این داستان تقدیم به شما
سلام دوستان
علی هستم ۱۸ساله
من تازه درسم تموم شده و فعلا کار میکنم
ما یه خونه دو طبقه داریم که من خودم مجردی اونجام که گفتم واسه کار رفتیم و اونجا موقتا هستیم
یکیش که دست خودمه یکیش هم دست مستاجر که واسه کار اینجا هستن
یه جفت عروس دوماد تازه ازدواج کرده ۳سال
که بچه شونم ۳ماهشه
یارو اشناست و با من رفیقه ۴سال مستجرمون هستن و بابت اینکه شب کار بره دیگه ترسی نداره از خانوادش
چون یارو قرص مصرف میکرد و میگفت شبا راحت تره و نگهبان شرکت بود
یه زن به نام شهلا درشت و تو پر چاق نیست قد بلندی داره تقریبا۱/۸۰
سفید و پستونای بزرگ ۲۶سالشه یه ساپورت تنگ هم همیشه میپوشه و یه خال کوچیک بغل چونشه،موهاش هم همیشه بلوند خلاصه کصیه
واسه خودش
ماکه میرفتیم سرکار و میومدیم خونه ۴ بهد از ظهر یا نهایت ۶
و بقیشو میرفتیم موتور سواری و کص چرخی
یه روز قلیون و بار کردم یه حیاط تقریبا۵۰متری داریم که یه تیکش دارو درخته نشسته بودم زیر اون که زنه اومد بیرون و ماکه اشنا بودیم و راحت با تیشرت و شال رفت دستشویی
اومد و گفت ببخشید علی اقا کولر خرابه صدا میده میشه یه نگاه کنین هوا گرمه بچه خیلی اذیتم میکنه
منم گفتم باشه مشکلی نداره نیم ساعت دیگه؟
گفت که نه عیبی نداره تشکر
رفت و نیم ساعت ما ۱ساعت شد رفتیم اینو تا ردیف کنیم شد۸شب و تموم
شوهرش رفت ۱ساعت بعد و من تو حیاط بودم
که دیدم صدا تخمیه کولر باز اومد
رفتم گفتم خاموش کنین
دیدم فولی هاش خرابه و شروع کردم بریدن تا برم بخرم عوضش کنم
خلاصه تا درست شه شد۱۰:۳نیم شب و سرویسش کردم خودم کولرو
کلیدش از داخل خونه شکسته بود که یکی هم خریده بودم اونو درست کنم
اجازه گرفتم برم تو رفتم داخل که عوض کنم کنتورو قطع کردم که زنه پستوناشو انداخت بیرون شیر بده که من فهمیدم بستم خلاصه و گفتم بزنم اگه کارتون تمومه گفت بزن مشکلی نداره
زدم هنوز اون پستونای سفیدو بزرگش دهن بچه بود هیچ خجالتی هم نمیکشید که پسر غریبه اینجاست و این حرفا خلاصه رفتم بالا
یخرده گذشت صدا کرد علی علی
گفتم جانم گفت که شام اوردم منم گرفتم و بردم بالا خوردم
اومدم پایین کاربرات موتور و ریختم پایین که مشکل داشت گاز نمیخورد داشتم روش ور میرفتم دیدم اومد با یه شلوارک تنگ و یه تیشرت کوتاه تا پایین پستوناش رو پله ها
اولش متوجه نشد من هستم بعدش صدای اچارو این چیزا اومد فهمید رفت تو و با یه شلوار ساپورت ابی و یه پیرن سفید و یه
شال اومد باز نشست
پرسید شامو خوردی کم نبود؟گفتم مرسی اندازه بود خوش مزه شده بود
گفت نوش جان
راستی بابات و مامانت دیگه نمیان اینجا تا می اونجان؟منم داشتم سوال های کسشر این و جواب میدادم که گفت تنهایی چجوری دلت طاقت میاره من شبا که دونه میشم وحید نیست،من گفتم عادت دارم چیزی نیست تنهایی دیگه،برگشت گفت من که بعضی موقع میترسم شبا
دوسه دقیقه اروم بودیم که گفت ببخشید شارژ داره گوشیتون گفتم اره هست گوشیمو دادم و حرف زد با ابجیش و نگه داشت پیشش گوشی رو منم کارم که تموم بشو نبود صبحش البته جمعه بود و مهم نبود تا کی بیدارم
پرسید چیشده خرابه؟
گفتم اره امروز گاز میدادم نمیرفت داشتن میگرفتنم
گفت جدی چرا؟گفتم نمیدونم میگیرن دیگه
گفت نه شیطونی کردید
تو جوابش گفتم چجوری مثلا؟یکم من من کرد گفت نمیدونم شاید کسی و سوار کردی
گفتم کی مثلا زیدی چیزی؟
گفت اره دیگه جونید مثلا دوره ی شماست
گفتم نه من واقعیتش حوصله شو ندارم
گفت اوهوو مگه چند سالته
گفتم۱۸
گفت خوب یعنی از الان بی حوصله شدی که یه دوست هم نداشته باشی
گفتم دوستام زیادن ولی دختر نه واسم ناز کنه و گیر بده اخرشم بزاره بره
اونم برگشت گفت پول شارژشم تو بدی باخنده
منم گفتم اره اینم یکیش بعد بجز اون اصن یه چیزی بشه فردا کی میاد جمش کنه حالا منو فاز بچه خوب گرفته بود کسشر میگفتم
اونم گفت نه چیزی که بشه بی برو برگشت تقصیر پسراست!
منم اعصابم تخمی گفتم چرا شما دیدی؟؟؟
گفت اره این وحید و نگا میخوام اصن خونه نباشه حتی ۱ساعت انقدر که بیخود قر میزنه یا میخوابه
منم گفتم خوب این چه ربطی به همه شون داره
گفت داره خیلی هاشون فقط تا یه جا به ادم محل میزارن
گفتم تا کجا؟گفت تا جایی که سیر بشن از دختره دختر که بیچارس پول نداره واسه کارهای دیگه میان سراغشون
منم گفتم شماهم بودید همین کارو میکردید
گفت نه ما فلانیم و چیمو لین حرفا گفتم حتی۱درصد؟؟همش تقصیر ماعه؟گفت نگا الان یکی وحید یا خوابه یا شب کاره خونه نیست ادم دلش تنگ میشه(منظورش سکس بود)
گفتم خوب اون دیگع تقصیر کاره اینجا سریع واکنش نشون داد اره پس چی ولی اگه من یه وقت برای ابراز احساسات باکسی دوست باشم و اشتباه کنم یه دنیا طلبکار میشه
منم دیدم خبریه چسبوندم تو تنور گفتم بیخود
اون طرز فکرش خرابه بزار طلبکار باشع هرکاری درسته همونو بکن
گذشت و ۱۰دقیقه ای بعد سکوت گفت بعد اینکع این بچه به دنیا اومد اینجوری شده
فکر کرده با بابا شدنو زن گرفتن دیگع بقیش پول اوردنه و سرشو کشیده کنار
این منظورش سکس بود که نمیدونم چند وقت بود با هم رابطه نداشتن
گفتم خوب اون معلوم نیست چی میزنه این همه لاغر شده گفت قرص خواب هیچی هم نمیخوره بخاطر اونه لاغر شده چیزی نمیکشه
ولی همونشم باعث شده دلسرد بشه جو خونه
پرسیدم چرا کسی نیست باهم حرف بزنی اذیت میشی؟گفت اره تازه شب ها هم هست که باید پیش هم باشیم ولی نیستیم!!
دیگه دیدم نه این میخواره
من یخرده شق کردم اینجوری این میگفت و من موتور درست میکردم ولی حواسم به کص و کونش بود
گفتم اره دیگه اونم هست
پاشدم و موتور بستم تمو شد روشن کردم برم یه دور بزنم گفت درست شد؟
گفتم اره بفرما بریم دور بزنیم یه نیش خند زد و گفت مرسی عزیز این بچه خوابه بیدار میشه
گقتم نه اون سیر باشه بیدار نمیشه
گفت که خوب یه لحظه ببینم چجوریه شاید اومدم!!!من که رفتم تو کف این که الان با این برم ابرو میره کاش این گوهو نمیخوردم اینم
ادم پا بده ای نبود تو این چندسال امشب چجور شد خدا میدونه
یه مشت همسایه خایمال داشتیم که از شانس من هیچکس نبود دیدم اومد گفت میای زود؟
گفتم اره ۱۰دقیقه ای میایم گفت باشه پس بریم
رفتیم تو کوپه همچین رفتم جن من و ندید
دستاش رو شونم بود داشتم دور میزدم که گفت نگهدار یه چیزی بخوریم
نگه داشتم رفت یه دلستر خرید با چیپس و پفک (از نظرـمالی وضعیتشون عالی بود با اینکه مستاجر بودن)
رفتیم رو موتور با یه مکافاتی اونارو خوردیم مخصوصا دلستر و نیم ساعتی بود بیرون بودیم و دور میزدیم و واسه خودمون میگفتیم میخندیدیم که گفت برو بریم خونه علی جان الان بچه بیدار میشه
گفتم باشه گازو گرفتم و رفتیم خونه رسیدیم درو باز کرد اون کون خوش فرمش دیونم کرده بود رفتم موتور خاموش کردم گفت نه هنوز خوابه
نشسته بودم رو باک که اونم رو پله ها بود گفت بیا خونه علی جان
گفتم مرسی میرم بالا بخوابم،گفت که مگه فردا میری سرکار گفتم نه چطور؟
گفت فکر کردم اخه فردا میری اونجا میری بخوابی گفتم نع جایی نمیرم ولی یه روز مزاحم میشیم
گفت که نه چه مزاحمتی بیا اصن شب و اینجا باش منم فهمیدم چی میگی این گفتم اقا وحید میاد ناراحت میشع یه وقت
گفت که نه تا ۶حالا خیلی مونده خلاصه خواستی بیا گفتم مرسی شما بیا بریم گفت که چه فرقی داره بیا پایین بالا نداره
گفتم باشه پس……
هیمن جوری رفتم تو برق اتاق هاش خاموش بود بچه خوابیده بود
دوتا اتاق داشت پایین و یه حال ۵۰متری که خونه ی بزرگی بود
گفت چیزی میخوری گفتم هیچی نیار مرسی پرم
اومد نشست رو مبل و گفت راحت باش منم برم لباس هامو عوض کنم
رفت و اومد با همون ساپورت ابی که قبلا بیرون بریم پوشیده بود گفت لباسی چیزی میخوای عوض کنی عوض کن گفتم مرسی با اینا راحتم
گفت خوب و سکوتتت…
گفتم چی گفت نمیدونم چی بگم گفتم راحت باش چیزی میخوای گفت دو دل شدم گفتم میدونم چی میگی با من راحت باش خیالت راحت
گفت پس بریم بخوابیم یالا
گفتم خیلی زده بالا ها،،گفت تو بودی چیکار میکردی گفتم نمیدونم
گفت پس کمشو برو اتاق اومدم با یه لبخند ملیح
رفتم و اومد یه پتو بچه اورد بچه رو برد تو حال گذاشت اونجا و اومد نشست منم چشم تو چشاش داشتم نگاه میکردم دستمو گذاشتم دور گردنش و شروع کردیم لب گرفتن
شهلا لب هاش برجسته و خشکل بود و دوست داشتم لبشو بخورم
یک ربع لب گرفتیم موهاش ریخته بود یه ور چشاش و چه چیزی شده بود
پیرنشو کشیدم بالا دیدم اصن سوتین نداره
دستمو گذاشتم روش و ازش لب میگرفتم
یکم اروم خوردم چون شیر داشت نمیتونستم محکم بخورم چون خیلی دوست داشتم اینکارو کنم
گفتم بهش پاشو شلوارتو دربیار پاشد منم لخت شدم اونم هیمن طور وای چه کصیییی
تپل و سفید نشستم زمین گفتم میشه بخورم گفت چرا نمیشه
زبون که میزدم میخواست پرواز کنه یکم تند تند زبون میزدم و سرمو گرفته بود رو کصش و نق نق میزد و من تف میزدم و میخوردم کیرم داشت منفجر میشد که دیدم پاشید رو صورتم
تمام سرو صورتم نیس و خالی شده بود بعد ۵دقیقع خوردن!
رفتم همون جوری لخت تو حال پاک کردم و دیدم خوابیده روتخت گفت بیا بکن بابت اینم ببخشید دست خودم نبود
رفتم بع بغل خوابیدم کیرمو گرفت دست گفت ایول چه کیری وحید این جوری کیر نداره
چاقه شوهرش و فکر نمیکنم کیری داشته باشه
گفتم خوب حالا کجاشو دیدی بزارم توش؟
گفتم نه پاشو از جلو محکم بزار با تمام قدرتت
محکم محکم ابشم خالی کن توش
گفت ابشو؟گفت اره قرصش هست بیا نترس
گفتم کاش کاندوم میخریدم گفت نه قرصش هست ترسو بکن
خلاصه پاشدم سر کیرمو گذاشتم توش کیر من۱۵سانت بیشتره بین۱۵تا۱۷تقریبا
گفت محکم همشو علی،یالا محکم فشار دادم و یه اه کشید لبمو گذاشتم رو لبش ولی لب نمیداد میپیچید به خودش منم همون طورکه خودش دوست داشت محکم و تند میزدم اونم اه و اوهش اتاق و برداشته بود تند تند نفس نفس میزد منم هی سعی میکردم اروم بزنم و ازش لب بگیرم لب میگرفتم و محکم با فشار میزدم صدای اون لحظش که صدا شاب میومد خیلی جالب بود که حس کردم ابم میاد دیونه شده بودم او لحظه و اروم اروم میزدم که همش پاشید تو کصش من ولو شدم روش و لبشو میخوردم تا ۵دقیقع
گفتم پاشو برو قرصتو بخور بابا نشیم گفت تا یک بار دیگه نکنی و ابم نیاد نمیرم منم حشری و داغ بودم پاشدم یه تف انداختم رو کسش گفت نه نخور بکننن میگممممم با صدای نسبتا بلند
گفتم باشه میکنم باز محکم زدم داخل کسش و یخرده تند تر از قبل میخواست جیغ بکشع دیگه دیونه شده بود لب نمیداد
که زیر گلوشو گرفتم و محکم ماچ میکردم که ارضا شد
منم هیمن جور زدم زدم تا موقع ابم اومدن لبشو گرفتم و هشمو ریختم باز تو کصش پاشد من پهن شدم رو تخت اونم پاشد رفت خودشو یکم تمیز کردو قرص و اورد و خورد گفت بیا بچه ترسو نترس بابا نمیشی
نشست پیشمو خندید گفت ها چیشد مردی ؟
گفتم دیگه جون ندارم پاشم گفت حالا میخواستم یه بارم از کون بکنی
گفتم نه دیگه یه کم هم واسم بخور گفت بچه پرورویی ولی میخورم عجب کیری داری
خوشم اومد
گفتم پس بخور اومد یه لب داد و تف کرد رو کیر سرشو گذاشت تو دهنش و یواش یواش برد پایین تا رسید تا ته چند بار خورد همین جوری منم که تند تند نفس میزدم در اورد گفت پاشو بکن دیگع گفتم بخور میکنم گفت نمیتونی پاشو الان بکن یالا
منم گفتم تا ساک نزنی نمیکنم ولی قول میدم میکنمت امشب از کون که زود شروع کرد ساک زدن باز تف زد و لیس میزد خیلی بلد بود مث تو فیلما میخورد تا ته میکرد دهنش و پا میشد من اینارو میگم ولی چیزی اون موقع متوجه نمیشدم که گفتم ابم میاد که در اورد و همشو پاشید رو سینش
گفت خوب دیگه تو جون داری منو بکنی؟البته که نکنی شب و اینجا میمونی
گفتم میکنم ولی خالی شدم صبر که نیم ساعت
گفت یه چیزی میارم میخوری
ساعت و دیدم۲بود
خوابیدم چند دقیقه و بیدارم کرد گفت بیا کیک و شیر ولی شیرش داغه دهنت نسوزه
خوردم اونو کیرم شق شق بود
تموم شد گفت خوب پاشو منم پاشدم با باز ازش لب گرفتم تا ۵دقیقه پستوناشو میمالیدم که پشتشو کردم گفتم بخواب که بکنم یکپم کونشو خوردم حالت سگی بود
گفت بکن بسه خوردی
منم کیرمو گذاشتم لب سوراخش یکم حول دادم که یه اه نیمه بلندشید گفت اینجا تنگه یکم یواش که من حشری بودم ولی بی جون
کامل خوابوندم و یواش یواش میزدم و چه لبی ازش گرفتم لبش کامل سرخ شده بود اه و اه میکرد و نق میزد بلند و هیچی نمیگفت ۱۰دقیقه همون جوری گذشت و ابم و هشمو ریختم اونجا دیگه داشتم میمردم
پاشدم خوابیدم اونورش و ده دقیقه گذشت و لباس هامونو پوشیدیم
من یه دقیقه هم لب گرفتم و یکم گفتیم و خندیدم یه ماچ از صورتم کرد منم یکی از پیشونی و لبش و رفتم بالا تا ۱۲خواب بودم
تا الان۳بار سکس کردیم
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید