این داستان تقدیم به شما

سلام محمد هستم 20 از تهران مفعولم، تو چت روم سایت خیلی دنبال یه اقاي سن بالای با شخصیت بودم تقریبا اول هفته یه اقایی بهم پیام داد 45 سالش بود و متاهل بعد از کمی چت کردن تو سایت ایدی دادم عکس شو فرستاد، قیافش عادی بود قد معمولی و بدن پشمالو و چاق ولی وقتی عکس کیرشو فرستاد به خودم گفتم خودشه همونی یه که خیلی وقته دنبالش بودم…

کیرش زیاد بزرگ نبود اما خیلی کلفت بود تخماش هم گنده بود من عاشق خایه های بزرگم برا لیس زدن، عکسام و براش فرستادم و اونم پسندید قرار شد همو ببینیم آگه خوشمون اومد ادامه بدیم جلو یه پارک قرار گذاشتیم، قلبم داشت میومد تو دهنم از استرس سوار ماشینش شدم بعد از سلام و احوال پرسی شروع کردیم به صحبت بعد از چن دقیقه دیگه استرس نداشتم چشمم به زیپ شلوارش بود و زیر چشی نگاه میکردم کیرش اون زیر و پر کرده بود خیلی اروم و با کلی استرس دستم و رسوندم به شلوارش و اروم از رو شلوار ماساژش میدادم یه نگاهی بهم کرد و ماشین و روشن کرد راه افتاد رفتیم تو یه خیابون خلوت بهش گفتم ازادش کن اذیت میشه خندید و ماشین و زد بغل شروع کرد به باز کردن زیپ و شل کردن کمربند دیگه واقعا قلبم داشت از جاش در میومد.

با کیرش بازی کردم یکم راس شد سرشو یکم لیس زدم، یهو گفت یکی داره میاد من دیگه داشتم سکته میکردم دوباره راه افتاد و کمربندشو بست و کله کیرشو از زیپ گذاشت بیرون منم باهاش ور میرفتم بعد چن دقیقه صحبت کردن گفت مکان میایی گفتم اره گفت من متاهلم گاهی اوقات مکانم جور میشه باید همیشه شیو باشی و هر وقت زنگ زدم آماده شی گفتم میایی دنبالم گفت اره، گفتم حله بعد از چن دقیقه منو رسوند و خودش رفت، شب بهش پیام دادم چطور بود گفت پسندیدم گفت تو چی گفتم منم پسندیدم همینطوری بعد از دو شب چت کردن دوباره قرار گذاشتیم روز پنجشنبه دم غروب اومد دنبالم گفت جا خلوت سراغ داری گفتم اره رفتیم تو یه خاکی تک و توک هر ده دقیقه ماشین رد میشد یهو زد کنار و شروع کرد به باز کردن زیپ و شل کردن کمربند شلوارشو یکم کشید پایین بهم یه نگاه ریزی کرد منم از خدا خواسته افتادم به جون کیرش شروع کردم به ساک زدن کیرش شروع کرد به کلفت شدن کل دهنمو پر کرد منم فقط داشتم لذت میبردم واقعا کلفتی لذت بخشی داشت دستم و با یکم فشار بردم زیر تخماش، واقعا بزرگ بود بعد از پنج دقیقه ساک زدن گفت داره میاد من ادامه دادم گفت میخوری من فقط ادامه دادم موقعی که ارضا شد یهو یه داد تقریبا بلند زد و آه آه میکرد و سرمو رو کیرش فشار میداد منم که انگار تو اسمون بودم با اینکه داشتم خفه میشدم ولی با تمام وجود ابشو خوردم حدود 15ثانیه داشت سرمو فشار میداد از چشام داشت اشک میومد وقتی ولم کرد یه قطره آبش از بغل دهنم ریخت بالا ی کیرش اونم با انگشتم تمیز کردم و خوردم ولی واقعا آبش زیاد بود انتظار نداشتم اینجوری ارضا بشه

بعد اومدم بالا و بهش نگاه کردم گفت مرسی عزیزم تا حالا زنم برام اینجوری ساک نزده بود چه برسه به خوردن آب، بهش گفتم یعنی زنت نمیذاشت ابتو تو دهنش بریزی گفت نه بعد یه کوچولو بوسم کرد دوباره تشکر کرد شروع کرد به جمع جور کردن خودش و منم با دستمال دهنمو تمیز کردم بعد از 2دقیقه گفت میشه کونتو ببینم منم کلی ذوق کردم و شروع کردم به باز کردن کمربند و باز کردن دکمه های شلوارم یکم خودمو به طرف شیشه کج کردم تا بتونه سوراخمو ببینم اونم وقتی دید یکم خم شد یه بوس به کونم زد و گفت عالیه میترکونمش بعد از چک کردن اوضاع و ردیف کردن سر و وضع، ماشین و روشن کرد و راه افتادیم تو راه برگشت دیدم چشاش قرمز شده گفتم حالت خوبه گفت اره ولی خیلی خستم منو رسوند سر یه خیابون و موقع رفتم گفت حتما باید مکانم و برات جور کنم منم گفتم در خدمت هستم…

شبش دوباره بهم پیام داد و دقیقا این جمله و گفت، گفت عیالش بهش کون نمیده و اونم از کون من خیلی خوشش اومده، حالا قراره دوباره همو ببینیم و منم یه حالی با دهنم به کیرش بدم.

ممنون
 
نوشته: مملی کون پنبه ای

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *