این داستان تقدیم به شما

سلام دوستان میخوام داستان دوم سارا باسینا براتون بگم
نزدیکای عید بود که قرار شد برا خرید بریم تهران اخه سینا برا کار رفته بود تهران .سارا هم بهانه کرده بود بریم تهران خرید عید منم قبول کردم و قرارشد هفته آینده برسم برا تهران تو این یه هفته نقشه کشیده بودن که بریم اونجا سینا به من زنگ بزنه بعد از زیر زبونم بکشه که کجام تا اونم قبول نکنه شب بریم خونش .موقع حرکت فرارسید ماهم حرکت کردیم تو راه بودیم سینا بهم زنگ زد احوالپرسی کردو دیگه هرجور بود ازم پرسید که کجایی منم گفتم که تو میبرم دارم میام تهران .اونم گفت که حتما باید شب بیاین خونه من منم اصرار کردم که قبول نکرد گفت باید حتما بیایین .منم قبول کردم و رفتیم شب بود رسیدیم ادرس داد ماهم رفتیم .شام اماده کرده بود شام خوردیم سارا هم طرفت رو شست یه کم نشستیم من گفتم میخوام دوش بگیرم رفتم حموم دیگه هرچی گذشت من نمیدونم اومدم بیرون سارا هم گفت منم میخوام دوش بگیرم که اونم رفت دوش گرفت اومد بیرون نشستیم جایی میوه خوردیم منم میدونستم اینا نقشه شون چیه که همش گفتم که خیلی خسته م خوابم میاد .بالاخره تصمیم گرفتیم بخوابیم که ما رفتیم تو اتاق بخوابیم که من زود خودمو زدم به خواب زیر چشمی سارا رو نگاه کردم دیدم دارن به هم پی ام میدن سارا هم خواست بدونه من خوابیدم چند بار خودشو بهم مالید منم هیچ تکونی نخوردم دیگه مطمئن شد خوابم بلند شد .اینو بگم که سارا موقع خواب یه تاپ شلوارک سفید پوشیده که هرکی میدید بی هوش میشد براش سینه های گردو خوش فرم با کمر باریک .گونش هم گردو خوشگل با پوستی نازک و لطیف برگردیم به ماجرا اونم رفت سراغ لوازم آرایشی یه رژ برداشت شروع کرد به آرایش هر چند نیاز نبود چون اون خودش این قد خوشگل بود که اکثر وقتا می رفتیم بیرون آرایش نمیکرد…
 
همه چششون دنبالش بود .بعدش درو باز کرد آروم رفت بیرون درو پشت سرش بست منم سریع پاشدم از رو سوراخ کلید نگاه کردم دیدم نشستن کنار هم سارا سرشو گذاشته رو شونه سینا اونم لبشو گذاشته رو لب این دارن همو میخورن معلوم بود خیلی ارامش دارن .بعد سینا دستشویی کرد تو موهاشو شروع به نوازشش کرد اون یکی دستشویی رو روناش گذاشت شروع به مالش دادن کرد چشمای سارا کاملا خمار شدن اونم آروم دستش و از زیر تاپش ب رد سینه هاشو ماساژ داد که معلوم بود سارا خیلی دوست داره کم کم سارا و خواباند وتاپشو داد بالا اون سینه های گردوخاک سارا برق میزدن انداخت بیرون و مثل دیونه افتاد به جونشون شروع به خوردن کرد ناله های سارا همه جای خونه رو گرفته بود یه دستشم کرد تو شلوارکش گذاشت رو کسش که اه بلندی کرد سارا هم دستش و کرد تو شلوار سینا کیرشو می مالید بعداز دوسه دقیقه سینا بلند شد تاپ شلوارک سارا رو درآورد تمام لباسهای خودشم درآورد افتاد رو سارا تا میتونست تمام بدنشو لیس میزد سرشو گذاشت رو کسش با زبون کسشو میخورد با دستاشم نوک سینه هاشو می مالید سارا هم به خودش می پیچید یه کم دیگه ادامه داد که دیدم سارا شروع کرد به نفس نفس زدن جویای کشید اونم دستش و گذاشت در دهنش که صداش نیاد .بعدش سارا بی حال افتاد اونم بغلش دارز کشید آروم نوازش کرد سارا هم گیر سینا رو گرفته بود تو دستش بعد نشست سرشو ب رد سمت گیرش شروع کرد به لیس زدن وخوردن حسابی کیرمو با ولع میخورداونم با دستانش موهاشو از پشت گرفته بود که این راحت تر بخوره .بعد بازخورد سارا دراز کشید پاهاشو داد بالا اماده پذیرایی از گیر سیناشد اونم اومد سر کیرمو گذاشت در کسش آروم همشو کرد تو کسش…

 
 
سارا اه بلندی کشید بعد آروم شروع کرد عقب جلو کردن که سارا شروع کرد به اه اه اه کردن معلوم بود که خیلی دوست داره همزمان با اه اه کردن او سرعت تلمبه زدن سینا هم زیاد شد حسابی میزد که واقعا صدای نازک سارا همه جارو گرفت مجبور شد پتو رو گاز بگیره فک کنم سینا قرص یا اسپری مصرف کرده بود مشخص بود که حالا حالاها کار داره کیرشو درآورد وبه حالت اسپکی سارا رو قرار داد وکیرشو تا ته کرد تو کس زنم اونم یه جیغ نازکی کشید شروع کرد به تلمبه زدن جوری میزد که صدای خایه هاش که به لبه کسش خورد شنیده میشد نزدیک پنج دقیقه همون جور میزد که مدلش عوض کرد بلندش کرد دستاشو گذاشت رو لپه اوپن از پشت کیرمو کرد تو کسش و مثل وحشی شروع کرد به تلمبه زدن از پشت سینه هاشو گرفته بود تو دستش میمالیدشون که با این حرکات معلوم بود سارا برا بار دوم ارضا شد جوری بود که سارا نتونست سر پا وایسه دراز کشید اونم اومد روش کیرمو گذاشت در کسش معلوم بود سارا کم اورده بود فقط التماس کرد سینا تورو خدا زود تمومش کن سینا هم شروع کرد تلمبه زدن بعد از چند ضربه سینا هم با فشار باشو خالی کرد تو کس زنم .دوتاشون بی هوش افتادن رو هم چند دقیقه ای همون جور موندن بعدش سینا چن تا دستمال کاغذی داد بهش که خودشو پاک کنه .اونم رفت دستشویی سارا هم رفت دستشویی خودشو شست منم سریع رفتم سر جام خودمو زدم به خواب اونم اومد پیشم خوابید .سه شب ما خونه سینا موندیم که هر سه شبش با هم سکس میکردن جوری بود که سارا خیلی بهش خوش گذشته بود این ماجرا مال سال 92 بود که بعداز مدت این چند سال سارا میگه بهترین سفرمون همون موقع بود که برا خرید رفتیم تهران….
 
 
 
 
خوش باشین

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *