این داستان تقدیم به شما

سلام  .
 
ممد هستم ۳۴ ساله با خانمم سارا ۳۱ ساله . بخاطر شغلم وقت آزاد زیاد دارم . خانمم هم یه کارگاه دارن پدرشون که اونجا را اداره میکنه . بخاطر وقت آزادم دنبال ورزش را گرفتم . شنا خیلی سال هست تمرین میکنم و خوب توی منطقه و استان مدال گرفتم . با تشویق دوستان و اطرافیان مسابقه کشوری هم تونستم مدال بگیرم ولی ارزش مالی و افتخاری زیاد نداشت و به توصیه مربی خودم برای کسب مدال و ارتقا سطح مهارت توی یه تورنومنت که جایزه ش با پول شرکت کننده ها و حق ورودی شرکت کننده ها تامین می شد توی یه کشور دیگه با هزینه خودم شرکت کردم و توی این سفر ورزشی با دوستی با اسم وحید آشنا شدم . اونم مثل من مقام داشت و از یه شهرستان دیگه هم استان خودم هزینه کرد و رفتیم به اون کشور و خب زیاد نتونستیم موفق باشیم توی کسب مقام و حالم گرفته شد و پول زیادی هم خرج الکی کردم بدون نتیجه و حدود ۷ روز یه سفر خارج بدون لذت و با استرس رفتم و برگشتم . دپرس شدم همه جوره . ولی تو سفر با وحید خیلی دوست شدم و رفت و آمد خانوادگی بعد سفر پیدا کردیم و دوست‌ شش دانگ شدیم . وحید خیلی آدم شوخ و بگو بخندی بود و همه حرفی میزد و خیلی با جنبه و رله بود و همش دلداری میداد بهم و مسخره می‌کرد ناراحتی منو که چرا ناراحتم که نتونستیم مقامی بگیریم و جایزه ببریم .میگفت حالا بجاش یه خانم بلند میکنی یادت میره و بیا من اصن پولت را میدم و یه حال مشتی خودم میبرمت بکنی که همه غصه ها یادت برن و دنیا به تخمت باشه و سعی می‌کرد انرژی روحی بده و می گفت دفعه بعدی موفق میشی و …
 
خانم وحید که اسمش منیژه است از خود وحید ریلکس تر و خودمونی تر و خاکی تر و راحت بود و چند بار رفتیم اومدیم و مهمونی ساده داشتیم و انگار ۱۰۰ ساله ما را میشناسه و راحت بود با ما .۴ماه بعد اون شکست ورزشی وحید و زنش پیشنهاد یه دورهمی توی ویلا دادن که مهمون اونا جای خوش آب و هوا توی شهر خودشون بشیم و منو سارا قبول کردیم و رفتیم . اونجا بود که استارت ضربدری ما خورد . ما ۲ روز ویلا پیش هم بودیم و دفه اول وحید و زنش با همدیگه رفتن حمام و برگشتن و با حوله حمام اومدن جلوی منو زنم و خندیدن و گفتن ما که توی حموم کارمون را کردیم غسل هم کردیم شما نمیخواین باهم برین حموم؟ سارا مخالفت کرد و نرفتیم . شب باز پیش هم بودیم وحید و زنش دو سه تا شات مشروب خوردن و تعارف هم کردن ولی ما نخوردیم و کمی رقصیدن و بعد با هم رقصیدیم و بعد جلوی ما شروع کردن به عشق بازی و دوباره لخت شدن و بدون خجالت زنش ساک زد برای وحید و اولش سارا ناراحت شد و گفت بریم ولی اونا خواهش کردن که راحتیم و دوست داریم جلوی شما حال کنیم و منم به سارا گفتم مهمون هستیم و مهمون میگن باید احترام صاحب خونه را نگه داره و بی عزتی میشه بریم و الان مست مشروب هستن و احترام مستی را هم بزار نگه داریم . توی همون اتاق که بویم روی مبل منیژه زن وحید ساک با اشتهایی زد برای وحید با آب و تاب و توف زیاد و حرفای سکسی و بعد وحید برای منیژه سر مبل نشنوند و کوسش را خورد و کیر کلفت و سبزه ش را فرو کرد توی زنش و جوری تنظیم می‌کرد که منو سارا ببینیم و وسط سکس هم سوال می‌کرد آقا ممد ببین تا تهش توش رفته یا مدیون زنم شدم و میخندید و در عوض سارا حرص می‌خورد و میگفت پاشو بریم جای دیگه که نبینیم و من میگفتم زشته به رو نیار دلخور شدی و این دوتا مست کردن و حالشون دست خودشون نیست و به دل نگیر و بزار پای مستی

 
همه حرف و کاراشون را و فقط نگاه کردیم . یه چند دقیقه بعد وحید نشست و زنش منیژه نشست روی کیر گنده ش و شروع کرد تلمبه زدن و ممه هاش هم دهن وحید بود و لای کون سفید و بزرگ زنش را با دوتا دستش همزمان باز می‌کرد که هم تا تهش بره توش هم کمکش کنه زنش کمر میزنه خسته نشه . وقتی کون زن وحید را باز شده دیدم از پشت در حالی که نشسته بود سر کیر شوهرش دلم یه حالی شد . سوراخ کونش بزر‌گ شده بود و مشخص بود کون زیاد داده و از شهوت و لذت محکم میزد کوسش را روی تخمای شوهرش و ناله و آه میکشید که دل آدم را می‌برد. یهویی بعد چند دقیقه صدای نفس و ناله منیژه شدید شد و حرکاتش تند تر شد و انگار سوراخ کونش جمع شد و بدنش منقبض شد و شروع کرد به بوس دادن و نالیدن به شوهرش و ارضا شد و بعد بلند شد از روی کیر شوهرش و حالت داگی سر مبل زنش را قمبل کرد و قبل اینکه فرو کنه توی زنش بهم گفت آقا ممد اگه طلبه منیژه شدی خجالت نکش پاشو یه دور سوار شو و این تعارف ش واقعی بود نه از سر شوخی ولی من فوری زبونم بند اومد و گفتم نه شما راحت باشین و وحید لای کون زنش را باز کرد و یه توف انداخت و گفت منیژه جون زود میارم آبش را و کرد اون کیر خرکي را توی کون زنش و منیژه فقط ناله و التماس که آبت را میخوام زود بیار بریز توش و حدود ۳ دقیقه بعد وحید آبش اومد و ریخت تو کون زنش و پا شدن و پاک کردن با دستمال و خودش و زنش هم ریلکس رفتن به نوبت دستشویی و بعد لباس پوشیدن و‌ دوتایی نشستن و انگار اصلا چیزی نشده . اون شب خیلی دلم خواست منیژه را تست کنم یه بار هم شده ولی جرات گفتنش را نداشتم .
 
 
فردا اون روز هم باز وحید اینا سکس کردن و انگار نه انگار که ما هستیم و خجالت نکشیدن و راحت همه کاری کردن با همديگه. وقتی رفتیم خونه تا چند روز یه حالی بود سارا و مدام غرغر کرد این رفیقا عوضی را کجا پیدا میکنی و…دیگه باهاشون نریم بیایم و اینا بی شرف و شعور و بی حیا هستن و… منم تا یک ماهی یواشکی یه سلام احوالپرسی چتی با وحید داشتم فقط . یه شب زنم بعد پریودی خیلی حشری بود و گفت دو بار سکس کنیم و قبول کردم و حین سکس حرفایی که وحید و زنش زدن را به زبون آوردم و وقتی سارا اوج لذت بود گفتم کاش وحید بود الان و اونم میکردت و منیژه هم توی اوج شهوت و لذت گفت کاش بودش و عجب کیری داشت و کوس منو قشنگ جر میداد و پر می‌کرد و بعد ارضا شد . بعد اون شب موقع سکس یا خلوت راجع به وحید و زنش حرف میزدیم و جرات کردم هم از کیر وحید هم از کوس و کون زنش تعریف کنم . یه بار سارا گفت انگاری خیلی دلت رفته باز باهاشون باشی؟ منم گفتم راستش اره . شوخی شوخی حرف رسید به اینجا که دوست داری منیژه را بکنی؟ گفتم اگه تو هم به وحید کوس بدی اره دوستدارم و بعد بحث کردیم و قرار شد بگیم بیان خونه ما و یه بار جلوی هم سکس کنیم ولی هر کسی با خانم خودش فقط حال کنه . به وحید توی چت گفتم کار خودتو کردی و ما را هم هوایی کردی . پرسید چی شده و گفتم و دعوت کردم برای آخر هفته بعد بیان خونه ما مهمونی و سکس هر کسی با خانم خودش و وحید با خانمش هماهنگ کرد و خبر داد و اوکی شد و تدارک دیدیم تا اون شب که میان . عصر اون شبی که قرار بود وحید اینا بیان پیش ما با سارا رفتیم حموم و برق انداختیم و توی حموم سارا گفت جوری منو بکن جلو منیژه که دلش آب بشه . فهمیدم سارا حسودیش شده و دلش خواسته اونجوری مثل وحید یه نفر بکنتش و قبول کردم . شب که اومدن شام و میوه و آجیل و … که صرف شد وحید گفت مشروب دارم توی ماشین و دوس دارین بیارم بخورین ؟ گفتیم نه .
 
 
گفتن شما نخورین که صاحب خونه هستین ما هم نمیخوریم . خلاصه شوخی را شروع کردیم با حرف اون شب توی ویلا و حرفا و کاراشون و یواش یواش پتو و تشک انداختیم رو زمین و هر کسی مشغول شد با خانم خودش و شروع کردن خانم هامون برای ما ساک زدن و منیژه از عمد جوری چرخید که وقتی حالت سجده کرده و ساک میزنه برای شوهرش من ببینم کوس و کونش را و با صدای شالاپ شلوپ پر توف ساک میزد و سارا یواش و با احتیاط کیر قلمی منو میمکید و گاهی نگاه می‌کرد به وحید و منیژه و پوزخند میزد به من . وحید گفت ممد جون دلت منیژه را خواست دست بمالی بخوری آزادی ها و نگران نباش من با خانمت کاری ندارم اگه دلخور میشین . منیژه هم گفت سارا جون اگه دلخور شدن من خودم براش ميخورم تا از دلش در بیاد . یه جورایی منیژه غیر مستقیم ابراز کرد که لز هم دوس داره . منم گفتم هر چی سارا بگه و سارا هم گفت هر جور ممد بخواد من حرفی ندارم و همشون بقیه کار را منوط کردن به نظر من و منم هم گیج شدم و هم سورپرایز و گفتم حالا همون مدل که قرار بود هر کی با خانم خودش باشه ادامه بدین تا ببینیم چی میشه . چند دقه بعد وحید منیژه را همون حالت سجده و داگی که ساک میزد براش چرخوند به سمت ما در حالی که سارا هم با همون حالت داگی برای من می‌خورد و سرش را کرد لای پای زنش و گفت بوی بهشت میده ممد بیا بو کن ببین و شروع کرد به ساک زدن و لیس زدن‌ عقب و جلو زنش همون ژست داگی و به منیژه گفت قرار شد مرد ها دست نزنن به خانمها ولی نگفتیم خانمها دست نزنن بهم دیگه و خندید و منیژه مثل اینکه منتظر این حرف بود سریع سرش را از پشت سر سارا برد و چند تا بوس کرد از قمبل سارا و گفت عجب نازه و سارا انگار خشکش زد و بدنش سرد شد و دونه دونه شد و انگار برق گرفتتش و لال شده و تکون دیگه نخورد و منیژه سرشو رسوند لای کون سارا و چند تا بوس آبدار کرد و شروع کرد به لیس زدن‌ و با دست کمک کرد سارا پاهاش را باز تر کنه و با احساس لذت برای سارا می‌خورد و سارا هم فقط کیر منو با زبونش و دهنش خیلی یواش می‌خورد و انگار به کل تحت الشعاع کار منیژه بود .

 
وحید به زنش گفت کوس سارا خوشمزه هست؟‌ منیژه هم اره اره عالی و ادامه خوردن سارا و وحید باز گفت باید ممد جون بیاد کوس تو‌ را بخوره و بعد نظر بده کدوم خوشمزه ترین و خندید . محو تماشا بودم که یه لحظه دیدم وحید بلند شد و آروم بهم گفت ممد جون بیا بزن توش که منیژه حسابی دلش خواسته و من نفهمیدم چی شد ظرف ۱ ثانیه کیرم را از دهن سارا در آوردم و رفتم کنار وحید و غیر ارادی سر کردم لای کوس منیژه و بو کردم و لیس زدم براش و گفتم عجب کوس نازی داره زنت وحید و اونم گفت بزن توش نوش جونت و منیژه هم با آب و تاب برای سارا همزمان همون حالت داگی می‌خورد و ناله می‌کرد. سارا سرش را برگردوند سمت من و دیدم چشاش بدجور خمارن و مشخصه دلش هست که حال تو حال کنیم . منیژه بهم گفت ممد جون بکن توم و وحید گفت چرا معطلی بکنش حالا که میخواد بهت بده .سریع همون حالت داگی که منیژه بود نشستم پشت سرش و کیرم را فرو کردم توی کوسش و لیز خورد و راحت رفت توش و فقط اولش منیژه یه آه کوچیک گفت و تکون نخورد تا همش بره توش و بعد چند ثانیه مکث به ساک زدن برای سارا ادامه داد . سارا نگاهم می‌کرد و انگار منو نمی‌دید و توی فضا بود و فقط ناله می‌کرد و وحید هم کنارم بود و نگاه می‌کرد که چطور زنش را داگی میکنم و فقط ای جونم و نوش جونتون و چه حالی بشه امشب و…حرف می‌زد با ما ۳ تا که مشغول بودیم .
 
 
منیژه یهو گفت وحید جون سارا آماده است پاشو بکنش . من تا سرم را چرخوندم ببینم وحید کجاست دیدم بلند شده و جوری داره سارا را همون حالت داگی جابجا میکنه که من ببینم چطور کیر میره توی کوسش ولی سارا کاملا پشتش به من و منیژه باشه و نتونه ما را ببینه (بعدا گفت برای خجالت نکشیدن شما بود از همدیگه) و کیر گنده و سبزه و سفت و شق شده ش را حالتی که ایستاده بود پشت سر سارا و سارا داگ استایل جلوش قمبل زده بود چند بار مالید لای کوس سارا و دست راستش را گذاشت توی گودی کمر سارا تا قمبل کوسش بیاد بالاتر و کرد کیرش را تا دسته ولی یواش یواش کرد توی کوس زنم و ناله سارا بلند شد و منیژه هم سعی می‌کرد با دستش همزمان برای سارا و شوهرش بماله تا بیشتر لذت ببرن . قشنگ لبه های کوس سارا از هم باز شده بودن و خیلی آب شهوت ازش میومد و وحید هم کارش را بلد بود و تا دسته جا می‌کرد به زنم و تعریف کوسش را می‌کرد که چه تنگ و داغه و لیزه و… (بر خلافش کوس منیژه که گشاد و جا دار بود و کیر منو راحت می‌خورد). دو سه دقیقه بعد یهویی یه حالی شدم و همون لحظه که روی منیژه کمر میزدم و وحید کوس زنم را جر میداد یه حال عجیبی شدم و غیر ارادی آبم اومد و نهایتش سریع کیرم را کشیدم بیرون از کوس زن وحید و آبم را پاشیدم به کونش و از حال رفتم انگار . منیژه و وحید زدن زیر خنده و منیژه گفت پاشو پاک کن ممد جون و تمیزش کردم با دستمال و رفت کمک شوهرش وحید و از سارا لب گرفت همون حال که وحید داگی میکردش و با دستش سینه ها سارا میگرفت و میمالوند و به سارا گفت درد داری عزیزم؟
 
سارا گفت یه کوچولو و سریع منیژه رفت جلوی سارا و نشست و پاهاش را باز کرد و گفت برام بخورش تا کمتر اذیت بشی و کوسش را جوری برد جلو دهن سارا که می‌خواست یا نمی‌خواست دهنش جلوش کوس بود و سر سارا را کمک داد با دستش تا برای کوسش ساک بزنه و گفت شوهرت که حالم نیاورد تو بجاش بخورش تا منم ارضا بشم . باور نمیکردم ولی سارا هم کوس می‌خورد برای منیژه و وحید هم ثانیه ای به سارا امان نمی‌داد و تا دسته بهش فرو می‌کرد. بعد چند دقیقه پوزیشن عوض کردن و سارا زیر خوابید و پاهاش را بالا گرفت وحید و منیژه هم نشست دهنش و از پایین کوس میداد شوهره و از بالا ساک میزد برای زنش و حتی فرصت ناله کردن سارا نداشت .منیژه کمک وحید پاها سارا را بالا نگه می‌داشت و زنو شوهر وسط کردن سارا گاهی لب هم میدادن بهم دیگه همزمان و منیژه به شوهرش و مرتب میگفت جرش بده عشقم سارا را و کمر خودش را هم تکون میداد تا سارا ساک زدنش یکنواخت نشه . ده دقیقه بعد جوری سارا را دوتایی حال آوردن و جرش دادن و ارضا ش کردن که از حال رفت زیرشون و چند دقیقه نای بلند شدن نداشت . بعدش منیژه را جوری کرد وحید که انگار قصد انتقام داره و خیلی خشن دو سه تا پوزیشن کردش و بعد که منیژه حال اومد باز با سارا سکس کرد و آب کیرش را ریخت روی کون سارا و ۴ تایی دراز کشیدیم پیش همدیگه و منتظر شدیم خستگی در کنیم تا باز شروع کنیم . دوستی ما ادامه دار شد و کارای دیگه هم کردیم …

 
موفق باشید …
نوشته: ممد بوقی

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *