این داستان تقدیم به شما

سلام. من عاطفه هستم که داستان سکس از کونم با امیر رو نوشتم اینبار میخوام داستانم رو با مهدی پسر همسایه بگم که مربوط چند روز پیش میشه…
***
مهدی یک پسرہ سفید با موهای قہوہ ای20ساله قد بلند و اندام خیلی قشنگی دارہ و چهرہ ی دخترکشی دارہ خونه ی ما یکی از شهر های جنوب کشور هفته ی پیش پدر و مادرم و خواهرم رفته بودن بیرون و من تنها خونه بودم حوصلم سر میرفت رفتم تو پارک نشستم که بعد از چند دقیقه حس کردم یکی پشت سرم دارہ تند تند نفس میزنه نگاہ کردم دیدم مهدی سلام کرد و گفت چقد هوا خوبه ازبس دویدہ بود صورتش قرمز شدہ بود رفت دوتا ابمیوہ خرید و گفت بفرمایید منم اول خواستم قبول نکنم اما بعدش گفتم حالا که بااین غرور امدہ چرا رد کنم

 
نشستیم و از هر دری حرف زدیم تارسیدیم به سکس که گفت از امیر چخبر و رابطه ی سکسی که داشتین گفتم من خبری از امیر ندارم گفت من خیلی وقته دوستدارم باهم باشیم وشمارہ داد و بعد ازنیم ساعت رفت منم امدم خونه وشب بهش زنگ زدم و قرار شد صبح برم خونشون وقتی رفتم هیچکس نبود مهدی یه شرت فقط پاش بود رفتم بهش دست دادم و نشستم پیشش که یهو شالمو کشید کنار شروع کرد گردنم خوردن منم دست میکشیدم رو موهاش بعد از اون لبامو خورد و گاز کوچیک میگرفت کم کم لباسامو دراورد منم دراز شدم کف اتاق و شروع به خوردن سینه هام کرد

 
بعد از اون رفت سراغ کسم و میخورد منم از شدت لذت دست میکشیدم تو موهاش بعد دراز شد و گفت برام ساک میزنی منم براش ساک میزدم خیلی اخ اوووووف میکرد بعد از 10دیقه ساک زدن گفت خوبه دراز بکش پاهاتو بدہ بالا گفتم من دخترم گفت باشه پس کاری به کست ندارم برم گردوند و کیرشو که حدود18سانت میشد رو کرد تو کونم و شروع کرد به تلمبه زدن
 
بعداز 15دیقه دیدم دارہ تندتندنفس میزنه فهمیدم آبش دارہ میادگفتم وقتی ابت اومد بریز روکمرم اونم قبول کرد و ابش ریخت رو کمرم و دراز شد کف اتاق منم زود لباسامو پوشیدم امدم بیرون رفتم خونمون بعدازاونم چندبارسکس کردیم الانم دارم آمادہ میشم واسه یه سکس دیگه با مهدی

 
مرسی از اینکه خوندید اگه دوسداشتید بگید بازم بنویسم

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *