این داستان تقدیم به شما
سلام کامران هستم و سارا خانم یه داستانی رو خلاصه واستون بگم من همیشه از سکسی و لوند بودن سارا خیلی لدت میبردم خصوصا اینکه نگاه شهوتی دوستام رو رو سارا میدیدم واقعا سیخ میکردم و روم نمیشد به زنم بگم من حال میکنم و البته اون از مدل لباس هایی که واسش میخریدم میفهمید من دوس دارم اون لخت و پتی بگرده ولی به این اندازه باورش نمیشد یه بار رفته بودیم شمال و هر دو مست که البته با صاحب ویلا مشروب خورده بودیم و من خیلی تو حال بودم چون چشم از بدن زنم برنمیداشت سرتونو درد نیارم سارا گفت امید جان میری واسم سیگار دانهیل بخری گفتم رو چشمم و رفتم بیرون هر کجا پرسیدم دانهیل نبود یکساعت بیشتر طول کشیده بودکه بت خودم گفتم وای چقد خوب میشه الان سارا لوندی کنه و صاحب خونه رو بکشه رو خودش که مبایلم زنگ خورد سارا گفت زود بیا درو باز گداشتم بی سرو صدا بیا که واست سورپریز دارم بازم متوجه نشدم وقتی اومدم و رفتم داخل بهترین صحنه رو دیدم که زنم زیر کیر صاحب خونه داشت تلمبه میخورد و بدن گوشتیش موج ورمیداشت و میگفت ابتو بریز تا شوهر دیوثم نیومده که منم شروع کردم به جق زدن و همزمان با اونا آبم اومد. وای خدا چه حسی داشت…
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید