داستان سکسی بیتا

داستان سکسی تقدیم به شما
سلام اسم من میلاده و 19سال سنمه یه دوستی به اسم بیتا که اونم 19 سالشه باقد بلندو چشمهای مشکی موی طلایی و…سکسیه کامل. بگذریم.ی روز ساعت 1 بعدظهر بیتاباگوشیم تماس گرفت که من برم خونشون حدود ساعت 2 بود که رسیدم درب خونشون که زنگ زدم بیتا درو باز کرد ومن رفتم بالا مادربیتا رفت بود خونه خالش و تاشب برنمی گشت،پدرش هم چند سالی بود که فوت کرده یه برادر داشت که اونم توی شهر دیگه دانشجو بود که من تو کونم عروسی بود که امروز یک کون حسابی افتادیم.
وقتی داخل منزل شدم دیدم که بیتا بایه تاب قرمز و یه شلوارک مشکی ایستاده بود جلوم که تا این صحنه رو دیدم کیر راست شد که بدجور از زیر شلوارم ضایع بود رفتم جلو یه لب جانانه ازش گرفتم و بعد بیتا منو دعوت کرد که برم تو،وقتی نشستم بیتا گفت عرق میخوری یا ویسکی ماهم کم نیاوردیم گفتیم سگی بیار، بعد چند دقیقه بیتا با بطری پرعرق و دوتالیوان اومد تعارف کرد من یه پیک برای اون و یک پیک برای خودم ریختم یه پنج پیکی خوردیم دیدم داره بد جوری گرممو ن میشه برای همین لباسامو در آوردم و فقط بایه شورت نشستم جلو بیتا و به اونم گفتم که لباساشو دربیاره که اونم قبول کردو لباساشو وکرست زرشکیشو هم در آورد و بایه شورت مشکی توری جلو بود منم آقا کیرم دوباره راست شد دیدم بیتا طاقت نیاورد پرید روی کیرم و شورتم یه دفه از پام درآورد وشروع کرد به ساک زدن اینقدر ماهرانه ساک میزد که تو سه چهار دقیقه تمام آب بدن کشید توی دهنش و بعد رفت دهنشو شست و اومد گفت حالا نوبت تویه منم مثل قحطی زده پریدم و یه لب دو دقیقه ازش گرفتم و بعد رفتم سراغ گردنش و بعد سینه های گندش یه ده دقیقه سینه هاشو میک زدم که دیگه قرمز شده بودن بعد رسیدم به دربهشت و شروع کردم به خورد کوس بیتا ،دیگه ناله های بیتا تبدیل شدن به جیغ و داد میزد بخور همشو ب ب ب خور بعد از اینکه دیگه سیر شدم گفتم برگرد که بزار تو کونت دیدم بیتا هیچ مخالفتی نکرد و فهمیدم که دوباره از کردنش خودش میگفت خودم که حشری میشم باخیار خودم ارضا میکنم بگذریم بهش گفتم جای کرم و بهم نشون بده وگفت که روی میزه.رفتم کرم و آوردم وسوراخ کونشو کرم مالی کردم وبعد کیر خودم با یه فشار سریع کردم توی کونش جیغ بیتارفت تاهفتا خونه اونور تر که درش بیار سوختم ولی من اهمیتی ندادم وروش خوابیدم یه چند لحظه ای صبر کردم تا آروم شد و شروع کردم به تلمبه زدن دیگه درد بیتا تبدیل شده لذت و همش میگفت بکون تند تر بکن کونم پاره آی دارم کون میدم عجب کیر گنده ای داری جان کیرت مال خودمه ،بعد از یه ده دقیقه دیدم تمام بدن بیتا داره میلرزه فهمیدم داره ارضا میشه منم کم کم آبم داشت دوباره میومد وتموم آبمو بافشار تو کون بیتا خالی کردم و چند دقیقه بی حال افتادیم تو بغل هم بعد رفتیم ی دوش گرفتیم ومن برگشتم خونه از اون روز به بعد ما هفته 3بار باهم سکس داریم ببخشید اگه یکم ابتدایی بود
نوشته: میلاد

نوشته های مرتبط:
تفریح بیتا
بیتا (۳ و پایانی)
بیتا (۲)
بیتا (۱)
سکس با بیتا
بیتا با پاهای بی همتا
بیتا مامان سپهر
مروری بر زندگی بیتا
سکس من و بیتا
لز بیتا و الناز (۱)
بیتابی بیتا (۲)
بیتابی بیتا (۱)
یه شب رویایی با بیتا
اولین سکس بیتا و مانی
انتظار بیتا
خاطرات بیتا
قط بیتا نیست که پشیمونه
حسام و علی vs بیتا و سارا

اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *