این داستان تقدیم به شما
سلام من محمد هستم 25 سالمه این قضیه که براتون تعریف میکنم 9 سال پیشه یه روز که از مدرسه اومدم خونه دیدم یه کفش زنونه ی #مجلسی کنار پله های حیاط خونمون جفت شده بود داخل خونه که شدم دیدم یه زن خوشگل، سبزه، دماغ عملی ،گونه های برجسته، خوش هیکل که اتفاقا لهجه ش هم جنوبی بود داشت با مادرم صحبت میکرد رو مبل نشسته بود سلام کردم و مادرم اونو معرفی کرد اسمش آرزو بود35سالش بود، سرم رو انداختم پایین و رفتم تو اون اتاق بیخیه که لباس هام رو دربیارم رو تخت نشسته م و نشسته م به حرفاش گوش کردن گویا این خانوم از همسر اولش جدا شده بود و بایه مردی از شهر ما تو اینترنت آشنا شده بود و صیغه ش شده همین مرده همشهری ما هم از دزدی زنش اینو صیغه کرده الانم با همین مرد صیغه ایه به مشکل برخورده بود وحسابی کتکش زده بود و به خونواده ی ما ومادر من پناه آورده بود که راه وچاه بذاریم جلوش من که اینو شنیدم از فرصت استفاده کردم رفتم سراغ چمدون لباساش چشمم خورد به چند تا شورت و #سوتین خوشگل مشکل یه بوهای عجیبی میداد که آدمو مست میکرد لباساش رو بو وبوس میکردم وزبون میدم بهش وکیرمو در میاوردم که روشون جق بزنم تو فکرم آرزو رو تصور میکردم و رو لباساش #جق میزدم وکیرمو می مالیدم بهش تا اینکه تمام آبمو آوردم وپاشیدم رو شورت وسوتینش یه آهی کشیدم و زیپ چمدونش رو بستم خلاصه شب همش فکرش بودم دو باری شب تو دستشویی پدر کمرم رو در آوردم …
فرداش که مادرم خواست بره بیرون بهش گفت بعد صبحانه آرزو خانوم حتما یه حمومی برو و دوشی بگیر منم بلند شدم کنارشون مشغول شدم به خوردن صبحانه باهم شروع کردیم به صحبت کردن وشرح دادن زندگیش گفت دوتا بچه از شوهر قبلیش داشته یه پسر همسن من و یه دختر چهار سال از من کوچیکترخلاصه کل زندگیش وسختی ها وبدبختیاش رو برام گفت وداستان شوهر دومش(صیغه ایش) و منم کلی باهاش حرف زدم وخوشحال شد که من با درک وفهمی که داشتم به خوبی درکش کردم وقتی صبحونه رو خورد رفت لباساش رو از چمدون برداره کلافه شد بلند داد زد گفت نمیدونم کی دست به لباسام زده اونو بهم ریخته منم که رنگم پریده بود چون من دیروز روش جق زده بودم دیگه حواسم نبود که مرتبش کنم با تته پته گفتم نمیدونم ولی قیافم #تابلو بود و داد میزد خودش منو دید فهمید وخشمش کمی کم شد رفت حموم بعد یه ساعت اومد بیرون دید خیلی ناراحتم ازم پرسید چرا ناراحتی منم گفتم بخاطر داد شما ناراحتم یه لبخندی زد بهم گفت من داد زدم وحرصم گرفت از کسی که دست زده به لباسام تو که نزدی که ناراحت میشی گفتم شاید کسی دیگه دست زده گفت من قبل از اومدن به خونتون مرتبش کرده بودم بزرگ هیچوقت دست نمیزنه حتما کار بچه بوده و از قیافه برادرات وپدرت نمیخوره چون خیلی سنگین رفتار میکنن یه لبخندی بهم زد گفت ناقلا نکنه کار توهه من با کمی خجالت زدگی گفتم راستش من از اون اول که شما رو دیدم عاشقتون شدم اون لهجه وشیرین زبونی تون وسط حرفم پرید و خندید بهم گفت دیگه عاشق چی چی شدی کلک گفتم روم نمیشه گفت بگو عیب نداره از اون اصرار از من کوچه علی چپ دیگه آخرش گفتم اندامتون خندید و گفت ای ناقلای پدر سوخته ی کلک مثلا کدوم قسمت منم گفتم سینه های گرد بزرگ قلمبه تون با کون گرد تپل تون گفت دیگه چی منم گفتم کص تون که خیلی دوس دارم ببینمش گفتم میتونم ببینمش درجواب حرفم گفت این همه مرد صیغه شون شدم و دیدنشون واستفاده بردن دیدنش واسه تو ضرری نداره فهمیدم بجز شوهر سابقش چند دفعه باچند تا مرد صیغه بوده خلاصه لباساش رو در اورد یه ست شورت سوتین مشکی بایه جوراب سکسی که اتفاقا کاستوم زنانه هم بهش میگن با چهار تا کش وگیره ازجوراب وصل میشه به کمری توری که اکثرا تو فیلم سکسی دیدید همتون پوشیده بود انگار داشتم خواب میدیدم یه زن قد بلند سبزه کمر باریک کون گلدانی گنده باسینه های گرد قلمبه و #بزرگ #محشر بود نزدیکم شد دستش رو انداخت دور گردنم وچسبید بهم لباشو گذاشت رو لبم منم اون موقع ناشی بلد نبودم چجوری لب بگیرم
ازش پرسیدم بلد نیستم لب گرفتن رو یادم میدی گفت با کمال میل با خنده بعدش گفت حتما بار اولته منم گفتم اره، بهم گفت ببین لبو باید قفل کردبین لب های طرف مقابلت و میک زد وگاز بگیری و بعضی مواقع هم میتونی زبونت رو ببری تو دهن طرف مقابل میتونی با حرص ولع هم میتونی این کارو انجام داد میتونی بیای پایین گردن و گوش طرف هم بخوری منم شروع کردم به کارهایی که گفت ده دیقه لب و گردن وگوشش رو خوردم اومدم رو ممه های گرد وگندش وشروع کردم به مالش بعد سوتینشو در آوردم و شروع کردم به مال و خوردن پستونای گندش با حرص و ولع کمی که خوردم سینه هاشو گفت تو خوردی حالا نوبت منه شلوار و شورتم رو در اورد رسید به کیر کلفت هجده سانتی من که تا حالا دست هیچ زنی بهش نخورده بود چه برسه به کسی اونو بخوره وای دو دستی زد رو لپاش گفت وای چه کیر کلفت بزرگی بهت نمیاد که 16 سالت باشه و کیرت انقدر کلفت و بزرگ باشه خدابرسه به داد همسر آیندت تا اون موقع 23 سانتی باید داشته باشی گفتم قابلت رو نداره شروع کرد به خوردن وساک زدن کیرم میگفت اخ جوون جوون عجب کیری عجب گوشتی کلفتی هرچی میخورم تموم نمیشه گفتم مال خودته گفت جدا انقدر #ماهرانه میخورد که گرمای دهنش داشت کیرم رو ذوب میکرد بردمش رو تخت چند بار تا کمی مونده به ته کیرم تاحلقش برد و اوقق زد آورد بیرون گفتم دراز بکش رو تخت وفقط گردنش رو از تخت آوردم بیرون بعد تمام کیرم رو فشار دادم تا ته داخل حلقش چند بار این حرکت رو انجام دادم و تو دهنش تلمبه میزدم بعد کمی تخمام رو خورد و بعد دو زانو نشست ودراز کشید و قمبل کرد و گفت بکن دارم میمیرم گفتم نه اول بذار کمی کصتو بخورم قبول کرد و برگشت دهنم رو گذاشتم رو کصش جیغش رفت به آسمون وداد وبیداد من وحشیانه داشتم کصشو میخوردم و با انگشتام با کصش بازی بازی میکرد دستم رو گرفت دوتا انگشتام برد تو کصش منم با دستم داشتم نقطه ی حساس G رو با دستام می آوردم ومیبردم و سرم رو روی کصش فشار میداد دیدم شروع کرد به لرزیدن فهمیدم که ارضا شده #قشنگ من این چیزا رو تو فیلما دیده بودم دیدم حال نداره برش گردوندم و به حالت داگی قمبل کرد و گذاشتم تو کصش اولش یه درد کوچیکی حس کرد بعد شروع کردم به تلمبه زدن ونفساش شروع شد به تند تند زدن و #جیغ فریاد وآه ناله ش شروع شد همش قربون صدقم میرفت وقربون صدقه ی کیرم ومیگفت آه جوون محمد جوون بکن بکن جرم بده کصمو جر بده مال خودتو با اون کیر کلفت وگندت جرررم بده جووون آه آه بکن بکن میخام میخام کیر میخام قربون اون کیر کلفتتت بکن کص خاله آرزو رو جرررررر بده مال خودته وای طاقت ندارم…
منم داشتم تلمبه هامو محکم تر میکردم وبیشتر قربون صدقم میرفت درش آوردم وگفتم تا حالا از کون دادی گفت نه ونمیخام گفتم مگه میشه ندی از من اصرار از اون جواب با خواهش و تمنا بلاخره راضیش کردم کمی کرم زدم وکونشو چرب کردم گذاشتم در کونشو خواستم ببرم تو جیغ کشید با انگشتم کمی کونشو باز کردم بازم در کونش گذاشتم خواستم بفرستم تو کیرمو بازم جیغ کشید وگریه کرد چند بار این حرکتو کردم باز جیغ کشید وگریه کرد آخر خلاصه با هربدبختی شده با دستم کونشو باز تر کردم و سر کیرمو فرستادم تو خداییش خیلی تنگ بود انگار کیرمو از یه مکش سفت عبور دادم یا سوراخی از تیوپ پرباد لاستیک ماشین بکنی دقیقا همینجور خواست فریاد بلندی بزنه که جلو دهنشو گرفتم که دستم گاز گرفت وبا ناخن هاش بدنم رو چنگ میزد دوباره کمی بیشتر کیرمو تو کونش فرو بردم که قرمز شده بود ودستم و بیشتر گاز میگرفت یه کمی بیشتر فرو بردم کمی جا باز کرده بود صورتش قرمز قرمز شده بود یه کم کیرم رو تو همون جا نگه داشتم که قشنگ جا باز کنه بعد یه دیقه سعی کردم تمام کیرم فرو کنم تو کونش که یه گوزی زد وکار وکار من رو آسان کرد تمام کیرم رفت تو کونش بعد یه دیقه هم دستم رو از دهنش بیرون آوردم که داد زد گفت وای وای وای جر خوردم وای جر خوردم وای وای وای سوختم وای وای وای جر خوردم …گفتم تازه اولشه آهی کشید و گفت چطور میتونم تلمبه هات رو تو کونم تحمل کنم گفتم #آرزو جون عادت میکنی گفت آرزو قربون کیر کلفت وگنده ت بره که داره کون ناز و قشنگمو وحشیانه میکنه،گفتم خدا نکنه بهم گفت راست میگم تا حالا هیچ کیری تو این کون ناز قشنگم نرفته بود تو افتتاحش کردی باید حتما آخر سر آب کیرتو تا قطره ی آخرش بریزی توکونم منم گفتم دوس دارم بریزم تو دهن و کصت گفت بزار واسه سری بعد این کارو بکن کیرمو کمی عقب جلو کردم شروع کردم تلمبه زدن وشروع به جیغ وفریاد می گفت وای وای آخ آخ آخ جوون جوون حال میده بکن بکن تا ته تا ته کون خوشگلمو بکن جرررم بده جرررم بده مال خودته جووون جووون کیر میخوام کیر میخام کیییر کیییر میخام قربونش برم قربون کیر کلفتت برم که داره کون خوشگلمو جر میده قربون کیرت برم جرررم بده کونمو جررررررر بده جوووون وایییی وایییی وای…
منم وحشیانه داشتم به تلمبه زدنم تو کون خوشگل گنده ی آرزو خانوم ادامه میدادم که تمام آب کیرم رو خالی کردم تو کونش یه نفس راحتی کشیدم اونم یه آهی کشید گفت واییییی آخخخخ آب کیر داغت رو تو کونم حس میکنم جووون بلاخره این کون خوشگلم رو با کیر کلفت وگندت افتتاح شد با یه آب کیرداغ که انگار آب جوش ریختن داخل کونم بعد خودشو تمیز کرد و شروع کردیم وعاشقانه از هم لب گرفتیم بعد اون روز هر وقت تو روز خونه خالی میشد با هم سکس داشتیم وآبمو خالی میکردم تو کص و دهن وکونش آرزو خانوم صیغش رو #باطل کرد رفت شهرش اهواز یه بار دیگه هم اومده بود خونمون که من #دانشگاه راه دور بودم حیف که نتونستم باز کص و کون خوشگلش رو بکنم خلاصه این اولین سکس بنده در سن 16 سالگی نوجوانی من اتفاق افتاد
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید