این داستان تقدیم به شما
با صدای زنگ ساعت قدیمی و نوستالژیکی که از مادربزرگم بیادگار دارم از خواب بیدار شدم.
ساعت 10 صبح توی شرکت جلسه دارم. مدیرعامل جدید شرکت میخواد گزارش فروش ماه گذشته رو براش ارائه بدم.
دانیال همسرم زودتر از من بیدار شده بود و سرکارش رفته بود.
جلوی آینه قدی اتاق خواب لخت ایستادم و از نگاه کردن به هیکل خودم لذت بردم.
نه اینکه خودشیفته باشم، من از هیکل خودم همیشه راضی بودم.
همسرم بیشتر از من از هیکلم راضیه. زود انزال نیست ولی نمیتونه زیاد آبکیرشو وقتی رونای کشیده و پُرم رو دور کمرش تاپ میدم وکیرشو تا خایه تو کسم میکشم نگه داره. اینکه میدونم زودانزال نیست برای اینه که دیدم چجوری نیمساعت تو کس دخترای دیگه تلمبه میزنه. تعجب نکنید. من و همسرم فانتزی بازیم و تجربه گروپ سکس زیاد داشتیم.
بعد شستن سرو صورتم تصمیم گرفتم یک آرایش غلیظ کنم.
میخوام مدیرعامل جدید رو مسحور چشای قشنگم کنم.
دوره آرایشگری رفتم و بلدم چجوری چشای کشیده و نازمو وحشی و حشری آرایش کنم.
تصمیم گرفتم سوتین نبندم.
سینه های سایز بزرگی دارم.
وقتی بدون سوتین راه میرم زیادی بالاپایین میره. کافیه اراده کنم و قدمامو محکم و ضربه ای بردارم.
اونوقت مردایی که تو مسیر دید سینه هام هستند رو روانی تر میکنم.
خیلی از همکارا تو شرکت سعی میکنند وقتی صدای قدمهام تو راهرو شرکت میاد خودشونو تو مسیر من قرار بدن تا شاید حجم سینه های من بتونه سوژه جلقشون رو تامین بکنه.
از زبون بعضیا شنیدم که سوژه جلق خیلی ها هستم.
منم بدم نمیاد آبکیرشونو بیاد من بپاشن تو هوا.
اون چندثانیه ای که اسپرمهاشون از توی کیسه های جنسی لای پاشون شروع به حرکت میکنه و انقباض عضلات مسیر لوله هاشون ابکیرشونو پمپ میکنه به نوک کیرشون، رو همیشه تو ذهنم تصور میکنم.
اون چند ثانیه به هیچ کی جز من فکر نمیکنن.
البته سینه های بزرگ و گردم و کون تپل و ژله ایم و رون های کشیده و ضخیمم جزئی از منن.
پس ناراحت نمیشم اگر به اونام فکر کنن.
کرم مخصوصی رو به سینه ها و رون و بسختی به کپلای سفید و تپلم میمالم. هروقت لباس میپوشم احتمال میدم که خودم لباسامو در نیارم.
همیشه آماده لخت شدن و کس دادن هستم.
ولی بندرت اتفاق افتاده که ناگهانی تصمیم بگیرم که اجازه بدم کسی بلندم کنه، ببره، و زمینم بزنه.
البته دو بار یا سه بار شده تو این ده سال ولی همیشه با برنامه و هماهنگی همسرم زیر کیر مردای دیگه خوابیدم.
اینکه میگم زیر کیر میخوابم واقعا درسته، چون پوزیشن مورد علاقم missionary هست. به پشت میخوابم و پاهامو دور کمر پارتنرم محکم حلقه میکنم و کس میدم.
اسمم ژینوسه اسم شناسنامم هم همینه ژینوس
با قد یک متر و شصت و هشت
وزن هفتاد و چهار
موهای بلوند رنگ شده
پوست سفید
چشای خاکستری
گردن کشیده و زیبا
سینه های سایز بزرگ
(اینکه سایز دقیق نمیگم چون به خودم مربوطه) اونقدر بزرگ هست که توی کونی عمرا همچین سایزی رو دیده باشی چه برسه دست زده باشی یا خورده باشی.
کون بسیار خوش تراش و بزرگ
اونقدر بزرگ که اگه ببینی دیگه روی کون پلاسیده اون زن غرغروت یا دوس دختر جندت راست نمیکنی.
و رونهای تو پُر و کشیده.
کافیه لباس کوتاه بپوشم یا یک شلوار تنگ بپوشم اونوقت شک ندارم بالای هفتصد گرم اسپرم بخاطر اونا تو بیست و چهارساعت آینده از کیر شوهرای بدبخت خیلیا میاد بیرون.
اینکه مخاطبم رو بعضی وقتا زن و بعضی وقتا مرد انتخاب میکنم بخاطر اینه که میدونم همتون مخاطب این داستان واقعی هستین.
میدونم همتون اسیر سکس هستین.
من به تعداد کیرهایی که توی کسم کشیدم با همین کس تنگم رو دهن خیلی از زنها نشستم و مجبورشون کردم کسم رو بلیسن.
تو دهن دوتاشون هم شاشیدم.
یکی دختر خالم و یکی هم زن مدیرکل گردشگری یکی از شهرها که نمیگم.
شرکت ما تو زمینه گردشگری فعاله.
لباسهای فرم شرکت ما شبیه مهماندارای هواپیماست.
کس و کون ماهارو خیلی جذاب تر نشون میده.
الانم میخوام تو کمد لباس فرم سال پیشمو پیدا کنم.
چون 4 کیلو لاغرتر بودم و میدونم یونیفرم پارسال شدیدا تنگه.
میخوام حجم سینه و قوس کمر و حجم کونم رو به مدیرعامل جدید نشون بدن.
یک شومیز (پیرهن) سفید نازک پوشیدم بدون سوتین.
اونقدر نازک که اگر دقت کنی میتونی نیپلهای قهوه ای و درشتمو تشخیص بدی.
دکمه های بالای کتم رو باز گذاشتم تا تکونهای سینه های شدیدتر بشه.
ای وای
اومدم شلوارمو بپوشم ولی شلوارم زیر کونم گیر کرده.
هرچی لبه هاشو گرفتم و بپَربِپَر میکنم رد نمیشه
لعنت به کون خیلی گنده م.
مجبورم شلوار فرم امسالمو بپوشم.
میترسم کت و شلوارم دورنگ باشه.
نگرانیم درست بود.
دورنگه.
پس از خیر پوشیدن لباس تنگ سال پیش گذشتم.
لباس امسالم نکه گشاد باشه.
اونم حجم کون و سینه هام رو شدید نشون میده.
بجاش سوتین نبستم.
کفشای پاشنه بلندمو پوشیدم که استیل بدنم سکسی تر بشه.
کفشای راحتمم برداشتم که اگه پاهامو خسته کرد عوضشون کنم.
شالمو دور گردنم انداختم و نبستم
موهام عالی شده.
ساعت نه و نیم رسیدم شرکت.
سریع رفتم توی سرویس مخصوص مدیران که آرایشم رو تجدید کنم.
در حال آرایش بودم که مدیرعامل جدید یهویی اومد توی سرویس که فضای بزرگی داره.
سرویس مدیران تو شرکت ما مختلطه متاسفانه.
یعنی استرس داری که صدای گوزت رو مردها بشنون.
من هیچوقت نتونستم تو شرکت راحت برینم چون مکانیسم دفع من همراه با حجم بالایی از گوز هست.
صدای مختلط عن و گوز وقتی میشینم و زور میزنم تو فضای سرویس میپیچه.
مدیرعامل جدید قرمز شد منو دید.
سلام کردم.
سلام.
ببخشید یهویی اومدم داخل.
خواهش میکنم جناب رییس
امیدوارم بتونیم همکاری خوبی داشته باشیم.
نمیخواستم اولین ملاقاتم با رییسم تو سرویس شرکت باشه.
حسابی خندید
منم خندیدم.
دستم رو دراز کردن باهاش دست دادم.
یهو متوجه سنگینی نگاهش رو سینه هام شدم.
بدون اختیار خودمم سینه هامو نگاه کردم.
خجالت کشید
من خندم گرفت.
ریسک کردم و باب شوخی رو باز کردم.
گفتم خوشحالم که از من خوشتون اومده تو نگاه اول.
خشکش زد و هول شد.
دوباره گفتم مزاحمتون نباشم دارم آرایش میکنم.
بکارتون برسید.
خندید. اونم زبون ریخت و گفت میبینم علاوه بر خوش هیکلی خوش زبون هم هستید و این یعنی بهترین اتفاقه .
منم سریع گفتم
خوش زبون تا بخواین.
خندید و رفت توی توالت
صدای زیپش اومد.
بعدم صدای مبهمی از شاشیدنش
منم به آرایشم ادامه دادم.
یهو به سرم زد و شیطنتم گل کرد.
آب روشویی رو با شدت باز کردم و جلوی لباسم خیس شد و جیغ زدم.
رییس از توالت بیرون اومد و میخندید و خیسی لباسم رو دید و گفت چشام شور بود.
منم پر رو گفتم.
خیلی بدی.
منو چشم کردی.
حالا چیکار کنم
یعو گفت نگران نباش تو اتاقم اتو دارم.
بیا با اتو خشکش کن سریع.
منم با سرعت پشت سرش رفتم.
وارد اتاق شدیم و رییس درو قفل کرد پشت سرش
بعد زنگ زد به منشیش و گفت جلسه مهمی شروع شده و محرمانه است کسی داخل نشه.
بعد منو برد تو اتاق استراحت کمکم کرد کتم رو درآورد و از تو کمد میز اتو و یک اتو خارج کرد.
بعد نگاهی کرد و گفت من برم بیرون تو راحت اتو کن
گفتم من اتو بلد نیستم.
گفت من برات اتو میکنم
پیرهنتو در بیار.
منم دل به دریا زدم
در آوردم
خشکش زد وقتی دید سوتین ندارم.
پیرهنو دادم دستش.
اصلا دست و پا چلفتی نبود.
یک حوله برداشت اومد سمتم.
شروع کرد حوله رو کشید رو سینه هام.
دست دیگشو چسبوند به کمرم و منو کشید نزدیکش و به مالیدن سینه هام با حوله ادامه داد.
تو چشام نگاههای کوتاهی میکرد و بیشتر چشمش رو سینه هام بود.
پرسید متاهلی؟
منم بدون معطلی گفتم
شوهرم روشن فکره
نگاهی بهم کرد و چراغ سبزمو گرفت.
لباشو چسبوند به لبام
زبونشو داد تو دهنم شروع کرد چرخوندن. دستش رو از پشتم میبرد پایین تا رسید به شلوارم.
زبونشو با ناله میچرخوند و دستشو با فشار میخواست برسونه به شورتم.
سریع دکمه شلوارمو باز کردم.
زیپمو دادم پایین تا کمرم شل بشه بتونه دستشو رد کنه.
دستش رو رسوند روی کپلم و مشت کرد.
منو چسبوند به خودش
شلوارمو سریع داد پایبن.
منو چرخوند رو میز خم کرد.نشست پای پام
دهنشو از لای کپلام رسوند به شکاف تنگ کسم.
زبونشو رسوند به لبه های کسش و شروع کرد لیسیدن.
دوتا لمبرهای کونمو چنگ زده بود و صورتو چسبونده بود لای پام.
با مکش لبه های کسمو میکشید تو دهنش
ناله هام شروع شد.
به خودم اومدم دیدم کیرشو تا خایه کرده تو کسم و منم خم رو میز
سینه عام بین خودم و میز پرس شده بود و کف دستامو رو میز میکشیدم تا درد تلمبه هاشو تحمل کنم.
نیم ساعت منو به هفتاد روش سامورایی تو دفترش گایید.
آبکیر لعنتیشو عصر همسرم با مکیدن از رحمم میکشید بیرون.
فرداشب شام دعوت کردم.
اونشب تا صبح تو اتاق خواب کنار همسرم منو گایید.
فقط بهش سپرده بودم اصلا جلوی شوهرم کونم رو نکنه. جداگانه بهش کون میدادم.
نمیخوام شوهرم بدونه من کونی هستم.
رییسم هفته ای هفت هشت بار منو میزد زمین. روزی دو سه بار بعضی موارد.
خیلی از شبا میومد باما شام میخورد منو میگایید و میرفت.
خیلی شبا اس میداد میومد یواشکی خونه ما رو مبلای نشیمن بهش میدادم و اون میرفت.
یک شب شوهرم بیدار شد و دید دارم میدم.
اومد نزدیک که تریسام کنیم.
دید کیر رییسم تو کونمه.
خشکش زد.
فکر نمیکرد من به رییسم کون میدم.
ازون شب سرسنگین بود تا اینکه قبول کردم هفته ای یک بار به اونم کون بدم.
بین شوهر و رییسم دست به دست میشدم.
تا اینکه اتفاقات جالبی افتاد…
منتظر داستان بعدی از من باشید.
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید