این داستان تقدیم به شما

سلام اسمم نغمه است 31 ساله متاهل 5 ساله ازدواج کردم بچه دار نشدم مشکل از منه رفتیم مرکز رویان تشخیص دادند که مشکل از محیط اسحاله های خونیم است ولی قابل علاجه
اوایل زندگی خیلی شاد و سرحال بودیم با اصغر در دانشگاه تهران اشنا شدم او اخرین ترم کارشناسی ارشد بود من ترم اول بچه پولدار بود بقدری برام خرج کرد یه جورایی رودروایسی موندم کارمون به ازدواج کشید در دوران نامزدی یکبار نشد قصد سکس با من داشته باشه در حالیکه هر پسری ارزوی داشتن و تصاحب منو تو دانشگاه داشت دوران نامزدیمون 4 سال طول کشید با حساب دوران نامزدی 9 ساله منو اصغر با همیم
 
رویان که رفتیم تو دومین بار بود با خانمی همسن و سال خودم بنام پرستو هم صحبت شدم خیلی زود صمیمی شدیم اونم مشکل منو داشت تلفن همدیگرو سیو کردیم هر دو واتساپ و تلگرام همو ادد کردیم
اصغرو دید گفت حیف نیستی تو زن این مرد زشت بی احساس باشی چطوری رغبت می کنی با اون سکس می کنی؟!
راست حدس زده بود اصغر خیلی سردمزاج همش دنبال پول بود و قد کوتاه از من 7 سانت کوتاه تر بود در عوض داداش از خود کوچکترش که یک سال از من بزرگتر بود بی نهایت زیبا و خوشتیپ بود و مردونه…
چیزی نگفتم نوبت بعدی اصغر نتونست به موقع ایران باشه با داداشش امین رفتم قبلش به پرستو گفتم شوهرم نتونست بیاد با داداشش امین میام
امین بر عکس اصغر چهارشونه چش ابرو مشکی سبزه ورزشکار مجرد 32 ساله بسیار سنگین و باوقار طوری رفتار کرده بود توی 5 سال فقط عیدها با من دست میداد همش از نگاههای من فرار می کرد
منم نمی خام از خود تعریف کنم تو فامیلشون و فامیل خود سرتر از همه بودم
قد بلند سفید مو بلوند چشمان رنگی اغلب بمن می گفتند تلویزیون رنگی
 
کمر باریک باسن گرد و بزرگ رونها گوشتی و صاف سینه هام سفت و اندازه 70 با نوک نیره ای رو به بالا گردن بلند و بلوری صورتی خندان با دو چاله در لپ هایم که با تبسمی ظاهر میشوند و زیباییم را دوچندان می کنند
باید اعتراف کنم که از قبل ازدواجم تو دوران بله برون و عقد برای اولین بار که با اصغر قول قرار گذاشتیم امین را دیدم سخت عاشقش شدم ولی او کوچکترین محلی برام نگذاشت و حتی چهره به چهره هم نشد
چند بار مسافرت دسته جمعی هم داشتیم هر چه نخ میدادم امین انگار تو باغ نبود
فقط یک بار یادمه ویلایی در ارتفاعات نوشهر گرفته بودیم یکهفته در اختیارمون بود اصغر مصالح کباب را خرید اورد منو امین مسئول پخت شدیم که منقل زمینی داشت بیرون از ویلا من یه تاپ کوتاه تنم بود با ساپرت نازک شورتمم در اوردم تا بر جستگی کصمو ببینه خیلی دوس داشتم بغلم کنه خیلی دوس داشتم دستای خوش فرم و بزرگشو بکشه به تن لختم به سینه هام به رونهایم باسنم و کوصم روبروش نشسته بودم رو دو پا پاهمو فاصله داده کصم از زیر ساپورت زده بود بیرون اونجا بود دیدم امین تا نگاهمو جایی میندازم چهارچشمی کصمو رصد می کنه و کیرش زیر شلوار کوردی باد کرده بود ولی دریغ یک حرف و یا تماس !!!

پرستو تا منو دید پرید ماچم کرد تو ماچ کردن گفت ناقلا آسِ تو رو نمی کردی پس بخاطر این با اون انتر موندی خخخخ
یواشکی گفتم هیکلش گندس و عرضه اش هیچ خخخخ
 
با امین هم حال و احوال کرد نوبت پرستو زودتر از من بود ولی هر دو را با هم خوندن شوهر پرستو دفعه قبل نیومده بود اینبار باهاش بود معرفی کرد جوان خوشتیپی بود بدک نبود
پرستو امین را شوهر من معرفی کرد اسم شوهرش شاهرخ بود تا خواستم بگم شوهرم نیست مجال نداد امین هم چیزی نگفت
رفتیم تو توصیه های لازم را که مشابه بود به منو پرستو دکتر کرد و رو به رامین و شاهرخ کرد گفت از تاریخ پریود خانمتون 12 روز که سپری شد نزدیکی کنید رو به تک تک ما کرد پرسید زمان پریودتون کی هست من گفتم 4 روز دیگه پرستو گفت اخرین روز پاکیشه 5 روز از پریودش گذشته پاک شده به فرا خور زمان دارو نوشت پرستو از شب قرار شد داروهاشو شروع کنه من بعد از پاکشدنم و داروهایی هم به شوهرانمون نوشت و گفت تا 12 روز پریودمون نزدیکی نکنند نسخه ها را داد ما زنها را گفت بریم بیرون مردها ماندن تا اومدیم رنگ به رخسار نداشتم پرستو گفت چته ؟!
گفتم میترسیدم امین بگه شوهرش نیستم اخه دکتر شوهرمو ندیده بود فقط آزمایش اسپرم گرفته بودند اون فقط نوشته بود و در ازمایشگاه کارها انجام شده بود
پرستو خندید گفت جا تو بودم 1000 بار زیر این مرد میخوابیدم بی عرضه اون داره برای تو هلاک میشه …
گفتم از کجا میدونی ؟ گفت واقعا تو تا حالا نفهمیدی ؟متوجه نشدی تا دکتر گفت تا روز 12 نزدیکی نکنید دست امین رفت کجاش ؟!
منم متوجه شده بودم و بیدار شدن کیرشم متوجه شده بودم ولی وانمود میکردم ندونستم…
ِچند دقیقه تاخیر امین و شاهرخ اومدن بیرون و تا پارکینگ با هم رفتیم و خدا حافظی کردیم

 
 
تا حرکت کردیم گفتم امین دکتر چی گفت
با اخم گفت چرا گفتی من شوهرتم
الکی گفتم پرستو فکر کرد شوهرمی نشد بعدشم اگه میگفتم شوهرم نیستی ویزیتم نمی کرد من متوجه نشده بودم که گفته بودن با شوهراتون بیاین واقعا هم نمیدونستم
پرسیدم چی شد
گفت کلاس سکس برامون گذاشته بود شب 12 چطوری شب 13 چطوری
پرسیدم بگوووو
رنگش سرخ شده بود دستهای بزرگش فرمان را فشار میداد
گفت تا روز 12 نباید سکس کنید روز موعود باید قبل از سکس پماد واژینال را پمپ کنند به واژن نیم ساعت بعدش سکس را شروع کنید و موقع انزال هم اینجوری کارهایی گفت باید انجام بدهید
عکسی داده حتی چطوری سکس کنید تا ضریب احتمال ابستنی را بالا ببرید را نیز داده
گفت تا میتونید تو اون حال نگه دارید تا روز 18 هر شب یا یک شب در میان تکرار کنید …
همه رومو جمع کردم گفتم داداشت ماهی یکبارم نمیتونه که خخخخ
چیزی نگفت ولی تبسم کرد حرفشو قورت داد
گفتم نکنه سرد مزاجیتون ارثیه ؟

 
به زبون اومد گفت میتونی امتحان کنی !!
خندیدم و چیزی نداشتم بگم رسیدیم تا رفت داروخونه ی سر خیابونمون داروها را گرفت اورد من نشستم پشت رل رفتیم خونه خونمم خالی بدون تعارف رفتیم اسانسور و تو اسانسور خودمو مرتب کردم شلوار امین داشت از حجم کیرش پاره میشد پشتم بود تو اینه میدیدم رژمو قصدی انداختم زمین دولا شدم کونمو چسبوندم کیر امین اونم وایساد حتی خوشبختانه فشارم هم داد
رسیدیم طبقه خودمون
خونه مانتوم را در اوردم با تاپ بودم و شلوار کتان گفتم امین لباستو عوض کن بیا از پیژامه های اصغر بدم بپوش منم راحت باشم
یه شلوارک ورداشت و پیراهن گشادی پیدا کردم دادم اونم پوشید منم یه تاپ بالای ناف و شلوار دامنی راحتی کردم داروها را اوردم نگاه کردیم
گفتم اون عکس کو گفت ای وای موند تو ماشین الان میرم میارم رفت شلوار بپوشه گفتم امین مگه نگفتی عکس شماتیک بود بیا رو کاغذ بکش
گفت نقاشیم خوب نیست
گفتم خوب اگه یادته عملی نشون بده
انگار منتظر اجازه از من بود گفت برو تو خواب دامنتم درآرار تا بیام بگم
گفتم شورت ندارم
 
گفت بهتر دیگه مجال نداد بغلم کرد برد پای تخت خودش دامن شلواریمو در اورد خودشم لخت کرد کیرش شاید بگم سه برابر مال اصغر بود بزرگ و خوشگل منو به پشت خوابوند دوتا بالش گذاشت زیر باسنم یه بالشم انداخت زیر زانوهای خودش پاهامو داد بالا گفت اینطوری کیر درشتشو راست کوصم کرد و گفت اجازه هست با سر و چشمم گفتم آره
گفت با زبان بگو گفتم آره عشقم بکون توش ثابت کن با عرضه ای خیلی با حوصله شاید پنج دقیقه ای رو چاک کصم کیرشو عقب جلو کرد دیگه افتاده بودم به التماس که بکوووون تو کصم کیرشو هل داد تو کوص پر آب و خیسم کیرش انگار فیت فیتِ کوصم بود تا رفت تا تهش کنترل کیرش گویا از دستش در اومد چندین ضربه محکم و تند تو کوصم زد و اندازه لیوانی آب ریخت تو کوصم احساس خنکی کردم افتاد روم تا میتونست سینه و لبهایم را خود من وحشیانه بد تر از امین عمه صورت و لب و چشاشو ایس میزدمو و میخوردم و اونقدر خودمو زیرش پیچ و تاب دادم تا آبم ریخت بیرون سخت همدیگرو بغل کردیم …
تا اصغر بیاد شب و روز کارمون سکس بود تا پریود شدم
دلم بچه میخواست به امین گفتم دوس دارم بچه ام پدرش تو باشی قبول نکرد به اصغر جریان و دستور پزشکو گفتم
گفت غلط کرده مگه من خروسم هر شب بتونم بکنمت مردا خیلی داغ باشن هفته ای یکبار 12 از پریودم گذشت اصغر باهام سکس کرد یک سکس معمولی با اون شکم گنده و سر تاسش تا 17 روز از پریودم
هجدهم #اصغر رفت #ترکیه #تلفن زدم امین اومد تا برگرده با هم بودیم تا پریود شدم در دور دوم باز 12 اصغر گایید یکبترم 14 ام گایید
دیگه ندادم و روزها از ساعت 15 می رفتم دفتر امین به بهانه #باشگاه امین هم تو دفترش یک اتاقش #تخت و #تجهیزات خواب داشت از ساعت 15 تا عصر سه یا #چهار #بار #میگایید #سیر که می شدم می اومدم خونه تا اینکه همین ماه #ابستن شدم حالا  نمیدونم از اصغره یا #امین …

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *