این داستان تقدیم به شما
اسمم … سنمم ۲۱ ساله ولی به هیچ عنوان قافه ام به سنم نمیخوره و خیلی کوچیک تر ازسنم نشون میدم همه فکر میکنن ۱۶ سالمه و تو یکی از شهرستانا زندگی میکنم.
از تعریف از خود خوشم نمیاد ولی واقعیت رو میگم قیافه ام جوریه که چند تا پسر تا حالا واقعا عاشقم شدن برام گریه کردن و گفتن نمیتونن بدون من زندگی کنن و خیلیا هم خواستن به زور با خودشون منو ببرن بکنن یا سوار ماشین بکنن که یا به خاطر دوستام بیخیالم شدن یا دوستام به موقع رسیدن حتی یک بار با چاقو زدن به دستم ولی بازم نرفتم .همه این اتفاقا از سیزده چهارده سالگی شروع شد هر چند تو مدرسه از سن کمتر هم بچه ها اذیت میکردن ولی انقدر پر رو بودم که دعوا کنم نزارم کسی ازم سو استفاده کنه اوایل بدم میومد که پسری عاشقم بشه یا بگه خوشم ازت میاد دوست دارم. چون جو دوستام جوری بود که بیشتر دوستام لات نبودن ولی بچه پر رو بودن و برام افت داشت که دوستام بگن پسرا به چشم سکس بهت نگاه میکنن و دوست دارن بکننت اما همه میدونستن بچه خوشگلم و خیلیا دنبال سکس باهام هستن ولی بازم همیشه ازم حمایت میکردن و حواسشون بهم بود.ولی با اینحال خیلیا از طریق دوستی بهم نزدیک میشدن و حرفشون رو بهم میزدن و میگفتن دوست داریم و خوشگلی و از این حرفا ولی من بهشون میگفتم که من اهلش نیستم و اگه دوستام بدونن هم برا اونا گرون تموم میشه هم من . انقدر از این اتفاقا برام افتاد دیگه برام عادی شده بود و رابطه با پسر داشت جای رابطه با دختر رو تو زندگیم میگرفت.چند بار تو خونه مجردی رفتم و بچه خوشگل آورده بودن دوستام با هم کردیم اما اون پسرا هم بیشتر دوست داشتن که من بکنمشون تا دوستام منم داشت کم کم از رابطه با پسرخوشم میومد البته به عنوان فاعل، البته بچه خوشگل فاعل و تنها چیزی که اصلا بهم نمیخورد فاعل بود که اونم به صدقه سر دوستام بود .دیگه جوری شده بود وقتی دوست دخترام رو میکردم فقط دوست داشتم از عقب بکنم و چشام رو میبستم و پسرایی رو که دوست داشتم بکنم تجسم میکردم تو ذهنم .یواش یواش نظرم به خودم جلب شد به خودم گفتم چرا خیلا دوست دارن منو بکنن شاید واقعا کردنی هستم
همین افکار باعث شد که به بدن خودم باشهوت نگاه میکردم و همیشه خودم رو زیر کسایی که بهم نظر داشتن یا پیشنهاد داده بودن بهم تجسم میکردم پاهام رو تیغ میزدم جوراب سفید کوتاه میپوشیدم دو تا پاهام رو تو هوا میگرفتم و تجسم میکردن که الان لنگام رو شونه های یکیه و داره منو میکنه و خودم رو انگشت میکردم البته بگم که جوراب سفید خیلی من تحریک میکنه .دیگه جوری شد که دیگه دوست داشتم واقعا یکی منو بکنه اما نمیدونستم چطور میتونم بدون اینکه دوستام بدونن به یکی از این همه آدمی که دوست داشتن بکننم بدم.ولی مطمن بودم اگه با هر کی این کار رو بکنم به گوش دوستام آخرش میرسه و بیچاره ام میکنن .اما دیگه حال کردن با خودمم و انگشت کردن خودمو خیار و هویج و سوسیس بهم حال نمیداد دوست داشتم واقعا یکی منو بکنه. خودمو و بدنم رو تو آینه نگاه میکردم و با خودم میگفتم حیف نیست با این قیافه خوشگل و بدن درست و حسابی کسی منو نکنه باید راه حلی پیدا میکردم که یکی غیر خودم باهام حال کنه چون شهوتم خیلی بالا زده بود .یک دوست دختر داشتم که بایسکشو ال بود هر بار باهاش سکس میکردم بهم میگفت کونت خیلی خوشگله خیلی دوست دارم انگشتت بکنم اجازه میدی انگشتم رو بکنم تو کونت منم میگفتم نه .یک بار که با هم مشروب خورده بودیم و کله ام گرم بود و حسابی شهوتی شده بودم بهش گفتم برام ساک بزنه و انگشتاش رو بکنه تو کونم .اول یک انگشتش رو کرد وای چه حالی بهم داد که یکی دیگه داشت با کونم ور میرفت ازش خواستم دو تا انگشت بکنه چون انگشتاش خیلی کوچیک بود بعد گفتم سه تا و چهار تا خلاصه هر کاری که دوست داشتم یک پسر باهام بکنه به اون گفتم باهام کرد.دیگه عادت شده بود برام که هر بار باهاش سکس کنم بگم اونم ی چیزی بکنه ت کون من پاهام رو میزاشتم رو شونه هاش اونم محکم با دستش یا چیزی سوراخم رو گشاد میکرد دیگه فهمیده بود که دوست دارم کون بدم و بهم میگفت تو بیشتر از من از دادن حال میکنی.بعد از ی مدت دیگه تصمیم خودم رو گرفتم که به یک پسر بدم و مزه کیر رو بچشم ولی نمیدونستم به کی بدم که مطمن باشم دهنش سفته و برا کسی نمیگه.
من خدمت نرفتم معافی گرفتم .پارسال تازه جایی کار پیدا کردم و داشتم میرفتم سر کار محیط صنعتی بود و کارکنای زیادی داشت چون بچه خوشگل بودم و سنم کم بود سریع انگشت نما شدم خیلیا بودن که همش دور و ورم میومدن متلک میزدن و کس شعر میگفتن و بعضیاشون راحت میگفتم که خیلی حال میده آدم تو رو بکنه ولی من به شوخی میگرفتم و دوست نداشتم دعوا کنم چون از کارم خیلی خوشم میومد و دوست نداشتم به خاطر دعوا اخراج بشم.
وقت لباس عوض کردن چون رختکن هم بزرگ بود و نزدیک پنجاه نفر هر شیفت کار میکردن هر کجای رختکن رو نگاا میکردم میدیدم دارن پاهام رو دید میزنن با هم حرف میزنن و میخندن ولی از همه شون بدم میومد چون یا سنشون بالا بود یا لات و لوت بودن ،محیط صنعتی بود دیگه.بعد از ی مدت یک پسره که قد بلندی داشت و خوش تیپ بود جدید استخدام شد تو شرکت من زیاد بهش توجه نمیکردم .ولی هر بار از جایی رد میشدم میدیم همش منو دید میزنه و چشم ازم ور نمیداره سریع فهمیدم بله اینم دلش پیشم گیر کرده .بعد از ی مدتی اومد تو واحد که من کار میکردم .پسر ساکت و مودبی بود رفتم پیشش باهاش سلام و احوالپرسی کردم گفتم اسمت چیه گفت آرش منم اسمم رو بهش گفتم گفت چطور با این سن کمت اینجا استخدام شدی گفتم بیست سالمه باور نمیکردو میگفت که شبیح بچه های شونزده هفده ساله هستی اون چند ماه از من کوچکتر بود ولی قیافه اش به سنش میخورد گفت ی چیزی بهت بگم بدت نمیاد گفتم نه گفت خیلی خوشگلی و اگه بشه میخوام باهات دوست باشم خنده ای کردم و گفتم چرا بدم بیاد ازم
داری تعریف میکنی .نمیدونم چرا اصلا بدم نیومد از حرفش و خوشحالم شدم شاید اگه کسی دیگه بود جدی باهاش حرف میزدم ولی این فرق میکرد چون خیلی پسر خوبی بود.دیگه با ه هم سالن غذا خوری میرفتیم و بعد از کار با هم میرفتیم سوار سرویس میشدیم و شیفتای شب تا فرصتی پیش میومد از علایقش میپرسید .دوست داشتم بدونم به پسر در چه حد علاقه داره خیلی پسر ساده ای بود و چند بار امتحانش کردم از اون آدمای دهن سفت و تودار بود.با خودم گفتم این همونیه که دنبالش میگشتم هم خوش تیپه هم از خودم سنش کمتره هم حرف از دهنش در نمیاد. ولی هنوز بهش نگفته بودم که من علاقه به پسر دارم و دوست دارم یکی باهام سکس بکنه.شرکتی کا کار میکنم زیر مجموعه شرکت نفته و حقوق و مزایاش خیلی مناسب بود .به آرش پیشنهاد دادم که یک هفته مرخصی بگیریم و با هم بریم کیش .با اینکه تازه دوست شده بودیم سریع قبول کرد .همون روز مرخصی گرفتیم و فرداش رفتیم کیش .روز اول که خستگیمون در رفت روز دومش رفتیم تو بازار خرید .یک مغازه لباس زیر مردانه بود که خیلی شرتای سکسی داشت.چند تا شورت توری مردانه خریدم .تو مسیر برگشت به سوئیت گل هم گرفتیم اومدیم خونه گل رو کشیدیم جفتمون هم فقط شرت و زیر پوش تنمون بود بعد من گفتم میخوام ببینم شورتای که خریدم چطوره . رفتم یکی از شورتا که توری بود رو پوشیدم پاهام هم روز قبل اینکه بریم تراشیده بودم ی جوراب سفید خوشگل هم پوشیدم بدن خودم رو نگاه میکردم حسابی حشری شده بودم.به آرش گفتم چند تا ژست میگیرم بیا ازم عکس بگیر ،گفت باشه.شروع کردم رو تختخواب ژست گرفتن سعی میکردم سکسی ترین ژستا رو بگیرم تا حشری بشه.
میدیدم کیرش تو شورتش سیخ شده مال منم سیخ شده بود یعنی یک خر هم اونجا بود از حرکات من میفهمید که من دوست دارم کون بدم ولی آرش با اینکه کیرش سیخ شده بود اصلا هیچی نمیگفت دست هم بهم نمیزد .داشتم دیونه میشدم کیرش رو میدیدم سیخ شده تو دلم بهش فحش میدادم با خودم میگفتم اگه یک کلمه بهم بگه میخواد بکنتم قبول میکنم ولی هیچی نگفت دوست نداشتم خودم رو سبک کنم و خودم بهش بگم چون یک درصد احتمال دادم بگه نه .قلبم داشت میگرفت گفتم این همه آدم خواستن منو بکنن من ندادم حالا دوست دارم بدم این نمیکنه.وقت خواب هر چی پشتم رو بهش کردم و قمبل کردم براش فایده نداشت کونم رو همش نگاه میکرد و حرفای سکسی میزد کیرشم سیخ سیخ بود ولی خبری از پیشنهاد سکس نبود.چند بار خواستم بهش بگم با خودم گفتم خودت رو سبک نکن ولی واقعا دوست داشتم بکنتم.بلند شدم رفتم آب خوردم برگشتم خودم رو به شوخی انداختم روش.به محص اینکه خودم رو انداختم رو تختش و بدنم به بدنش خورد سریع کشیدم انداختم زیر خودش و محکم بغلم کرد هیکلش هم درشت بود و قدشم بلند منم مثل عروسک بودم تو بغلش.کیرش رو از تو شورت گذاشت لالی رونام و شروع کرد گردنم و خورد وای داشتم دیونه میشم بلاخره داشتم حس میکردم یکی بخواد بکنتت چه حال میده یهو پاهام رو قفل کردم دور کمرش و اونم کیرش رو میکشید در سوراخم رو شورت توریم.ولی شورتم رو نمیکشی پایین حرفم نمیزد.انقدر پیش آبش اومد همه شورتش خیس شد منم حس میکردم در کونم خیس شده ولی آب کیرش نبود .سفت گرفته بودمش تو بغلم و پاهام رو قلاب کرده بودم دور کمرش نمیزاشتم ازم دور بشه و منتظر بودم شورتمو بکشه پاینو بزارتش تو کونم همش دوست داشتم ببینم کیرش چقدره و وقتی میره تو کونم چه حالی میده اولین تجربه ام بود .دوست داشتم کیرشو بگیرم تو دستم. ولی انگار میخواست عذابم بده.چشام حسابی رفته بود و حالت ضعف بهم دست داده بود تا اون لحضه نمیدونستم وقتی کسی میخواد بکنتم انقدر حشری میشم.
یهو دیدم پاهامو با فشار از دور کمرش باز کرد و پا شد گفتم کجا گفت نه این کار خوبی نیست که ما میکنیم باید تمومش کنیم.منم بهش گفتم نیم ساعت کیرت رو گذاشتی لای پاهام و در کونم الان میگی کار خوبی نیست .خودم دستشو کشیدم شورتمو از پام در آوردم و شورت اونم کشیدم پایین و پاهام رو براش باز کردم .دیدم چه کیری داره نرمال بود واسه من.وقتی چشمش به سوراخ کونم افتاد تف زد سر کیرش و سرشو گذاشت رو سوراخم شروع کرد فشار دادن نفسم تو سینه ام حبس شده بود داشتم ضعف میکردم تا حالا خودم رو انقدر حشری ندیدا بدم .سوراخم تنگ تنگ سفت کیرشو گرفته بود بهم میگفت چقدر تنگی کیرم تو کونت به زور تکون میخوره پاهام رو گذاشت رو شونه هاش و شروع کرد نیم ساعت به همون حالت منو کرد من که دیونه شدم بودم پاهام رو تو جورابای سفید تمیزم میدیدم که رو شونه های آرشه اونم پاهام رو تا رو سرم آورده بود بالا داشت ازم لب میگرفت هر چی بیشتر لب میدادم بهش بیشتر حشری میشد و محکم تر و تند تر شاک میزد بهم یهد بلندم کرد دستم رو گذاشتم رو میز توالت بازم شروع کرد به کردن دوست داشتم تا فردا منو بکنه یهو از کونم کشید بیرون آبش اومد از پشت ریخت رو ران پام پاهام کامل خیس شده بود این همه آب کیر تو فیلم سوپر هم ندیده بدوم از کسی بیاد منم با همون حالت شروع کردم جق زدن و آبم اومد ریخمش رو میز .الانم خونه آرشم و وقت سکس قبله خوابه با هم این خاطره رو نوشتیم و حسابی یاد اولین سکسمون افتادیم و حشری شدیم .ما سکس میکنیم و میخوابیم شما هم جق بزنین.شاید بازم یکی از صدها سکسی که داشتیم رو براتون بنویسم که خیلی متفاوت تره چون ایمان دارم هیچ کس مثل من و آرش سکسای عجیب و غریب رو امتحان نکرده .البته فقط خودم و خودش نه با غریبه…
نوشته: نارسیس
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید