این داستان تقدیم به شما
یادت هست؟
با یک پیام ساده شروع شد
گفتی تجربه ای جدید میخواهم
پرسیدی سکس حالش چجوریه؟؟
نوزده سالت بود
از پدر سختگیرت گفتی
از مادر محجبه ات
ندونستی که به تو دروغ میگفتم
از خونه فرار کردی
گفتی دنبالم بیا
فکر کردی اغوش من آرامش داره
تنت از گریه می لرزد
من هم شروع کردم به دروغ گفتن
گفتم نترس….
***
دستات رو دور گردنم حلقه کردی و زار زدی
می دانستم آخرش به کجا ختم می شود
توی پارکینگ عمومی..
یادت هست?
من داغ شده بودم
گمان کردی برای تو ناراحتم
دهان داغمو روی گردنت گذاشتم.و زبان گرمم را روی رگ گردنت کشیدم
از بغض بیرون زده بود
دستانت را بوسیدم
به دروغ گفتم دوستت دارم
گفتم نترس..انگشتت را داخل دهانم گذاشتم.مکیدم.تازه فهمیدی دارد چه اتفاقی میفتد.خودت را پس کشیدی. میخواستی پیاده بشی…
ولی من کارم رو خوب بلد بودم.لبهایم روی لبات گذاستم.شروع کردم مکیدن.دستانت شل شد.
دهانت را باز کردی و زبانم داخلش کردم.روی دندان هایت کشیدم.می لرزیدی.اینبار از استرس.کم کم خام من شدی.دو دکمه اول مانتوت رو باز کردم .انگشتمو روی چاک سینه ات می کشیدم.اون یکی دستم رو هم گذاشتم بین پات.رون هات داغ شده بود.دوباره به دروغ گفتم دوستت دارم.تو هم باور کردی.گفتی منو ببوس .بهم آرامش میده.من هم آروم لبهامو روی گردنت کشیدم.صدای نفسهاتو میشنیدم.بعد اومدم بالاتر.لاله ی گوشت داغ شده بود.گوشواره توش بود.زبونم رو کردم تو گوشت.میدونم با اینکار گوشت بسته میشه.تا نوک پاهات داغ میشه.کاذمو خوب بلد بودم.مدام زبونم رو توش میچرخوندم و در میاوردم میگفتم دوستت دارم ولی تو فقط داغ شده بودی.اونوقت دستهای تو هم شروع به حرکت کرد.خودت بودی که کمربندمو باز کردی.باسنمو جابجا کردنم تا بتونی شلوارمو تا نیمه بکشی پایین.بعد با خجالت نگاهم کردی.خودم دستاتو گذاشتم رو کیرم.بالا پایینش میبردم.تو به سرش نگاه میکردی.درحال نوازش سرتو آوردم پایین.دستمو از زیر روسری تو موهات میکشیدم.سکوت کرده بودی.فقط بلندبلندنفس میزدی تا اینکه لبهات خورد به سرش.تردید داشتی.ولی دهنتو بیشتر بازکردی.بلدنبودی اولش.دندون هاتو روش کشیدی تحمل کردم.زبون داغت مثل مرحم بود.دهنت رو که پایین بالا میبردی.اون یکی دستت رو گذاشتم رو خایه هام.مثل بچه ها تو دستت سبک سنگین میکردی.انگارمیخواستی طعم اون رو هم امتحان کنی.
گفتم روی رگش زبون بکش.بعد رفتی پایینتر.با مکش دهنت یکی از خایه هامو گذاشتی تو دهنت.کمرم زق زق میکرد.دستمو خواستم ببرم پایین.تو شلوارت.ولی میدونستم تو ماشین نمیشه.یهو گفتم بسه.میخواستم خمارت کنم.حشریت کنم.کارمو خوب بلدبودم.تو فقط سکوت کرده بودی.انگار نمیدوستی چه کارهای دیگه ای میشه کرد.ماشینو روشن کردم .تو کل مسیر بهت دست نزدم.میخواستم کف کنی.خودت بودی که هی دستت رو به کیرم میگرفتی و نگاهش میکردی.یادت هست؟؟؟نفهمیدمدچجوری رانندگی کردم ولی رسیدم.کلید رو که انداختم تو در.برگشتم ونگاهت کردم.آب دهانت رو قورت دادی.میفهمیدی قراره چی بشه.عصبی بودیِ.فهمیدی.یه سیگارآتیش کردیم.سرفه کردی.سینه هات بالا پایین میشد.گفتی متاهلی؟گفتم آره.پس چرا؟..گفتم خودت یه زمانی میفهمی.فراموش کن.چیزی که مهمه الان تویی.فهمیدم که عذاب وجدان داشتی ولی اونجاجاش نبود.می دیدی که چشمام خمارشده.سیگاررو از رولب هات برداشتم.یه نفس عمیق کشیدی.خودت فهمیدی باید لباسهاتو دربیاری ولی من گفتم وایسا.پشتت رو کردی رو به من دستامو گذاشتم رو سینه هات فشار دادم.دوباره زبونم روکردم تو گوشت.فقط یه سوتین و شرت موند.ولی درشون نیاوردم.دوست داشتم کاری کنم که التماس کنی.پشت گردنت.یه کرک نرمی داشتی.دهنم رو باز کردم روش.ستون فقراتت رو میبوسیدم.اومدم پایین تر.هیچوقت فکر نمیکردی اینطور دیوونه کننده باشه…
.تا اینکه رسیدم به کمرت.یادته وقتی بعدش پهلوتو مک میزنم..میگفتی عاشقتم.خودت بودی که انگشت هاتو گذاشتی رو کش شرتت و کشیدیش پایین.باسن صاف صاف بود.دستامو گذاشتم رو کپل هاتو فشار دادم.جای سرخیش موند.بعد هم یه زبون کشیدم بین پات.خودت برگشتی.دیدی که جلوت زانو زدم.شروع کردم به لیس زدن.چاچولت رو آروم گاز میزدم.دیوونه شده بودی.رونهات داغ بود.زبونم رو کردم تو داغ بود.بوی کلم پخته می داد لای پاتِ.ولی اون موقع دیگه هیچی نمیفهمیدم.موهاشو زدی.کستو میگم.دست نخورده بود.ولی قبل این قضیه.دیگه نتونستم تحمل کنم.میدونستم اونقدر داغوعصبی بودی که میتونستی تحمل کنی.مثل دیوونه ها شروع کردم لبات روگاز زدن سرخ شده بودی.گفتی تیزی ریشهات اذییتم میکنه.یه دست کپلت رو فشارمی داد.یه دست موهاتو.رون هامو لاپات فشار میدادم.ِخیس شدن رو حس کردی.عقب عقب بردمت سمت تخت.نمیدونم چرا مقاومت میکردی.ولی نوک سینه هاتو که خوردم آروم شدی…
ولی دست خودم نبود یکدفعه گاز گرفتم.اون وقت بود که جلوت نیمخیز شدم.کیرمو مالیدم رو صورتت.شروع کردی به خوردن.تو دهنت کج و راستش میکردم.چشمات خمار خماربود.خیلی احمق بودی نمیدونستی میخوام چیکارکنم.یه بوس کوچیک ازت گرفتم و گفتم تحمل کن.وقتی کیرم رو روی کوس کوچولو و تنگت که هنوز راهش بسته بود گذاشتم.داغیشو گرفت.تو چشمام نگاه کردی.یه لبخند تلخ زدم و شستم روکردم تو دهنت و بعدش تو بودی که با تن نحیفت زور میزدی از زیر بدن سنگین من و کیری که تا اعماق وجودت نفوذ کرده بود نجات پیدا کنی… پشتمو چنگ میزدی و گریه میکردی.. میگفتی درش بیار.. اما من هیچی حالیم نبود و کیرم رو که در حال انفجار بود تو کوس تنگ و داغت عقب و جلو میکردم……اههههههه…..
گفتی درش بیار.میدونستم داره سوز میده.کیرم سرش خونی بود.درش اوردم و جلو چشمات گرفتم و بع. آب رو ریختم رو سینه هات یادته؟؟؟میدونستی چیو از دست دادی.ولی مست تر از این حرفا بودی.نیم ساعت که گذشت حالت عصبی بهت دست داد.مدام گریه میکردی.سیگار روشن کردی.صدای هق هقت رو شنیدم ولی خسته تر از اون بودم که برگردم ونگاهت کنم.آروم که شدی .برگشتم و بغلت کردم.کیر خوابیدمو گذاشتم لا پات.عصبی بودی دستمو گاز میگرفتی ولی من نوازشت میکردم.بهت گفتم متاسفم.تو فقط سکوت کردی.اون اخرین بار بود که دیدمت.فرداش دیگه وزنی رو دستام حس نکردم صبح زود زده بودی بیرون.نذاشتی باهم دوش بگیرم.یه سیگار بکشیم و از اینده ی پیش رو بگیم.نمیدونستی که میخواستم زنم رو طلاق بدم.هیچوقت نفهمیدی زنم کی بود؟دختر که بود چه بلایی سرش اومده بود.تو رفتی…
***
مطمین باش تا اخر عمر خیلی چیزهارو نمیفهمی مث من.اونشب تا صبح فقط سیگار دود کردم.گریه کردم.به زنم که فکر میکردم بی تفاوت ترین حس ممکن رو داشتم.بعدشم مثل یک جنین تو خودم گلوله شدم و خوابیدم.تو الان کجایی؟چندسال گذشته نکنه یه مردی مثل من شده همسرت.میفهمی این دنیا خیلی پسته.پست تر ازمن.
ولش کن.هرجا هستی به یادتم.وحشیانه ترین خاطره ام از تو الان شده سکوت تنم.خیلی خسته ام خیلی..مثل حسی که تو اون روز داشتی.فکر کردی همه چیز درست میشهِ.تنها چیزی که موند یک لخته ی خون بود.مثل تمام انتظارهای آدم.
اون روز رو یادته؟…
نوشته: آرمان کاربلد
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید