این داستان تقدیم به شما
سلام دوستان.
من رضا 27 و همسرم ارزو 25 سال داریم من یه باجناقم دارم که چند وقتیه خیلی رابطمون باهم زیاد و باز شده و این اتفاق وقتی افتاد که باجناقم فهمید من هرموقع میرم خونشون پروپاچه خانومشو دید میزنم باجناقم 30 و زنش 27 سالشه استیل هممونم معمولیه ولی بدن زن باجناقم خیلی سفیدو باحاله داستان ازونجا شروع شد که یه شب سرد زمستونی رفته بودیم خونشون وفوتبال میدیدیم که ناگهان برف سنگینی شروع شد به ناچار شبو خونشون موندیم بعد ازفوتبال باجناقم یه فیلم نیمه گذاشت و زنامونم اون طرف اتاق میگفتن و میخندیدن البته چون ساعتای 12 شب بود دیگه نور اتاق خیلی ملایم بود و فضای سکسی رو ساخته بود منو باجناقم داشتیم فیلم میدیدیم که صحنه های ناجور فیلم شروع شد و یه لحظه به خودم اومدم دیدم همه ساکت بودیم ونفس نمیکشیدیم چون هم حس سکس بینمون راه افتاده بود هم خجالت و ترس بخاریم اضافه شده بودو فضارو حسابی گرم کرده بود
بعد فیلم قرار شد بخوابیم اول قرار شد مردا یه طرف زنا یه طرف تا اینکه زن باجناقم گفت زوج بخوابیم هرکی یه طرف اتاق اشکالی نداره که منم که بدم نمیومد چیزی نگفتم البته اینکه اونشب باجناقم فیلم نیمه گذاشت بخاطر همین بود که میدونست من زنوشو دید میزنم و بعد ارابطمون فهمیدم خوشش میومده اونشب تاصب یجور دیگه بود من یه صحنه بیدار شدم و چرخیدم طرف زنم که بغلش کنم و خیلی حشری شده بودم بغلش که کردم اونطرف اتاقو دیدم که زیر پتو باجناقم داره یه کارای میکنه و صدار اه اوه زنشم کم کم میومد منم حشریتر شدم لبمو گذاشتم رو لب زنم و اصا تو حال خودم نبودم تا به خودم اومدم دیدم ماهم داریم عشق و حال میکنیم چشمو باز کردم پتورو دادم بالا نفسی تازه کنم خشکم زد چون زن باجناقم بود که توبغلم بود و تازه دوزاریم جاافتاد که بعله اونور اتاق زنم و باجناقم زیر پتو هستند تقریبا یه دوسه دقیقه ای تا مسئلرو هزم کنم خشکم زده بود ولی ازون ور حس سکسی عجیبی بهم دست داد ازین که زنمو داشت باجناقم دسمالی میکردو کوسشو میخورد تو اینفکر بودم که ایا اونا کاملا لختن ایا کیر باجناقم به کس زنم رسیده یا اصا شایدم کرده توشو کارو تموم کرده این فکرا منو داغ کردو پتورو کشیدمو شروع کردم به خوردن سینه های خواهرزنم به به چه سینه هایی گوشتیو بزرگ ونرم بوی عرق تنشم خیلی ملایم و سکسی بود اونم خودشو واوداد و من رفتم سراغ شرتش البته خودش شلوارشو دراورده بود خواستم بکشم بیرون دستم خورد وسط شورتش حسابی خیس کرده بود شورتشو در اوردم و اول کسشو بو کردم و شروع کردم از سوراخ کونش تا بالای کسش لیس زدن واین فکر بودم که باجناقمم داره همینکارارو میکنه اونم بازن من این به من لذت میداد خلاصه اونشب تا صب منو خاهرزنم تورختخواب یه طرف اتاق باجناقم وزنم یه طرف اتاق زیر پتو یه سکس داغو نفسگیری داشتیم چون از هم خجالت میکشیدیمو اروم بی سروصدا اینکارو کردیم صب شد بلند شدم دیدم خانومم توبغلم خوابه ناخوداگاه رفتم سراغ کسشو دید زدم و خب شلوارسو پوشیده بودو چیزی معلوم نبود ولی یه بوی سکس و عرق خواسی تو اتاق بود که مال چهارتامون بود اونطرفو دیدم که باجناقم نیستو خاهرزنم تو آشپزخونه داشت صبحانه اماده میکرد یه نگاه بهم کردو بالبخند ملیحی یه چشمک زد منم لبخند زدم و بلند شدم و خانومم هم بلند شد زنمم یه حس خجالتو ترس توچشاش موج میزد اخه خبر داشت که خبر دارم اونروز رفتیم خونه و بعد دوسه روز سر صحبتو بازنم باز کردمو طبیعیش کردم که گفت خیلی اینجور رابطه رو دوس داره منم گفت خوبه و اخر هفته دوباره رفتیم خونه باجناقم البته قبلش زنم با خواهرش صحبت کرده بودو قرار بود ایندفعه دیگه رسما ضربدری بزنیم و همه چیز مهیا شده بود.
وقتی رفتیم فضای اتاقو نور گرم کم زده بودن قبلش خانوممو فرستاده بودم ارایشگاهو اونم باخواهرش رفته بودو حسابی اماده بودند خودمم صفا داده بودم باجناقمم اماده اماده بود وقتی شامو خوردیم بعدش یکم گفتیمو خندیدیم منم مطلبو باز کردمو گفتم یه فیلم میزارم ببینیم همه فک میکردند فیلم نیمه میزارم ولی نه یه سوپر ضربدری فول اچدی داستانی جالب گذاشتم خلاصه فیلم به صحنه های داغو پرهیجانش رسیده بودو منو باجناقم دست به کیر شده بودیم خب قاعدتا لباسامون خیلی باز بود یه صحنه دیدم زنامونم دست به کس شدن اینو که دیدم رفتم زنمو خابوندم رو کاناپه و شروع کردم به لب خوریو سینه خوری باجناقمم شروع کرده بود به مالوندن زنش خوب حسابی که زنامون رفته بودن توحس من رو کردم به باجناقمو گفتم رفیق بیا و زنم مال تو اونم گفت دمت گرم توهم بازن من باش جاهامونو عوض کردیمو من داشتم علنا جلو چشمای باجناقم زنشو میمالوندم و مستقیم رفتم سراغ کس پر ابش اونم داشت کس زنمو میخورد و هراز چند گاهی همو نگاه میکردیمو میخندیدیم و به نشانه رضایت سرمونو تکون میدادیم زنامونم کنار هم دراز کشیده بودنو دستاشون به هم گره زده بودن ازینکه کسشون توسط شوهر خواهرشون خورده میشد لذت وافی میبردند
خلاصه باجناقم داشت کس زنمو جلوم میخورد ومنم داشتم کس زنشو میخوردم تا اینکه بلند شدم و کیرمو گذاشتم در کس خواهر زن جندم که بکنم توش اخه خودش هی میگفت رضا جوون بکن توکسم خیلی کیرتو میخوام وازین حرفش شوهرش خیلی حال میکرد منم به باجناقم رو کردم و گفتم اجازه هست کس زنتو با کیرم پر کنم که گفت اختیار داری کس مال خودته اصا جرش بده اینو که گفت کیرمو کردم تو کس زن باجناقم و اه نالش بلند شد و همش میگفت محکمتر تندتر بیشتر فشارش بده تو کسم میخوام کیرتو تو شکمم احساس کنم ازونور زنم نشته بود داشت کیر باجناقمو که رو کاناپه لم داده بودو با حرسو ولع تمام میخوردو صدای ملچ و ملوچش خیلی باحال بود من بهش گفتم عوضی کیر منو که شوهرتم نمیخوری اونوقت کیر باجناقمو میخوری یه لبخند زدو دوباره شروع کرد به خوردن هی کیرشو لیس میزد هی تخماشو لیس میزد حتی گاهی اوقات از حشر زیاد کون باجناقمم لیس میزد ازونور منم داشتم حالت داگی کس خواهرزن جونمو جر میدادم و اینجا بود که هوس کونش به سرم زد و کونشو شروع کردم به خوردن که خیس شه و انگشتش کردم که اماده شه بعد کلی انگشت کردن کیرمو که قبلش ساک زده بود گذاشتم در کونش وفشار دادم ازونجایی که شوهرشم از کون کرده بودتش راحت رفت و وشروع کردم تلمبه زدن و اسب سواری اخه باسن بزرگی داره و موهاشو دمب اسبی بسته جووون همینطور داشتم به زنمم نگاه میکردم که لنگاشو باجناقم داده بود بالا و کیرشو تا ته میزد توکس زنم البته اون لاشی اجازه نگرفت ازم و بدون معطلی داشته کس ناز زنمو جلو چشام جر میداد دادش رفته بود هوا هی میگفت عزیزم ببین دارم کس میدم ببین باجناقت گذاشته کس زنت ببین بی ناموس شدی ببین زنت جلو چشات جنده شده ازین حرفا که منو بیشتر وباجناقمو بیشترتر حشری میکرد بعد کلی گاییدن خواهر زن عزیزم به روشهای مختلف داشت ابم میومد ه به جناقم رو کردم گفتم کجا بریزم دوست داری گفت هموشو بریز تو کس زنم میخوام ازت حامله بشه البته به شوخی واز حشر میگفت چون زنامون لوله هاشونو بسته بودن من که ابمو ریختم با تمام فشار توکس زن باجناقم وقتی کیرمو دراوردم سریع بلند شدو دهنشو گذاشت رو دهن زنم دهن کسشو که همه اب منی من با اب کسش ریخت تو دهن زنم و اونو با ولع قورتش داد من و زن باجناقم بغل هم ولو داشتیم ازتماشای سکس همسرامون لذت میبردیم که باجناقمم گفت بریزم تو کس زنت گفتم بریز اونم با تمام فشار ریخت تو کوس پاره زنم و اینبار زنم اومد کسشو گذاشت رو دهن خواهرش و تمام اب شوهرشو بهش عطا کرد هر چهاتامون خسته وخوشحال از این سکس ضربدری خوابمون برد هرچهارتامون لخت و درهم پیچیده خوابومن برد صب بلندشدیم رفتیم حموم و توحموم باز اتفاقایی افتاد که بعدا براتون مینویسم
نوشته: رضا
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید