرون مث گرز گودرز آماده گاییدن
زانو زدم بین دو سمت روناش کیرمو گذاشتم در سوراخ کصش نگو واقعا تا اونجا فکر میکرده غزالم!!
یهوو سرشو چرخوند دید منم دیگه دیر شده بود چون کیرم تو یک دو سه تا ته تو کصش بود خواست از زیرم فرار کنه که امانش ندادم هر چه تقلا زد و تهدیدم کرد بدتر به من چسبید و باسنش بیشتر جنبیدو چقدرم برام لذتبخش بود همه کیرم تا بیخش تو کصش غرق شد و با تکانهایی که میداد از زیرم در بره هی میگفت گناهه و به هم حرامیم و این حرفا دیگه روش خیمه زده بودم امکان نداشت از زیرم بذارم در بره بدقلقی می کرد دید کار از کار گذشته تو اون حال گفت من هنوز ناموس داداشتم از مرده اش خجالت بکش خیلی زور زد از زیرم فرار کنه آخرش دید نمیشه کفت تورو روح علی صیغمو بخووون گفتم بلد نیستم خودت بخووون دیگه رام شد و اون اراده اهنین یهویی شد نرم چون گلبرگ!! یاد شعر رهی افتادم در باب تعریف از زن گفته :
«ز دريا عمق و از خورشيد گرمی
ز آهن سختی، از گلبرگ نرمی!
تکاپو از نسيم و مويه از جوی
ز شاخ تر، گرائيدن بهر سوی!!!»
یهویی شروع کرد قربوون صدقم رفتن و با عشق و عطش از لذتی که چرا زودتر نکردی؟؟؟!!! کسش داغ و با حال بود واقعا مثل کوص دختر بقول غزال بیش از پانزده سال بود کیر ندیده بود حالا اکی بود هی التماس میکرد ناصر جووون محکمتر قربوون کیرت برم و این حرفا ترا خدا ادامه بده جووون چه کمری نمیدونست ده دقیقه پیش گوهرو در یک سکس طولانی گاییدم نزدیک نیم ساعت گاییدمش اکی چند بار آبش اومد دورکصش و کیرم پر کف کصش بود تا ابم اومد چنان با عاااااخ عااااااخ آبمو ریختم و فشار اوردم راستی راستی انگار کصشو داشتم پاره میکردم نالهی اکی خونه را سرش گذاشته بود تمام که شد تازه پرسید غزال کو؟ گفتم غزال گفت برو مامانو بکووون رفت خونه داداشت!
هووول شد وااای زود باش برو پایین الان میاد گفتم بیاد چی میشه تو دیگه مال خودمی دلم نمی اومد از رو باسنش بیام پایین هنوز کیرم تو کصش دل دل میزد کصشم انگار گازانبر بود کیرمو بغل میکردو فشارش میداد انگار مرغی دون بچینه هی کیرمو توش شل و سفت میکرد گفتم دیگه فقط و فقط مال خودمی بذار دخترمون بره خونه بخت هرگز تنهات نمیذارم نوازشش میکردمو با گیسوانش بازی میکردم میبوسیدم و ماساژش میدادم لب هم میخوردیم ازم تشکر میکردو بهش اعتماد میداد که زن واقعیم تویی بعد این اونقدر بکنمت خسته بشی از زیر کیرم فرار کنی کوصتو میخورم کونتو میخورم حالا کجاهاشو دیدی ؟!
گفت نووووش جونت قول بده تنهام نذاری قول بده همیشه اینجوری گرم باشی قول بده گوهرو بعد این نکنی مال من باشی گفتم قول میدم دها بار تو را بکنم یک بارم گوهرو تا موش دوانی نکنه کلی نوازشش کردم سینه هاشو از زیر سوتین مالشش دادم نوکشون رگ کرده بود گفت عزیزم ناصر جووونم امروز بسه من از تو سیر نمیشم الان غزال میرسه آبرووم میره گفتم غزال اگه روداری کرد میگیرم ننشو میگام نترس خخخخ مگه با اونه بازم خیلی روداری کرد خودشم میگام چرا غریبه بکونه
گفت ناصررررر؟!
گفتم جووون
دخترمووونو میگی؟!
تو را خدا بذار برم بخدا دلم میخا تا اخر عمرم کیرت تو کصم باشه باز دلم میخا بخدا میبینی که ولش نمیکنه چطوری کیرتو بغل کرده و میبوسه نگااااا ،
جووووون عشقم چه عضله ای چه فشاریییی؟! جووووون
ناصررر جون عشقم فدات بشم تا غزال نیامده آبروم نرفته کارتو تمام کن بکشش بیرون من دیگه مال تو ام صیغم میشی؟! خخخ
نمیدونم چکارم کردی همه دین ایمانمو با عشقت عوض کردم لامصب چرا اونهمه تسلیمت میشدم پس میزدی؟!
عشقم من اون موقع احمق بودم و نادان حالا مال هم هستیم بی دغدغه و آزاد
ناصر جووون بخدا دلم نمیاد از زیرت دربیام تا غزال نیومده بررو پایین
خب کاری ندارم عشقم خودت برو از زیرم بیرون
نه ده روزم تو نخای همینجوری زیرتم
اکی میخام غزال بیاد ببینه مامانش دیگه زن خودمه تازه میخام کونتم بگام قسمم داد که بعدن میده قسم خورد که کونش کیر نرفته باکره است برای من نگهداشته گفت داداشت دوس نداشت!!!!
گذاشتم از زیرم اومد بیرون کیرم شق و رق خیس و تمیز بخارکنان و داغ از کصش دراومد گفتم ببین هنوز دلتنگ کوصته! اشک میریزه!! برگشت کیرمو گرفت دستاش انگار گربهای را ناز کنه سر کیرمو بوسید یواشکی یه گاز کوچولو گرفت دندوناش مثل صدف همشون سالم هستن رفت دنبال کارا نگو غزال چند دقیقه بعد من اومده تا منو مامانشو تو بغل هم دیده و ماساژ دادن مامانش تماشا کرده تا آخرین حرفامونو شنیده بعد تمام شدن سکسمان رفته بیرون و وانمود کرده رسیده!! اکی شلوارشو در اورده بود یه دامن زیبا تنش کرده بود با بلوز خیلی خوشرنگ با پاهای لخت درست مثل بیست سال پیشا
غزال خیلی شیطونه گفت عموو مامانمو که گایییدی چرا منو تهدید کردی؟!
گفتم آخه مامانت دیگه مال من شده نمیخواست کص بده گفتم اگه نده غزالو میگیرم میکنم خخخخ
گفت از زمان قبل دراوردن شلوارش همه چیزو جلو چشام دیدم کاش شوهر مامانم تو بودی …
گفتم جدی میگی؟
تعریف کرد دیدم درسته
رفت مامانشو تو اشپزخونه کمک کرد بوسید گفت مبارکه تو قبل من عروس شدی و عشقمو از من قاپیدی
اکی گفت رودار نشو لووووس
گفت عروس خانم من رفتم تیمساعت دیگه وقت آرایشگاهمه با دوماد نشغول شین تا گوهرم بعد آرایش خودم بیارم
سه ساعت وقت میدم تا بیام یه دوقولو باید عمو تو شکمت بذاره خخخخ
بی تربیت لووووس
رفتم از پشت اکی را بغل کردم گفتم غزال به خانمم حق نداری تیکه بندازی بوسش کردم جلو چشماش بردمش اتاق خوابش غزال خدا حافظی کرد نزدیک یک ساعت سکس دوممون طول کید تا غزال و گوهر بیان خونه مرتب و اماده پذیرایی بود ساعاتی بعد خواهرم و خواهرجنده مذهبی اکی و شوهر حرموزاده اش و پسردایی های کلاسم با زندایی اومدن تا مهمونا بیان و مجلس شاد بله برونمون به صورت بسیار زیبا اغاز و پایان یافت…
***
ببخشید که سن پدرتونم ولی ما هم دل داریم و دلمون و تیپمونم جوانه کاش میشد منو می دیدید باورتون نمیشد من بیش از سی سال سنم باشه این سایت را چند ماه پیش دوستم که استاد دانشگاهه برام معرفی کرد خیلی از سرگذشت ها را خوندم اکثرشون معلومه راسته بعضی ها ممکنه راست نباشه یا غلو کرده باشن اما من آنچه نوشتم واقعیته اصرارم ندارم بپذیرید من میگم سن یک عدده با تشکر از ادمین متمدن و مطلع سایت
ناصر
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید