این داستان تقدیم به شما

سلام
من علی هستم 14سالم بود یه دختر عمو زیبا دارم که خیلی اندام سکسی داره همیشه دوست داستم اونو بکنم ولی از بچگیم فقط خودمو بهش میمالیدم و اونم. چیزی نمیگفت
یه سال که من رفتم کنارش خوابیدم وقتی چشم به کونش زیبا تپلش افتان کیرم باد کرد و دلو زدم به دریا کیرمو چسبوندم بهش دیدم هیچی نگفت منم اروم سینه هاشو می مالیدم که یهو بیدار شد و گفت بسه!!!!
ودستمو گفت گذاشت رو کسش منم کسشو می مالیدم وایییییییی چه سوراخ داغی داشت انگشتمو کردم تو سوراخ گفت اییی منم ترسیدم کسی نفهمه دراوردم و شروع کردم یه لب گفتن نمیدونین چه حاللللییی میداد پستوناش اصلا به سنش نمیاد راستی نسترن دوسال از من بزرگ تر بود یعنی 16سالش بود تپل و پسر باز همه شمارشو دارن نگید من بی غیرتم اصلا خوشم نمیاد که تو کار دیگران دخالت کنم نسترن جووونم خیلی دختر زیبایی است و ما از بچگی با هم سکس های نصفه کاره داستیم چون نمیشد تا حالا ما پچه بودیم جای. خالی هم نداشتیم بعد از اون جریان گذشت ومن دوباره بهش نزدیک تر شدم و عشقم نمیزاشت من دست به کونش بزنم می گفت درد داره ولی من یکم میمالیدم کونشو و کیرمو چاک کونش می مالیدم و من هر بار می خاستم بهم می گفت تو عشقمی هر موقع خواستی بکن منو ولی جا برای سکس نبود و فقط میشد بمالی با تشکر از سایت شهوانتک

 
ادمین سایت شهوانتک! هم از شما تشکر میکنه که مرز‌های پارسی نویسی سره را تا بیکرانه‌ها گستردید

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *