این داستان تقدیم به شما
من کیوان هستم و الان 17 سالمه و یه مامان 38 ساله دارم . خوش هیکل سبزه موهای مشکی بلند چشمای درشت مثل این نقاشیای مینیاتور که تو کتاب حافظ هستش….
***
یه روز بعد ازهنرستان اومدم خونه کسی خونه نبود به غیر از مامان و فردا هم روز تولدم بود و خوشحال تر بودم . رفتم طرف اتاقش دیدم مامانم رو تخت دراز کشیده و حتما هم خسته بوده من رفتم نهارم رو خوردم و برگشتم پیشش و صداش زدم دیدم بیداره . اومدم کنار نشستم و گفتم چه خبرا و با هم صحبت کردیم . یه لحظه ملافه رو زد کنار دیدم یه شروارک کوتاه پاشه به فکرم زد همون موقع یه حالی بکنم آخه چند وقت هم بود بدجوری از هیکل ظریف و ناز مامانم خوشم اومده بود و رفتم کنارش خوابیدم . از بغل سینه هاش معلوم بود وای دیگه داشتم میمردم . باهاش صمیمانه صحبت کردم تا نتیجه ای بده یهو گفتم یادت بود بچه بودم با هم میرفتیم حموم و مامانم گفت خوب اون موقع خیلی کوچیک بودی وخیلی هم میترسیدی و منم باخنده گفتم الان چی میای بریم ؟ مامانم با خنده جواب داد بریم چی کار کنیم تو باید با زنت بری منم برگشتم گفتم اوووووو کو تا زن گرفتن من تا اون موقع چی من الان خیلی نیاز دارم یکی رو ولی کسی نیست .
مامانم دستش رو رو دستم گذاشت و گفت درکت میکنم ولی نمیتونم باهات بیام حموم . یه لحظه سکوت شد و بعدش مامانم گفت بیا بغل من بخواب مثه بچه گی هات منم اومدم و مامانم خوابش برد .من یه لحظه چشام رو باز کردم دیدم روش خوابیدم و از این موقعیت استفاده کردم . و از پاهاش شروع کردم . از ساق پاش بوسه زدم تا رونش .دیدم مامانم یه لبخندی رو لباش بود و یهو خندش گرفت و منم تعجب کردم و ترسیدم . مامان گفت خیلی تابلو بودی ولی عیبی نداره . باشه فقط همین امروز منم از خوشحالی بهش گفتم پس شروع کنیم . اون لباس من رو درآوورد و من لباسه مامانم رو . فقط نگذاشت شورتش رو دربیارم و گفت اینطوری خیلی بده عزیزم ولی من شورتم در اووردم و از گردنش شروع کردم به بوسه گرفتم . واقعا هیکلش بیست بود . موهای لخت و پوست لطیف . بعد رفتم سراغ سینه هاش و کلی حال کردم باهاشون . مامانم بهم گفت از کی موهای بدنت رو میزنی نکنه باسه امروز این کار رو کردی و منم بهش گفتم شاید ! حسابی با کارهام حشریش کردم تا آخرش تونستم شورتشو دربیارم و بهش گفتم آماده ای شروع کنم و اونم با سرش تایید داد منم و با کرم نیوآ هم کیر خودم رو و هم کس مامانم رو کرم زدم و بعد آرو کیرم رو کردم تو کسش و هرچی بیشتر تا ته فرو میکردم و نگه داشتم و مامانم داشت میمرد و هی آه آه آه می کرد .
واسم مثله یه رویا بود که دارم با مامان سکس میکنم . بعد شروع کردم به بالا پایین کردن انقدر این کار رو کردم تا بالاخره مامانم ارضا شد و منم کیرم کشیدم بیرون و آبم با شدت ریختم رو ملافه . مامانم حسابی بی حال شده بود و داشت انگشتاش رو گاز میزد و متوجه نمیدشم چرا این کار رو میکنه . و واسه همین منم کیرم رو اووردم جلوی صورت وبهش گفتم این بهتره و اونم سریع کیرم ریز ریز گاز می زد . انگار یکی داشت کیرم رو قلقلک میداد . بعدش بی حال دوتامون افتادیم و بعد از 1ساعت بیدار شدم و دیدم مامانم داشت تر و تمیز میکرد بساطمون و منم رفت کنارش و اروم با نوازش باهاش حرف زدم و ازش تشکر کردم و اونم منو انداخت رو تخت و شروع کرد از من لب گرفتم . من دیدم اینطوریه شروع کردم پاهاش رو لیس زدن و بعد بازوهاش .
بعد دوباره از فرصت استفاده کردم و شورتی که پاش بود رو در اووردم و بعد مامانم به پیشونیم بوسه زد و گفت کیوان همون یه بار کافی بود دیگه نمیتونم واسم سخته و من بهش گفتم مگه با بابا سکس نداری که انقدر اذیت شدی .مامان گفت 3 سالی میشه که دیگه بابات علاقه ای به این کار ها نداره یا شاید هم مشکلی واسش پیش اومده که نیاز جنسی نداره . من گفتم اینطوری جبران میشه و شورتش رو دوباره در اووردم و کیرم و هی بیشتر و بیشتر توش میکردم تا جایی که ارضا بشه و بعدش دیدم داره اذیت میشه . اووردم بیرون و رفتم سراغ کونش که از همه بهتر بود بعد کرم رو اووردم و مالیدم و شروع کردم . کیرم رو آروم اووردم و کردم تو . ولی ارضا نشدم . یه کم وایسادم و بعد رفتم سراغ کسش دوباره و مامانم خیلی بی حال تر و حشری تر بود و فقط منتظر ارضا شدنش بود منم تو کسش انقدر با کیرم بازی کردم تا بالاخره ارضا شد و منم ارضا شدم و اینبار سرگیجه گرفتم و از حال رفتم . حسابی من و مامانم عرق کرده بودیم ولی بوی تن مامان خوشبو بود . دوتامون خیس خیس بودیم …
بعد تمیز کاری کردیم و رفتیم حموم .تو وان آب ولرم درست کردم و رفتیم تو . من به صورت سکسی ماساژش دادم و کیرم رو تو کونش میکردم و انقدر لذت داشت و بالاخره همدیگر رو شستیم و تو وان با هم دراز کشیدیم و منم در گوشش بهش گفتم مامان ازت ممنونم تا حالا هیچ وقت سکس نداشتم و همش از فیلم سکسی ارضا میشدم . این بهترین هدیه تولدم بود . مامانم گفت منم خیلی وقت بود سکس نداشتم . بعدش دوباره از وان اووردمش بیرون و گذاشتمش رو زمین حموم و از هم لب گرفتیم و من دوباره به سرم زد تا بکنم . و کیرم رو کردم تو کسش و مامانم گفت دیگه بسه . منم گوش نکردم و کردم تو کسش ولی هرکاری کردم ارضا نشدم . اووردم بیرون و روش خواییدم و دوباره کردم توش . انقدر فشار دادم تا بالاخره با لرزی که داشتم آبم رو تو کسش ریختم و آروم شدم . بعدش دوش گرفتیم و اومدیم بیرون و رو تخت در آخرین بار اون لباس من رو تنم کرد و منم لباس اون رو و بهترین لحظه بعد از حموم شورت و کورستی که تنش کردم بود چون یه بوس گنده از سینه هاش گرفتم و وقتی شورتش رو پاش کردم کسش رو دیدم و انقدر بیحال بودم واسم طبیعی بود . و …… بازم ادامه داره که باید ببینم کی موقعیتش پیش میاد
یه هفته ای میشد از تولدم گذشته بود . روز جمعه بود که من و مامانم خونه تنها بودیم . انگار مامانم دیگه دوست نداشت با من سکس کنه ولی من طلبه این کار بود و میخواستم چون خیلی بهم حال داد بالاخره یه موقعیت خوبی پیدا کردم . مامانم رفته بود رو تخت دراز کشیده بود و منم بهش گفتم پشیمون شدی . اونم یه نگاهی کرد و با لبخند گفت .:نمیدونم والا و دستش رو پیشونیش گذاشت . حتی ساق دستاش آدم رو حشری می کرد . پوست لطیفش . رفتم رو تخت و از لباش بوسه گرفتم و و باهاش لب بازی کردم وتا آمادش کنم . لباس های همدیگرو در اووردیم و شروع کردیم . بهش گفتم میخوام امروز حسابی حال کنم . اونم یه لبخند زد و دمر دراز کشید منم کیرم رو کونش گذاشت و آروم آروم کردم توش و حی ادامه می دادم داشت آبم می اومدم که کشیدم بیرون و رفتم سراغ سینه هاش و کیرم رو لای پستوناش گذاشتم و بالا پایین کردم و ابم اومد و رو سینه اش ریخت و مامان گفت چقدر داغ بود . رفتم سراغ رون پاش و کیرم رو کردم لاپاش و حسابی حال کردم .بعدش از رون پاش تا کف پاش رو بوس میکردم . بدنش خیلی لیز و لطیف بود واقعا سکس با زنای سن بالا خیلی بیشتر کیف میده . دیگه دیدم موقعشه رفتم سراغ کس .
کیرم رو آروم آروم بردم تو کسش و تا جایی که داشت فرو کردم و بالا پایین میکردم و در همون زمان که کیرم توش بود .سینه اش رو گاز میزدم و مامان هم خیلی آه و ناله می کرد . بیچاره داشت از بالا و پایین به گا میرفت ! مامان گفت دیگه بسه بکش بیرون بکش بیرون . منم تا دیدم اینو میگه حشری تر میشدم و بیشتر فشار میدادم تا جایی که دو تا مون ارضا شدیم ولی وقتی آبم اومد تا ته کسش فشار دادم و آبم رو ریختم کسش گرچه مامان لوله هاش رو بسته باسه همین خوایه کردم و ریختم تو کوسش . بعدش که کیرم رو اووردم بیرون کس مامان و کیرم قرمز قرمز شده بودیم و مامان از درد دمر خوابید و منم کونش رو بوس کردم و مامان با بی حالی گفت : این بار زیاده روی کردی . منم موهاشو زدم کنار و بوسش کردم و گفتم معذرت میخوام تو حال خودم نبودم و مامان خوابش برد . منم تروتمیز کردم اتاق و تخت رو . بیدارش کردم و رفتیم حموم و حسابی اونجا در مورد سکس بین همدیگه حرف زدیم و خندیدیم . قراره پس فردا با هم بریم آستارا . مامانم میگه اونجا میخواد خرید کنه و بگردیم . احتمالا اونجا شب ها باهمیم .
بالاخه رفتیم آستارا بعد از خرید و گردش در شهر نزدیک شب که شد یه اتاق گرفتیم . فقط من ومامان . منم فکرم فقط سکس بود . مامان رفت دوش بگیره که من گفتم بهترین موقعس . من در زدم گفت بیام . مامان با خنده گفت میدونستم تو صبر نمیکنی . منم با خوشحالی رفتم تو حموم و لباس های همدیگررو در اووردیم وقتی کورستشو خواستم دربیارم سینه هاش رو لیس میزدم واییییییییی . و همونجا از هم دیگه لب گرفتیم . و رفتیم دوش گرفتیم . مامان گفت بزار بعد از حموم سکس کنیم منم گفت باشه . از حموم که برگشتیم . همون جا انداختمش رو تخت و سینه هاش رو ریز ریز گاز می زدم . سینه هاش معمولی بود ولی نرم و سفید . یه کم که این کار رو کردم به مامان گفتم همیشه داریم اینطوری سکس می کنیم یه تغییر باید بدیم . مامان گفت مثلا چی ؟ گفتم من از یه فیلم سکسی یه چیز باحالی دیم اگه درستی اجرا کنم و مامان قبول کرد . (واقعا قبل از سکس با مامان یه آدم کسل و بی فعالیتی بودم ولی بعدش حسابی فرق کردم و مشکل اصلی زندکیم رو مامانم حل کرد و خودش رو در اختیار من گذاشت)
گفتم اجازه میدی فیلم بگیرم و مامانم ماملا مخالفت کرد ولی من گفتم عمرا کسی ببینی میریزم تو کامپیوتر و رمز باسش میزارم . بعد از جر و بحث بالاخره راضیش کردم و دوربین رو گذاشتم یه جایی که کل تخت رو نما می داد و اتوماتیک فیلمبرداری کنه . یه جوراب پارازین پاش کردم تا زانو و شورت و کورستشو تنش کردم و مامان با خنده گفت این چه جوره شه . بهش گفتم صبر کن و نگاه کن . عین زنای پورنو گراف . بعد انداختمش رو تخت و با دو تا کورست دستاش رو به تخت بستم و جوراباش رو در اووردم و پاهاش رو باهاش به تخت بستم .شورت هنوز پاش بود و من لخت بودم و کیرم رو بردم طرف کسش که روش شورتش بود و انقدر فشار دادم که شورتش که به صورت توری بود پاره شده و کیرم مستقیم رفت تو کسش و بعد از چند بار بالا پایین کردن وقتی که کیرم حسابی آماده پاشیدن شده بود کشیدم بیرون . بعد رفتم سراغ سینه هاش وکیرم رو لاش گذاشتم و بالا پایین کردم و انقدر این کار رو ادامه دادم که آبم اومد و ریختم رو سینه هاش . همین طور که دست و پاهاش بسته بود . میخندید به کارهای من و یه هو گفت کیوان اینطوری خیلی ناجوره من دوست ندارم و من وقتی داشت این حرف ها رو میزد کیرم رو کردم تو دهنش و سرش رو عقب و جلو کردم حسابی بهم حال میداد اینطوری بعد از دهنش در اووردم . دمرش کردم و دست و پاش رو بسته نگه داشتم و با کمربند شلوارم رو دراووردم و مامانم گفت میخوای چی کار کنی منم گفت هیچی نمیشه آخرش که فیلم رو دیدی کلی کیف می کنیم و با کمربندم چند ضربه کونش زدم و مامان حی می خندید و میگفت این چه کاریه بابا منم که محکم نمیزدم و بهش گفت نخند .
بعد از ضربه ها به پشتش با این که آروم و نمایشی زدم و قرمز شده بود . بعد روشو به طرف خودم کردم و بهم گفت کی دست و پامو باز می کنی . من گفتم حالا مونده . بعد با کمربند به سینه ها و پاهاش زدم و تاجایی که قرمز بشه . بعد دست و پاشو باز کردم . و مامان گفت گوشام داغه داغه و بهش گفتم بدنت رو ندیدی که قرمزه و بهم گفت خدا بگم چی کارت کنه دیوونه . بعد دوباره دوربین رو پلی کردم و انداختمش رو تخت و دست که بدنش زدم داغه داغ بود . کیرم و کردم تو کسش واییییی که چه گرم و داغ شده بود . انقدر حال میداد بعد شروع کردم به بالا پایین کردن کیرم تو کسش . مامان پاهاش رو به کمر قلاب کرد و گقت میخوام حالم رو عوض کنی . بدن مامان خیس بود ! دیگه نیاز به کرم هم نبود . و شروع کردم تا ته فرو کردن کیرم تو کسش و انقدر بالا پایین کردم و مامان آه و ناله کرد ومن یکی از دستامو کردم تو دهنش و دستمو گاز می زد . من دیگه تا جایی که زور داشتم فشار دادم . دوباره خیس خیس شده بودیم و مامان که داغ بود و قرمز . بالاخره ارضا شد و منم آبم ریختم تو کوسش و آروم شدم .
دوربین رو که خاموش کردم رفتم کنارش خوابیدم . من پامو کردم لای پاهاش و خودمو بهش چسبوندم . و خوابم گرفت .
صبح شد ساعت 9 . مامان من رو بیدا کردم و رفتیم حموم . همونجا انداختمش تو کف حموم و مامان گفت دیگه بسه اینطوری حی عادت میکنی . منم دیدم نمیزاره دیگه اصرار نکردم . و یه دوش گرفتیم و بعد صبحانه خوردیم رفتیم بیرون گردش . شب که برگشتیم .بعد از شام . گفتم بیا فیلم رو ببینیم . بعدش دراز کشیدیم من گفتم . مامان امشب برنامه ای داری باهم و مامان گفت باید ببینم چی میشه و گفت میزاری موقع فیلم دیدن من روت بخواب آخه خیلی مزه میده و بالاخره بد از لجبازی لباس هاشو دراوودم و لخت شدیم بعد مامان دمر رو تخت خواید و منم روش خوایدیم و کیرم رو کونش نرم و کوچولوش گذاشتم و فیلم رو پلی کردم و دیدیم وکلی خندیدیم باهم . البته تو سفر اون فیلم رو مامان پاک کرد و منم ازش ناراحت شدم از دستش ! تو اون 3 شب من 3 ساعت در شب با مامان سکس داشتم و یکی بهتریم مسافرت ها عمرم بود و بعد از اون سفر من تا 3 هفته شارژ بودم …
نوشته: کیوان خر شانس
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید