این داستان تقدیم به شما
سلام دوستان
من امیر هستم خوزستانی و عربم و فکر کنم میدونید که عربا به داشتن کیرکلفت معروفن
مستقیم میرم سر داستان فقط یه چیزایی خلاصه بگم خواهر زنم اسمش زهره هست ومن خیلی ازش بدم میاد و خیلیم خوشکل و خوش اندامه و فارسه
یک روز قرار بود بریم شهرستان عروسی و قرار شد با ماشین من منو زنم زهره وشوهرش بریم من رفتم ارایشگاه وبعد باجناقم زنگ زد گفت من قرار بود برم دنبال زهره بیارمش خونتون باهم بریم الان کارم طول کشیده تو برو دنبالش بعد بیاید سر کار دنبالم باهم بریم اما هرچی به زهره زنگ میزنم دسترست نیست رفتم دنبالش از اونجا که او منتظر شوهرش بود وقتی در زدم گفت کیه گفتم منم خیال کرد شوهرشه سری دراپارتمانو بازکرد ومن وارد شدم قبل از که از در بیام داخل داد زد پس کجا موندی من حمام بیا باهم یه دفعه حمام کنیم بریم زود باش اول خیال کردم داره سربه سرم میزاره یعنی نفهمید منم دیدم صدای دوش میاد درو بستم رفتم سمت حمام در باز بود یه نگاهی انداختم وای چی میبینم لخت مادر زاد پشتش به من شامپو زده سرش داره میماله و هیکلی که یک گرم چربی نداره خوش هیکل سفید با اون کون تاقچه ای جلومه که داد زد رضا بیا دیگه به خودم امدم موندم چکار کنم از این طرف شهوت چشامو کور کرده از طرف دیگه ترس داشتم که گفتم هرچی شد بشه سه سوت لخت شدم رفتم داخل کیرم چنان سیخ شده بود که احساس میکردم الانه بترکه رفتم سمتش کونش سمت من بود داشت موهاشو چنگ میزد با ترس زیاد دستامو رد کردم سینه هاشو گرفتم که یک دفعه گفت ها چیه دیشب التماست میکردم الان راست کردی منم میخواستم شک نکنه حرف نزدم فقط گفتم اوهو اهوم شرو کردم به مالیدن سینه ش
یه دستمو رد کردم سمت کسش وبا انگشت مالیدم براش که شل شد دیگه موهاشو ول کرد و داشت ناله میکرد که گفت بکن داخل رضا دست انداختم زیر شکمش و با دست دیگم سرشو گرفتم خمش کردم خوشم گرفت سری خم شد من که دیگه دیونه شده بودم خواستم یه دفعه بکنم توش وتند تند بزنم اما نمیشد کیرمو گرفتم مالیدم در کسش یه خورده مالیدم پیش خودم گفتم نکنه کیر شوهرش کوچیک باشه تا بکنم داخل بفهمه بخاطر همین اماده بودم که اگر فهمید قبل جیق بزنه دهنشو بگیرم یواش سر کیرمو گذاشتم در سولاخ و با دو دست اماده باش بودم یواش یواش کردم داخل و او همونطو داشت ناله میکرد یه خورده که رفت انگاری که چیزی فهمیده باشه امد جابه جاشه کیرم تا ته رفت داخل کیر ۲۳ سانتی کلفت داخش رفت و امد حیق بزنه دهنشو گرفتم هوونجور که کیرم داخل بود دستمم در دهنش بود فقط تونست کمرشو راست کنه که منم چسبوندمش به دیوار برگشت ببینه کیه تا منو دید خشکش زد بعد شروع کرد به تقلا کردن که کیرمو در بیاره اما در نمیومد که سرشو تاب دادم سمت خودن گفتم اروم باش اروم باش چشاش قرمز شده بود گریش گرفته بود گفتم زهره تون نخور گوش کن حرفامو گفتن اول خودت درو باز کردی و حتی بر نگشتی ببینی کیه و امدم دیدم لخت جلومی منم جنون گرفتم و امدم سمتت پس مقصر خودتی که داشت گریه میکرد گفتم بسه شد دیگه الان کیرم داخلته چه ادامه بدم چه ندم فرقی نمیکنه تو این لحظه اصلا حس نمیکردم کیرم کجا رفته که به خودم امدم دیدم انگاری دوتا دست کیرمو محکم گرفته باشه اینجوری تنگه بیچاره داشت درد میکشید اما نمیخواستم بیخیال بشم گفتم اان دهنتو ول میکنم جیق نزن فقد یواش دستمو برداشتم یه اوقی زد و حق حق میکرد لال شده بود بوسیدمش گفتم میدونم درد داری اینجام مقصر خودتی که کامل رفت داخل اما الان جا باز میکنه خودتم حال میکنی اما او فقط حق حق میزد بعد پیش خودم گفتم من که میدونم کیرو بهم میزنه پس بزار لایقن بکنمش دستمو گذاشتم روی چچولش و مالش دادم و یواش کیرمو کشیدم بیرون اومدم بکنم داخل یعنی تلمبه بزنن یه تکون دیگه خورد بازم محکن رفت داخل که یه جیق کوچیکی زد وهمراه با گریه گفت درد میکنه درش بیار افرین گفتم تو از دردش گریه میکنی یا از این کار گفت از هردوتاشون گفتم ببین منو نگاه نمیکرد بهم سرشو چرخوندم و تو چشاش گفتم زهره دوست دارم درش بیارم اما از اوجایی که تو خوش هیکل ترین و ناز ترین دختر و بهترین و نازترین کس و داری دام نمیاد من همیشه حسرت تورو میخوردم که چرا تو زنم نشدی
اینم بگم او ادمیه که عاشق اینه یکی تعریف کنه ازش سری خر میشه دیدم دیگه گریه نمیکنه فقط سرشو انداخته پایین که بوسیدمشگفتم خجالت نکش خوشکلم من میدونم که تا الان غیر از شوهرت مردی لمست نکرده و بازم تعریف کردم از این که من اینقدر حرص میخورم که چرا تو زن رضا هستی و قدر این هیکلو من میدونم نه اشغالی مثل اون که چند دیقه پیش گفتی دیشب التماسش میکردی که بات سکس کنه او باید التماس تو کنه نه تو که دیگه کاملان خر شد رام رام شده بود گفت راست میگی گفتم به جان خودت که دنیامی از این حرفا دیگه روش باز شد گفت امیر یه چیزی بکم گفتم بگو زندگیم گفت التت خوابیده دیدم راست میگه کیرم همون داخل خوابیده که گفتم الت نه بگو کیرت گفت کیرت گفتم الان بلندش میکنن کشیدنش بیرون که باش ور برم بلند بشه که گفت بده مد زانو زد جلوم کردش تودهنش یه ساکی زد که چند ثانیه نکذشت که سیخ شد درش اورد گفت چقذر بزرگه دیگه شهپتی شده بودم وهمچنین او معطلش نکردم بغلش کردم کشدمش بالا گفتم من بلندت میکنم پاهاتو دور کمرم حلقه کن اونم انگاری که سوار اسب بشه پرید بالا پاهاشو دور کمر خلقه زد منم ایستاده اخه اون لاغر اندامه وزن زیادی نداره بعد هیکل من تقریبن درشته دست کردم کیرمو مالیدن در سولاخش که یه دفعه دستشو اورذ گرفتش گفت خودم میکنم داخل بعد بزار من عقب جلو کنم گذاشتش در کسش و یواش یواش کردش داخل خودش همینجور که میرفد داخل ناله میکرد میگفت اخ جونم همش نال خودمه خوش بحل خوهرم که همچین کیری میخوره رفت داخ چندتا تلمبه زد گفتم بزار من بزتم با دستام لبه هاشو گرفتم یواش یواش تلمبه میزدم زدم زدم که. دیدم داره نفس نفس میفته گفتم هروقت ابت امد قبلش بگو بهم دودقیقه بعد گفت تند تر بزن داره میاد شرو ع کرد به جیق زدن که یدفعه لرزید فهمیدم ابش امد کیرم کشیدم بیرون سرشو گذاشتم لای کسش و تند تند میمالیدم بداش جیق میزد که خودم احساس کردم داره میاد سری کردم داخل و محکم گرفتمش و از شهوت زیا. فکر کنم ۲۰ بار تلمبه اما چنان شدتی میزدم که جیق میزد بعد با فشار تمام ابمو خالی کردم داخلش که ارون شد بعد محکم بقلم کرد و تو چشام گفت خیلی خوشحالم که امروز این اشتبارو کرده و بعدش جمو جور کردیمو رفتیم و هر هفته ۴ بار سکس داریم که الان یک سال شده که اون روز بهم گفت رضا میگه وقتی سکس میکنی احساس میکنم کیرت به چیزی نمیخوره بیچاره نمیدونه گشاد شده.
نوشته: امیر
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید