این داستان تقدیم به شما

از وقتی بچه بودم روی پای خودم ایستادم مادرم که از پدر معتادم جدا شده بود و ازدواج کرد. بابام هم چند سال بعد اوردوز کرد من هم پیش عموم بزرگ شدم ولی اصلا با زن عموم نساختم بخاطر همین از همون دبیرستان شاگرد یه آهنگری بودم و تو همون کارگاه میخوابیدم و دستم تو جیب خودم بود. هیکل درشت با قد ۱۹۰ و وزن بالا که برا کار آهنگری عالی بود بدنسازی هم کار میکردم. دیپلم رو که گرفتم سریع سربازی رفتم و بعدش اومدم تهران تو یه کارگاه آهنگری مشغول شدم تونستم یه سوییت کوچیک اجاره کنم و یه پراید بخرم. کارگاه آهنگری که بسته شد مشغول به تاکسی شدم تا یه روز یه خانم میانسال رو سوار کردم. بهم گفت دربست میخوام برا چند ساعت! یه خانم توپر با سینه و باسن توپ! البته اون زمان اصلا به فکر این چیزا نبودم! رسیدیم یه بازارچه! گفت من میرم خرید منهم گفتم برم یه ساندویچ بخورم تا شما کارت تموم بشه! تو ساندویچی دیدم که به زحمت خریداشو داره میاره! ساندویچ رو نصفه تو پلاستیک گذاشتم و سریع رفتم کمکش!خریداش براش سنگین بودن ولی برامن چیزی نبودن! براش تا ماشین اوردم خیلی ازم تشکر کرد و ناراحت شد که چرا ساندویچم رو کامل نخوردم! چند جای دیگه رفتیم تا رفت پیش یه بنگاه! بعدا فهمیدم که برا گرفتن طلب شوهرش رفته! صاحب بنگاه میخواسته پولش رو پس بده ولی پسر بنگاههیه خیلی نامردی کرد و نمیزاشت! من از داخل ماشین نگاه میکردم دیدم شاگرده با مژده خانم بحثش گرفت جلوش ایستاده و داد و فریاد میکنه! رفتم داخل بنگاه و جلوی پسره ایستادم یکم برام قلدری کرد بدون اینکه باهاش حرفی بزنم دستش رو محکم گرفتم و نشوندمش!بدجوری ترسیده بود! به مژده خانم گفتم امری نیست! مژده یه تبسم شیرینی کرد و گفت نه پسرم! چند دقیقه بعد اومد و رسوندمش منزلشون! خیلی ازم تشکر کرد که نزاشتم پسر بنگاهیه نزاره طلب شوهرش مرحومش رو پس‌بگیره! دم در آپارتمان پارک کردم و همه خریداش رو براش تا درب آپارتمانش رسوندم خیلی ازم تشکر کرد و یه پول خوبی بهم داد. دیگه از اون به بعد همیشه بمن زنگ میزد !وضع مالیش خوب ماشین هم داشت ولی حوصله دردسر ماشین تو شلوغی رو نداشت.دو دخترش هم ازدواج کردن و ته شهر دیگه ای بودن! خلاصه دیگه تقریبا هر روز بهم‌زنگ میزد و راننده ثابتش شده بودم! چندبارهم که خریداش رو براش میبردم برام چای و کیک میذاشت!دیگه اواخر لباس راحت می پوشید وخیلی بامن گرم میگرفت!البته منهم بی جنبه بازی در نمی اوردم و همش بهش احترام میزاشتم!از ترس حرف همسایه بهم گفته که بگم خواهر زادش هستم!منهم هم حواسم به آبروی خانم بود چون واقعا خوب بمن پول میداد و هوام رو داشت!
 
یه شب حدود ساعت ۱۰‌بمن زنگ زد که زود فلان پاساژ بیا کارت دارم رفتم! رسیدم دیدم تو یه کافه نشسته و ترسیده بود! میگفت چندتا جون از عصر دنبالشن ! من که اونا رو ندیدم ولی تا خونه رسوندمش!ازم خواهش کرد که بیخیال مسافرکشی بشم و امشب پیشش بمونم! قبول کردم و باهم رفتیم ! وقتی رسیدیم بمن گفت شام خوردی گفتم نه! گفت هم قرمه سبزی دارم یا میخوای برات فست فود سفارش بودم! گفتم مژده خانم من از غذا فست فودی خسته شدم غذای خونگی هرچی دارید برام بیارید! یه قرمه سبزی عالی برام اورد و خودش رقت لباساش رو عوض کنه! مشغول خوردن بودم که برگشت! یهو ماتم برد ! مژده خانم با پیرهن و شلوار نازک اومد که کامل پوشیده بود ولی اندامش کامل مشخص بودن! سوتین و شورت قرمزش هم زیرش مشخص‌بودن! یه چند ثانیه ای تو همون حالت بودم تا یهو فهمیدم‌چه سوتی دادم! خودم رو جمع و جور کردم! جلوم نشست و با علاقه غذاخوردن من رو تماشا میکرد! خیلی گشنه بودم و دوتابشقاب رو راحت خوردم!از خوردن اون غذای خوشمزه خیلی حال کردم ولی مژده خانم ظاهرا بیشتر خوشش اومده بود چون ازم چشم برنداشت! هی میخواستم یهو به سینه های درشتش‌زل نزنم ولی چندبار سوتی دادم! بعدش برام‌چای ریخت و یکم باهم صحبت کردیم! خیلی ناز و عشوه می اومد جوری که کیرم بدجور شق کرده بود!! البته اینو بگم که خودش بعدا برام تعریف کرد که همه اینا برنامه بوده! میخواسته بمن بده ولی میترسیده جواب نه بشنوه ولی اون کیر شق شده من جواب بله رو بهش داده بود! بعدش گفت تا من برات جای خواب پهن بکنم برو یه دوش بگیر! رفتم دوش گرفتم و تی شرت و شورتم‌رو شستم ! فقط شلوار‌رو پوشیدم و حوله رو خودم گذاشتم و رفتم‌بخوابم! بعد حموم اومد پرسید چیزی لازم نداری گفتم‌فقط ببخشید اینا رو تو بالکن‌  پهن کنم و شرمنده من لباسام خیسه شب اینجوری بخوابم! خندید و گفت اشکال نداره عزیزم!
وقتی چراغ اتاقاش رو خاموش کرد شلوار لی رو در اوردم ک دیگه کامل لخت شدم و رفتم‌زیر پتو! تازه خوابم‌برد که دیدم لبام داغ شدن! چشام رو باز کردم دیده مژده خانم لخت کامل بغلم اومده و داره لبام‌رو میخوره! برگشت گفت ببخشید عزیزم دیگه نمی تونم تنهایی رو تحمل کنم بمن نه که نمی گی!!! من که ماتم برده بود گفتم که مگه خلم که نه بگم و شروع کردم به خوردن لباش! پتو رو کنار زد دید دید کاملا لختم و خندید ! رو کمرش خوابوندمش و شروع گردم به خوردن سینه های تپل و سفیدش! دوتامون تو آسمونا بودیم! گفت‌رو مبل بشین ببینم این کیرت چطوره! نشستم اومد جلوم نشست و با خنده ای کیرم رو دستش گرفت!یه کیر ۲۰ سانتی و کلفت با علاقه نوازشش می کرد و ازش تعریف میکرد! شروع کرد به ساک زدن! من که کلا هنگ کرده بودم هم اینکه اولین سکسم بود! همین اینکه مژده خانم که تا یه ساعت پیش راننده شخصیش بودم الان جلوم نشسته و داره کیرم رو لیس میزنه! اولین سکسم بود تو فیلما دیده بودم ولی مژده خانم خیلی باحال و ملایم ساک میزد! معلوم بود از کیرم خوشش اومده بود! یهو دیگه نتونستم تجمل کنم و آبم‌با فشار اومد! زود کیرم رو از دهنش کشیدم بیرون و آبم رو صورت و سینش خالی کردم! خیلی خجالت کشیدم و گفتم‌ببخشید دیگه! اولین بارمه!!! خندید و گفت فدات بشم عزیزم! اولین بارته؟! خودم حواسم بهت هست! خودم یادت میدم!رفت صورتش رو شست و دوباره اومد بغلم و رو کیرم‌نشست و دستاش رو دور گردنم گذاشت و شروع کرد به خوردن لبام! هی با موهای سینم بازی می کرد! عاشق هیکل مردونه و درشت و کیر کلفتم شده بود! کسش رو کیرم می ماید تا کیرم دوباره داشت شق شد! کیرم رو گرفت و گفت ! ای جان! دوباره سرحال شده! بریم اتاق خوابم رو تخت برا عشق و حال!!میخوام‌اونجا جرم‌بدی! شوهرم مرحومم اونقد با کیر کوچیکش ملایم و عاشقانه من رو میکرد که از سکس ملایم بدم اومده!میخوام وحشی بشی! باشه!!؟!؟؟! گفته :باشه مژده خانم !گفت نشد!میخوام وحشی‌بشی!گفتم باشه جنده خانم میرم جرت میدم!!!

 
همونجور که رو کیرم نشسته بود بلندش کردم و بردمش اتاق خواب! یه ۷۰ کیلویی بود!ولی بلند کردنش برامن راحت بود! خودش که خیلی حال کرد! بعدا برام تعریف کرد خیلی حال کرد که اونجوری بردمش رو تخت خوابوندمش!!! رو تخت خوابوندمش و شروع کردم‌به خوردن گردن و سینه هاش!کسش هم می‌مالیدم دیگه صداش در اومده بود! یهو داد زد بسه دیگه کیرت رو میخوام!!! من رو تخت خوابوند و رفت یه کاندم تاخیری اورد و رو کیرم گذاشت! بعدش هم یه کرم روان کننده روش ریخت!گفتم مجهزی !گفت دیگه این کیره باید یه جوری بره داخل! راست میگفت هم کیرم خیلی گنده و کلفت بود هم اینکه چندسال کیر تو کسش نرفته بود تازه کیر شوهرش هم کوچولو بود! رو کیرم نشست و خیلی آروم کیرم رو داخل کسش کرد! معلوم بود خیلی درد میکشه !به کیرم هم خیلی فشار اومده بود! به هر دردی بود کیرم تا خایه تو کسش رفت! شروع کرد به بالا پایین رفتن!اوایلش آخ و اوخ میکرد و بعدش دیگه فقط آه و اوه میکرد و ریتمش هم تندرتر شده بود!من هم مشغول بازی با سینه های خوشکلش بودم! سرش رو پایین اورد و شروع کرد به خوردن لبام!من هم باسن گندش رو گرفتم و شروع کردم به کردنش!! همونجور که داشتم تلمبه میزدم اونهم لبام رو میخورد! خیلی بمن حال داد! نشستم وهمونجور بلند شدم و برگشتم به پشت خوابوندمش و شروع کردم به تلمبه زدن!!کیرم از کسش بیرون نمی اومد و !لبامون از هم جدا نمیشد!!!یکم سرم رو بالا اوردم و شروع کردم به تلمبه زدن محکم و ریتم تند!!!! هی قربون صدقه من و کیرم میرفت!!منهم با دیدن او سینه های تپل و سفیدش دیگه وحشی شده بودم !!! تو فیلمای پورن عاشق مدل داگی بودم! بهش گفتم جنده خانم میخوام باسن خوشکلت رو ببینم!!! سریع به حالت داگی شد و کیرم رو دم کسش گذاشتم!خودش کیرم رو تنظیم کرد ولی من یهو محکم کردم تو کسش!!! یه جیغی زد!گفتم اینهم وحشی بازی جنده خانم!!!بازهم میخوای!گفت آره عشقم من جنده خودتم!!!!جرم بده!!! دیگه این حرفش من رو حشری تر کرد!!! شروع کردم به محکم و تند تلمبه زدن!!! با دستای بزرگم کمرش رو محکم گرفته بودم و کیرم رو تو کسش جلو عقب می کردم! چنان محکم تلمبه میردم که اگه کمرش رو ول میکردم راحت یه متر جلو پرتاب میشد!سرش رو رو بالش گذاشته و بود و فقط آه و اوه میکرد!!!و ملافه رو چنگ میزد!!! من محو تماشای باسن سفید و گنده ژله ایش شده بودم که چجوری با ضربات کیرم می لرزید!!! دیگه با دیدن این صحنه کاملا حشری شدم و وحشیانه جرش می دادم که آبم با فشار اومد!!!وقتی آبم آومد کیرم رو تا خایه تو کسش فشار دادم جوری که جیغش در اومد!!!! کیرم رو بیرون کشیدم و کنارش دراز کشیرم! کاملا بیحال شده بودم اون بدتر ازمن!چندبار ارضا شده بود ولی من اصلا متوجه نشده بودم چون اولین سکسم بود ! بغلم دراز کشید و سرش رو سینم گذاشتَ! پیشونیش رو بوسیدم و گفتم ببخشید اگه توهین کردم و وحشی بازی در اوردم! خندید و گفت نه فدات بشم! اینجوری دوست دارم!الان مزه سکس رو فهمیدم!!! گفتم من هم تازه فهمیدم سکس‌یعنی‌چی!!! خندید و گفت تازه اولشه!تو بکن منی و من جنده تو میشم!! گفتم باشه!جنده خانم نگران نباش بازهم جرت میدم!! و لباش رو بوسیدم! اونشب همون جور لخت بغلش خوابیدم و دیگه هر روز باهم سکس داشتیم!حتی روزایی که پریود بود برام ساک میزد یا کیرم رو لای سینش میزاشت که بعدا ماجرهای سکسمون رو براتون مینویسم!از نظر مالی هم خوب ساپورتم میکرد! آپارتمان روبرویی هم که مال خوش بود رو بعد یه مدت تخلیه گرد و بمن داد تا دیگه این کیره همیشه بغل کسش باشه!! تشویقم کرد دانشگاه برم و مدرک بگیرم!
اینهم ماجرای جر دادن بهترین شوگرمامی دنیا!!!

 
نوشته: فاکر فکوری

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *