این داستان تقدیم به شما
من عمید هستم بیغیرت کونی چند روز پیش از هایپر ساعت حدود 11 بود برگشتم خونه یه چیزی بردارم تا رسیدم دم در واحد دیدم صدای زنم داره میاد بعد هم صدای یه پسره بعد ها فهمیدم تعمیر کار که پسره داشت میگفت شوهرت نیاد که دیدم زنم گفت نترس اون ساعت 2 3 میاد بعد پسره گفت شلوارتو بگش پایین زنم داشت میداد پایین که اقا پسره گفت وای ببین اب چندتا کیر تو این کون ریخته شده اینهمه بزرگ شده جون بعد دیدم پسره میگه وای لاشو باز کن ببینم جون چقدر گشادی جنده خانوم سوراخت داره دل دل میزنه بعد دیدم زنم گفت بزار برم دستشویی بیام ولی پسره گفت نمیخواد که زنم گفت چند ساعت تو شلوار بوده لا کونم عرق کرده که پسره گفت جون همین جوری دوست دارم میخوام با عرق لا کونت فرو کنم توش بعد دیدم زنم گفت جون قربون کیرت بشم فدای کیرت بشم چه سفید گوشتی کلفت که پسره گفت مگه کیر شوهرت چقدر زنم گفت اون دودول نه کیر فقط سفید شق که بشه تازه اونم اگه سوراخ کونشو بمالم فحش کشش کنم میشه 6 سانت که پسره گفت جون پس شوهرت کونی بیغیرت اره زنم گفت اره ولی یعنی من نمیدونم بعد دیگه صدای پسره میومد که اخ جون میکرد.
تو همین مدت دیدم واحد روبروی ما پشت چشمیش سایه میاد میره منم رفتم یه طبقه بالا که دیدم پسر همسایمون افشین که 15سالشه اومد پشت در واحدمون داشت صدا ضبط میکرد کم کم کیرشو در اورد شروع کرد به مالیدن کیرش 3 برابر دودول من بود منم داشتم از شهوت میمردم که یواش رفتم پایین تا منو دید هول کرد که من سریع گفتم هیس بعد بردمش تو انبار گفتم افشین جان چی کار میکردی که شروع کرد به من من کردن که بهش گفتم نترس کاکولد میدونی چیه گفت اره گفتم پس نترس من کاکولدم هنوز هم باور نکرده بود که یه عکس از زن جندم که با فیس لخت بود داشت کسشو میمالید از تو گوشیم نشونش دادم که گفت جون بعد گفت بازم داری گفتم اره به شرطی که کیرتو ببینم بعد تو هم فحش ناموسم بدی گفت باشه اقا عمید که گفتم نشد دیگه گفتم من که گفتم بیغیرتم گفت اخه خجالت میکشم شما 34 سالتونه گفتم من الان سگ تو هستم هاپ هاپ هاپ هاپ هاپ بعد گفت کونی جون ارزو داشتم زن جندتو بکنم اخه زنت خودش جندگی ازش میباره چند بار دیدم عمدی با شلوار لی که نصف کونش پیداست اومده روبروی واحد ما منم گفتم جون خودم یه کاری میکنم کیرتو خودم با دست خودم فرو کنم تو سوراخ کون گشاد ش بعد گوشی بهش دادم جلو پاهاش دوزانو نسشتم شلوارشو دادم پایین دیدم جون رونای بزرگ سفید بدون مو منم شروع کردم بو کردن لای تخماش کنار رون پاهاش عرق کرده بود ولی بوی شهوت میداد که افشین گفت کونی اینا همش عکس فیلم زن جندته گغتم نه عکس فیلم از زیبا خواهرم ساناز دختر خواهرم مامانمو خواهر های زنم هست که افشین گفت جون کیرم تو کس ساناز دختر خواهرت من گفتم ارباب اون هم سن شماست کسش بسته هست فکر کنم ولی کونش به خواهر خودم رفته بعد افشین گفت کس کون مامانت خواهرتو دیدی گفتم اره صدبار حتی زیبا که از حموم میومد من بدنشو روغن بچه میمالیدم که افشین گفت حتی کونش گفتم اره بعد گفتم تازه عروسی هم کرده بود میومد خونمون قشنگ با دامن جلوی من میشست کتاب میخوند قشنگ لا پاش لا کسش پیدا بود بعضی وقتا هم عمدی مثلا لا کسشو میخاروند بعد اگه کسی میومد لا پاشو میبست.
دیگه منم داشتم کیر افشین میخوردم اونم فحش ناموسم میداد بعد گفتم ارباب میکنی تو کونم که گفت خوشم نمیاد گفتم التماس میکنم بعد گفت خفه شو برگرد منم سریع برگشتم لا کونمو باز کردم که افشین گفت نه خوبه چند ساله کون میدی گفتم از اول دبیرستان گفت به چند نفر دادی گفتم شاید 30 40 نفر بعد گفت کیرم تو کس کون زنت تو کون زیبا خواهرت تو کون بزرگ گشاد مامانت زن جنده بیغیرت فرو کرد تو کونم گفتم وای جون فشار بده های که گفت دلم میخواد ساناز زنتو بکنم گفتم چشم بعد گفت یه رفیق دارم به اونم میدی گفتم چشم اره که گفت کیر تو کون گشادت خواهر جنده زن جنده دیگه تلمبه زد که گفت کون مامانتم گشاد گفتم اره گفت پس خونوادگی کونی هستید گفتم اره که دودولم دل دل کرد ابم اومد که افشین گفت کونت داره باز بسته میشه گفتم اره ابم اومد گفت کونی پس تا کیر نره تو کونت ابت نمیاد کونی بعد گفت تا حالا اب کسی از در کون زنت یا کسش لیسیدی گفتم اره زیاد اخریش ادوارد بود که تو انبارشون زنمو کرده بود که زنم تا اومد سریع من دستمو کردم تو شلوارش زنمم چون شورت نمیپوشه دیدم دم سوراخ کونش لیز لیز بود منم شروع کردم به لیسیدن سوراخ کونش باز باز بود قرمز یه کم که خوردم زنم گفت بسه بیا کسمو بلیس زیر لبم جوری که من بفهمم داشت میگفت ارباب دستور داده شوهر کونی بیغیرتت ابمو بلیسه بلیس مادر جنده بلیس کی بشه لا کون سانازو واسه کیر محمد داداشم خودم باز کنم زیبارو کونشو بلیسم اخه قدیما با زیبا که سانازو حامله بود رفته بود دکتر بعد واسم تعریف کرده بود رو تخت خوابیده بوده لا کون خواهرمو باز کرده سوراخشو مالیده که اب کس زیبا راه افتاده دکتر اومده گفت نیم ساعت تنها داشت زیبارو معاینه میکرده بعد زنم میره تو گفت هنوز رو تخت خوابیده بوده که زنم لا کونشو باز میکنه پر اب بوده زنمم میلیسه لا کون زیبارو میگفت لا کونش سیاه بوده زیبا هم میگفته بخور جون بخور.
بعد دیگه اب افشینم اومد گفت قول دادی زنتو بکنم گفتم چشم گفت از مژگان عکس بگیر بفرست واسم رفت منم دیگه رفتم تو ماشین که بعد 15 دقیقه دیدم اقا پسر تعمیر کاره رفت منم رفتم بالا دیدم زنم لخته میخواست بره حموم منم دوباره رفتم پشت کونش نشستم لا کونشو باز کردم دیدم جون پره اب که زنم گفت بلیس مادر جنده زود باش کیر محمدمون تو کون مامانت تو کون گشاد زیبا بلیس زیبا مامانت باید کس زهرا سارا بلیسند جلوی خود کونیت تو هم با دیلدو فرو کنی تو کون گشاد دوتاییشون.
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید