این داستان تقدیم به شما

اسم زن من سارا هست قدش 165 وزنش 65 سینه هاش 85 خیلی خوشگله جوری که هروقت میرسم بازار همه نگاهش میکن.
ماحرا ازانجاشروع شد که من برا یه دوره ادراری دوماه رفتم شمال که در نبود من سارا با دوستم سینا حسابی قاطی شده بودن .وقتی من برگشتم سینا از قبل بیشتر بهم نزدیک میشد منم مشکوک شدم یه روز گوشی سارا و نگاه کردم جاشون یادش رفته بود پاک کنه .دیدم حسابی برا خودشون حال میکنن عکسای لختی میدن بهم .منم اومدم تلگرام سارا رو حک کردم دیگه همیشه میخوندم .یه روز قرار گذاشتن که سینا بیاد خونمون شب بمونه به منم قرص خواب بدن بعدش برا خودشون حال کنن.یه روز قرار برا شب گذاشتن که شب بود سینا بهم زنگ زد گفت که بازنم دعوام شده نمیخوام بر م خونه بیام شب اونجا بمونم منم قبول کردم شب اومد .موقع خواب سارا برا ما تو حال جا پهن کرد خودشم تو اتاق البته اینو نگفتم که جایی آورد منم خوردم میدونستم قرص قاطی کرده ولی قرص رومن اثر نداشت

خلاصه برقا خاموش منم الکی خودمو زدم به خواب ولی دیدم سینا داره بهش پیام میده یه نیم ساعتی گذشت سینا پاشد رفت تو اتاق منم رفتم از زیر در نگاه کردم دیدم حسابی همو بغل کردن شروع کردن به همو خورده بعد لباسهای همو درآوردن سینا مثل وحشی افتاد به جون سارا حسابی سینه هاشو خورد شروع کرد به ماساژ دادن سارا اینم بیهوش زیر دستش افتاده بود داشت اه اه میکرد که سینا رفت لا پاهای سارا شروع کرد به بازی با کوس سارا اینم داشت له له میزد گفت تورو خدا بخورش اونم شروع کرد به خوردم سکس که صدای سارا پیچید تو خونه دیگه کاملا منو فراموش کرده بودن که دیدم سارا شروع کرد به جیغ زدن پتو گذاشت در دهنش حسابی کارش گرفت بی حال افتاد سینا اومد بالا یه بوس ازش کرد کیرمو گذاشت در کسش آروم آروم فشارش داد که تا ته کرد تو کس زنم کیر سینا از مال من کلفت تر بود بعد آروم آروم شروع کرد به تلمبه زدن سارا هم داشت اون زیر لذت میبرد پاهاشو انداخته بود دور کمر سینا و گفت تند تند بکن که اینم تلمبه هاشو زیاد کرد اونم هی قربون صدقه اش میرفت که دیدم یهو صدای سینا بلند شد جوابشو بافشار خالی کرد تو کس سارا و افتاد روش یه چند دقیقه ای همون جور موندن که سینا دستمالی آورد دادبه سارا منم سریع رفتم زیر پتو ولش اومد رفت دستشویی اومد گرفت خوابید تا حالا شش بار اومده خونمون باهم سکس داشتن

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید