داستان سکسی تقدیم به شما
توضیح ضروری… داستان پیش روی شما در دو الی سه قسمت تنظیم شده که قسمت اول فاقد صحنه سکسی ميباشد!! در ضمن تا پایان ماجرا از قضاوت کردن افراد داستان و نویسنده پرهیز کنید و مطمئن باشید نویسنده قصد ندارد هیچ فرهنگ و عقیده و افکار و تربیتی را زیر سوال ببرد.
انسان همیشه در حال اشتباه است ولی نام آن را تجربه میگذارد…
معمول این سایت برای پذیرش واقعی بودن داستان این است که باید کلی قسم و آیه خورد و در آخر هم متهم به دروغگویی شد!! اما من چنین نميکنم!! خودتان بخوانید و قضاوت کنید…
وضع خانوادگی خوبی از نظر مالی و اعتباری داشتیم. پدرم جزو بزرگان بازار و مسجد و محله و … بود و به واسطه حضور در جنگ و انقلاب و… کلی آشنا و رفیق و … داشت که هر جایی براش کار رو راه مينداختند. همه خواهر و برادرهایم از طریق سنتی ازدواج کرده و برادرانم با توجه به نفوذ پدرم ، مشغول کار در ادارات دولتی یا مشاغل خوب بودند. من بچه آخر خانواده بودم و برعکس همه با فاصله زیاد و بعد از جنگ عراق یعنی سال 68 به دنیا اومدم، به قول برادرام که به شوخی ميگفتند حاجی فقط برای اينکه ببینه هنوز قوت داره یا نه؟ امید رو به عمل آورده!!! جالبه که حتی اسم من متفاوت از بقیه بود، بقیه عبدالرضا و … بودند و من امید… تو سه خواهر و سه برادر دیگه من شدم نازپرورده پدر و مادرم… خانواده من سنتی و مذهبی بودند و روابط هم بر اساس همین بود. عروس و دامادهای خانواده هم که بیشتر با آشنایی یا فامیلی وارد خانواده ما شده بودند ، تابع همین جو بودند…
اما من با توجه به حمایت پدر و به خصوص مادرم، سنت شکنی زیادی ميکردم، مثلاً گوش دادن به موسیقی اون ور آبی، تا دیر وقت بیرون ماندن، آرایش خاص مو، عدم همراهی با خانواده تو مراسمات فامیلی و و و… و خلاصه موارد دیگر مثل همین…
قبل از دانشگاه هم حاجی یعنی پدرم، سریع خودش رو که بالای شصت سال داشت، زیر نظر من گذاشت و من رو از خدمت سربازی معاف کرد!! سر دانشگاه رفتن هم با وجود قبولی در دولتی ولی شهر دورتر، نذاشتن برم و دانشگاه آزاد شهر خودمان ثبت نام کردم… تو دانشگاه کلاسها مختلط بود. از همون روز اول یه دختر به اسم آرزو تو کلاس بود که وقتی چشم تو چشم شدیم، معلوم شد هر دو از هم نفرت داریم!!!
قسم ميخورم یادم نیست چطوری ترم سوم چهارم به بعد بود که من و آرزو حتی برای یک لحظه طاقت دوری هم رو نداشتیم!! به قول معروف شدیم مخاطب خاص همدیگر و لیلی و مجنون کلاس!!! پدر آرزو بنگاه معاملات اتومبیل داشت و وضع مالی خوب و کلی هم کلاس بالا!!! پس از لحاظ مالی نیازی به هم نداشتیم و مستقل بودیم. هر چند به هر مناسبتی برای هم هدایای گرون قیمت میگرفتیم. آرزو با توجه به فرهنگ و تربیت خانوادگی که داشت، هدفش از دوستی با من به قول خودش که بعدها گفت، کل کل با دختراى کلاس و به زیر کشوندن من از غرورم بود که البته بعد از دوستی باهام، از خودم خوشش میاد و بخاطر خودم باهام میمونه… بی هیچ تعارف و دروغی بگم که من اولین تجربه دوست دخترم بود و با توجه به ظاهر و تیپ و کلاس آرزو، تو آسمون سیر ميکردم…
برگردیم به خودم، هر چند مثل بقیه خانواده خیلی مذهبی سختی نبودم اما مایه اونا را داشتم، مثلاً نماز و روزه و هیئت و … ترک نميشدند. تو خونه ما حتی یادم نیست که با خواهرام دست داده باشم چه برسه به روبوسی!!! یا مثلاً لباسی بپوشیم که بدن معلوم باشه و دیگه خودتون بهتر ميدونيد جو یک خانواده مذهبی و سنتی چطور هست. البته برای دوستانى که خبر ندارند بگم که فکر نکنند جو خونه همش ناراحتی و عزاداری بوده و هست!!! اصلا و ابدا… برعکس وقتی دور هم جمع ميشديم، بساط خنده و شوخی و سرکاری و سر به سر گذاشتن و دست زدن و… بر پا بود و هست و همیشه رفتن به گردش و تفریح مرتب انجام ميشه ولی مثال ميزنم که هیچوقت شوخی بدنی بین خواهر و برادر نبود و یا من هیچوقت پدر و برادرانم رو با شلوارک و زیرپیراهنی تو خونه خودمون و خودشون ندیدم!!! و خلاصه کلی موارد دیگر که وقتی از خانواده آرزو گفتم، متوجه تفاوت بسیار شدید فرهنگ و تربیت خانوادگی دو تايى ما ميشيد…
پایان قسمت اول
ادامه…
نوشته: جورواجور
نوشته های مرتبط:
تاوان یک اشتباه
تاوان اشتباه (۲)
مزاحم تلفنی و تاوان اشتباه من
تاوان اشتباه من
اشتباه نکردن اشتباه بود
اشتباه پشت اشتباه (۲)
اشتباه پشت اشتباه
طلاق اشتباه .. آشتی اشتباه
تاوان (۱)
تاوان (۵ و پایانی)
تاوان (۴)
تاوان (۳)
تاوان (۲)
تاوان مستی (۱)
تاوان بی غیرت شدنم (۵ و پایانی)
تاوان نامردی
تاوان عشق (۱)
حرفی که تاوان سنگینی داشت (۲ و پایانی)
حرفی که تاوان سنگینی داشت (۱)
تاوان بی غیرت شدنم (۴)
تاوان بی غیرت شدنم (۳)
تاوان سنگین
تاوان یک گناه
تاوان بی غیرت شدنم (۲)
تاوان بی غیرت شدنم (۱)
تاوان کردن خواهرم مهرانا (۱)
تاوان مرد نبودن منو، اون پرداخت کرد (۱)
تاوان تیغ زنی
بیست سال خیانت یا تاوان ؟
تاوان
گریه های بی تاوان
مامانم تاوان کارهاشو داد
تاوان بدقولی
از بچگی تاوان گناه نکرده رومیدم
تاوان فروختن دختر به رفیق
رنگ سیاه تاوان
تاوان بی اهمیتی از نگاهی دیگر
اشتباهی که تاوان سنگینی داشت
تاوان بی اهمیتی
تاوان سنگین برای گناهی سنگین
تاوان خیانت در غربت
تاوان گناه
پریچهر و تاوان عشق و هوس
اولین و آخرین اشتباه (۲)
داستان یک اشتباه
اشتباه جایز است
اولین اشتباه، بهترین اتفاق، بدترین پشیمانی (۲)
اولین اشتباه ،بهترین اتفاق، بدترین پشیمانی
تکرار یه اشتباه
حسرت، تلاش اشتباه (۱)
بزرگ ترین اشتباه با دختر خاله
اشتباه خوب من (۲)
اشتباه خوب من (۱)
چند سال اشتباه (۲)
چند سال اشتباه (۱)
زهرا عشق اشتباه
عاشق مهسا همسایه ولی به اشتباه
از اول اشتباه بود
اشتباه جوانی
یه اشتباه کوچیک زندگیمو نابود کرد
اعتراف میکنم اشتباه کردم! (۱)
یک بار اشتباه…پشیمونم
پس از یک اشتباه
یک اشتباه در گذشته
عشق اشتباه (۱)
زیباترین اشتباه (۱)
نگار، اشتباه خوب من (۱)
این داستان یک اشتباه است
اشتباه همسرم
اشتباه بزرگ
یک اشتباه تمام (۱)
یک اشتباه تمام
اشتباه عشق
اولین و اخرین اشتباه (۱)
یک اشتباه کافیست
عشق اشتباه من و خاله
یه اشتباه ساده: فکر کنم عاشق شدم!
یه اشتباه ساده
اشتباه امیر (۱)
یه اشتباه خوب
اشتباه ایلیا
اشتباه بزرگ با دختر عمه
اشتباه بزرگ (۱)
اشتباه من
اشتباه کودکانه
درست یا اشتباه
اشتباه بزرگ (۲)
اشتباه غيرقابل جبران (۲)
اشتباه کردم
اشتباه غيرقابل جبران
اشتباه با عمه
اشتباه پسر ساده
خیانت یا اشتباه؟
پریسا و اشتباه کودکی
حس اشتباه
اولین وآخرین اشتباه
ازدواج اشتباه و کابوس شبانه من
اشتباه شیرین (۱)
اشتباه من با دخترخاله حشری
من و خواهرم و اشتباه غیر قابل جبران
خواهر اشتباهی و سوراخ اشتباه
تقاص متفاوت در یک اشتباه
سکس فوق العاده اما اشتباه
شاید من اشتباه کردم
اشتباه کردم!! همین…
انتخاب اشتباه (۲)
انتخاب اشتباه (۱)
بزرگترین اشتباه مهدی
افتخار یا اشتباه
اشتباه ماری (۲)
اشتباه ماری (۱)
خوشبختی بعد از بزرگترین اشتباه
اشتباه سارگل
شروع اشتباه بزرگ
تشخیص اشتباه
اشتباه جبران ناپذیر تارا
ضربدری اشتباه
عشق اشتباه
ازدواج در سن پایین اشتباه بزرگ من
سکس اشتباه من
مریم، یک اشتباه درست
اشتباه کردم یا نکردم؟ مسئله این است
اشتباه خوب
انتخاب اشتباه
در حسرت یک اشتباه
عشقی که اشتباه بود….(1)
انتخاب اشتباه/سکس غلط بود
اشتباه بچگی
اشتباه (2)
اتفاق و اشتباه
جبران اشتباه
اشتباه = پشیمونی
یک اشتباه
اشتباه محض با دوست دختر
اشتباه دوباره خواهرزاده
اشتباه
اشتباه محض با خواهرزاده
همسرم الهام و اشتباه من
بزرگترین اشتباه سکسی زندگیم
بزرگ ترین اشتباه زندگیم
زن شوهردار و اشتباه من (قسمت آخر)
زن شوهردار و اشتباه من (۳)
یک حقیقت، یک اشتباه
زن شوهردار و اشتباه من (۲)
زن شوهردار و اشتباه من (۱)
اشتباه من و سکس ضربدری
کجای راه رو اشتباه رفتم؟
بابا بازم اشتباه کن
اشتباه من1
اشتباه من2
اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره
دیدگاهتان را بنویسید