این داستان تقدیم به شما
نجات يافتن من
سلام ب همه . من يه مدته گوشيم سوخته برا همين الان دارم با گوشي جاوا تايپ ميكنم و چون سخته داستان رو خلاصه ميكنم اگه خوشتون اومد بگين داستاي كردن دختراي فاميل رو بگم،خب ازين كسشرا گذشته طبق رسم از خودم بگم ك قدم متوسط رو ب كوتاهه وزنمم ي چهل پنجاه كيلويي هست پوستمم سبزه ولاغر و سيبيلو و از كردن پسر بدم مياد راستي 14 ساله و اين قضيه بر ميگرده ب دوران كسپري قبل مدارس اون موقع عقل نداشتيم و هيچي نميفهميديم ك ي روز تو عروسي دو تا از فاميلاي كسكشمون ك دبيرستاني و يل بودن خواستن مارو خفت كنن البته بگم من داييامو فاميلاي ديگ يل زياد داريم و منو خيلي دوست دارنو هوامو خيلي دارن و بام بدجور صميمين تا اون حد ك تو اون سن دست من سيگار ميدادنو باهشون قيلون ميكشيدمو عرق ميخوردم و از همون بچگي منفي بارمون اوردن و جنگي درغ نخوام بگم زور هم دارم خب بگذريم خيلي كسشعر بافتم خخخ بريم ادامه داستان اونا نقشه داشتن ماي بدبختو خفت كنن ليزر تفنگ پلاستيكيمو كندنو منم لجم گرفتو گفتم اگه ندينش ب داييم ميگم اونا هم در كمال پروي و گشادي گفتن اگه ليزرو ميخواي بايد كون منم ك حاليم نبود چي ميگن گفتم يعني چي گفتن كارت نباشه بيا منم رفتم البته من سرسخت تر اين حرفا بودم ك زرت كونو ب باد بدم اقا بگم براتون ك ديوثا مارو كشوندن خرابه سر كوچه ك من ترسم گرفت و اون كيري در كمال گشادي گفت شلوارتو بكش پايين منم گفتم بذاريد برم خونه وگرنه ب دايي اسماييل ميگم اونا ك مثل سگ ازش ميترسيدنو ازش حساب ميبردن در گوش هم يه چي گفتنو فك كنم داشتن نقشه ميكشيدن راستي از دايي اسماييل براتون بگم يه نر خر زور ك دايي واقميمم نبود ك يل دو سه محله از منظقه خودشونه ك من نميگم كجاست و از قبل در مورد دعوا خيلي چيزا يادم داد ك هنوز ب دردم ميخورن اينم بگم ك منو خيلي دوست داشتو بام صميمي بود و اون پسرا هم ميدونستن در كل بگذريم اونا بم گفتن بش بگي ميكشيمت منم سرم كله خر بودم يكيشون دست گذاش رو شونم با كله خوابوندم تو دماغش و گفتم اگه ب دايي نگفتم اونا هم حسابي تخ رفتن و جريت نكردن بعد اون كله هيچي بگن حسابي از دايم ميترسيدن و بعد بردنم مغازه ومنم ديگه يادم رفت بگمو از دلم در اوردن تا الان ك ي حدود ده سالي ازون قضيه ميگذره الان باهاشون رفيق شدمو ب رو خودم نميارم و اون روز ب لطف اسم داييف اسمايل و يكم زرنگ بازيه خودم و لطف خدا و شانس خوبم نجات پيدا كردم وگرنه الان زندگيم زيرو رو بود قضيه هاي ديگه هم هس ك نجات پيدا كردم
خيلي ببخشيد بخاطر غلط هاي املايي٠خودم ميدونم زياد كسشعر گفتمو از داستان دور شديم فقط لطفا فوش بديد
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید