این داستان تقدیم به شما

سلام…انباردار یه هایپر بودم…یه فروشنده خانم خوشکل و خوش هیکل و شیک پوش (نجمه خانم) توی هایپر کار می کرد.
 
همیشه مانتوهای جلوباز چاک دار میپوشید…رون های توپر،کس تپل،کون قمبل و سینه های فوق العاده سکسی داشت…به بهونه های مختلف باهاش لاس میزدم و هیکلش رو دید میزدم…اهل حال دادن بود …یه روز پنج شنبه صبح که هایپر خلوت بود ،رفتم پیشش ،باهاش احوالپرسی کردم…یه لیوان چای نبات زنجبیل دستم بود تعارفش کردم،خندید گفت داری آماده میشی واسه شب جمعه…دیدم داره چراغ سبز میده ،خودم رو زدم پررویی و گفتم اره دیگه،شب جمعه کیفش مال شما خانما و منتش سر ما آقایون هست…گفت خدا شانس بده،ما که از این شانسا نداریم …گفتم شوهرت معلومه ادم خوش شانسی هست که همچین خانم خوشکلی رو داره
 
گفت چه فایده ،عرضه استفاده کردن نداره…همش میگه باید یه نفر کمکم بده…خندیدم گفتم من حاضرم کمکش بدم…گفتش خیلی خوش اشتها هستی…گفتم به بهونه کمک دادن بیا توی انبار(یه فروشنده دیگه هم داشتیم) تا اشتهام رو بهت نشون بدم…رفتم انبار،بعد از یه رب اومد…گفت واقعا کمک میخواستی؟…گرفتمش توی بغلم،دستم رو گذاشتم روی باسنش،گفتم این بهترین کمک به منه…یه لب ازش گرفتم بردمش ته انبار…کیرم رو درآوردم شروع کرد به خوردن

 
گفت این همه من به تو چراغ سبز نشون دادم واقعا خنگی…گفتم میترسیدم ناراحت بشی…سینه هاش رو دراوردم و شروع به خوردن کردم…فوق العاده حشری بود…حالت داگی گرفت کون و کسش رو حسابی لیس زدم…کیرم رو گذاستم توی کونش یه کم فشار دادم دردش اومد…کشیدم بیرون و شروع کردم با انگشت کونش رو مالیدن…یه کم جا با کرد…یواش یواش کیرم رو هل دادم توی کونش…فوق العاده داغ بود…شروع کردم به تلمبه زدن…بهش گفتم غیر از شوهرت با کس دیگه ای سکس داشتی…گفت اره ،با شوهرم و دوستش تری سام داشتم

 
گفتم واقعا تو رو باید دونفره گایید…هم کس توپی داری و هم کون نازی داری…کیرم رو از کونش کشیدم بیرون،چشم افتاد به کس تپل و سفیدش…هل دادم توی کسش،و تلمبه زدم…جلو خودم رو میگرفتم تا ارضا نشم تا بیشتر بکنمش…گفت بزار بشینم رو کیرت…نشت رو کیرم و تملبه میزد منم سینه هاش رو میخوردم…ابش رو ریختم توی کسش…خیلی حال داد…بغلش کردم…گفت اگه با شوهرم هماهنگ کنم میای تری سام…گفتم من از خدامه…قرار شدخبر بده…جمعه بهم زنگ زد…گفتم جونم عزیزم…یهو صدای یه مرد رو شنیدم گفت سلام…ترسیدم…گفتم سسلام…گفت شما همکار نجمه هستین…گفتم بله…گفت زنگ زدم واسه شبی تشدیف بیار خونه ما…لوکیشن واست میفرستم…گفتم چشم مزاحم میشم…
 
خیلی ترسیده بودم …نمیدونستم چه کار باید بکنم…مزه ی کس و کون نجمه زیر زبونم بود…ساعت ۸ شب رفتم…در زدم یه مرد خوش تیپ در رو رو باز کرد و گفت بفرما من نیما هستم…رفتم داخل…دیدم نجمه تیپ سکسی زده و حسابی به خودش رسیده…یه حال و احوال کردم سرم رو انداختم پایین…نیما گفت خجالت نکش ،نجمه گفته دیروز حسابی بهش حال دادی…شام رو خوردیم…بعدشم قلیون و مشروب…نیما گفت میخوام جلوم نجمه رو بکنی …خیلی از کردنت واسم تعریف کرده…بلندشدم از پشت نجمه رو بغل کردم کیرم رو باسنش بود،دستم کردم توی سوتینش و سینه هاش رو مالیدم…بردمش رو کاناپه لختش کردم ،لباسش رو درآوردم شروع کردم به خوردن کسش…نیما هم کیرش رو میمالید…

 
داشتم کس میخوردم دید نیما از پشت کمر رو گرفت گفت عجب کونی داری،تو نجمه رو بکن منم تو رو…بلند شدم گفتم قرارمون این نبود …گفت نترس شوخی کردم…با هم‌میکنمیش…خوابید کف سالن،نجمه نشت رو کیرش و کونش رو قمبل کرد…منم از عقب گذاشتم توی کونش و تلمبه میزدم…دو نفری حسابی نجمه رو کردیم…نجمه خیلی خوش سکس بود واقعا لذت بردم…تا حالا چندین بار هم با هم تری سام داشتیم.
 
 
نوشته: آرش مامانم اینا

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *