این داستان تقدیم به شما
سلام.
داستانی رو که میخوام براتون بگم مربوط میشه به تنها سکس من که با عمم بود.این داستان مال همین تابستونه که مادرم و بابام و برادرم رفتن شهرستان.خواهرمم رفت دانشگاه.قبل رفتن بهم گفت که به عمه زنگ بزن تا بیاد ناهار درست کنه.عمه من 40 سالشه و چهار تا پسر داره.من از وقتی فهمیدم جغ چیه و سکس چیه استیل عمم توجهمو به خودش جلب کرد.همیشه به عشق کردنش جغ میزدم تا اینکه اون روز اومد برام ناهار درست کنه…
ناهار رو که درست کرد یه جارو کشید خونه رو وقتی داشت وسایل های جاروبرقی رو میذاشت سر جاش ناخوداگاه قمبل کرد منم پشتش بودم
رفتم نزدیک تر و طوری قرار گرفتم که پا بشه بوخوره بهم
همینطورم شد کیرمم شق شق بود وقتی پا شد کونش مالیده شد به کیرم.بر گشت با یه حالت شیطنت گفت:این چی بود؟منم گفتم خودت ببین چی بود دیگه.حتی فکرشم نمیکردم که این اتفاق بیوفقته دست کرد تو شلوارم کیرمو کشید بیرون.
یکم نگاهش کرد بعد بهم بگفت این مال منه؟منم چیزی نگفتم اونم همینطوری نگاه میکرد تا این که یه دفه سر کیرمو کرد تو دهنش.آروم آروم شروع کرد به خوردن کیرم بعد از دو دقیقه که کیرمو خورد بهم گفت دراز بکش رو زمین منم دراز کشیدم.اون شلوارشو در اورد شرتشم در اورد.جوووووون چه کسی بود اووووووف.اومد نشست روی سرم و از اون طرف دوباره شروع کرد به خوردن کیرم منم که جو گرفته بودتم مثل سگ کسشو گاز گرفتم اونم یه جیغ بلند کشید گفت چه خبره اروم تر منم گفتم ببخشید دست خودم نبود و دوباره کیرمو خورد منم شروع کردم به خوردن کسش
نمیدونید چه کس سفیدی داره این عمه من اووووووووووف هرچی بگم کم گفتم اون روزم پشماشو زده بود قبل از این که بیاد خونه ما.خلاصه بعد از پنج دقیقه کیرو کس خوری عمه من پا شد و اومد رو به روی من وایستاد خیلی اروم اومد نشست رو کیرم.چون اجاغش کور شده بود هیچ نیازی به کاندوم نداشتیم هم من بالا پایین میکردم هم اون .آآآآآآآخ که چه حالی میداد لباشو گاز میگرفت.اووووووووووووف.کم کم ابم داشت میومد که به عمم گفتم عمم گفت همشو بریز تو کسم
بعد از رو من بلند شد نشست رو زمین منم که اندر کف کونش بودم به بهانه مالیدن پستوناش رفتم جلو که راضیش کنم از کون بکنمش.اروم اروم شروع کردم به مالیدن پستوناش پستوناش از کسش سفید تر بود.قربون عمم برم کس رو دست عمم بلند نشده…
.بعد از چند دقیقه مالیدن پستوناش و دوباره حشری کردنش اروم تو گوشش گفتم میشه از پشتم باهات حال کنم اونم گفت چون خیلی دوستت دارم باشه.دوباره من خوابیدم رو زمین و اون این دفعه با کون نشست رو کیرم بهم گفت فقط تورو خدا اروم منم الکی گفتم باشه.یه ذره رو کیرم دف زد نشست روش اوووووف چه سوراخی تنگ تنگ یه کم که با زور کیرمو کردم تو کونش یه دفه سگ شدمو تندش کردم عمم از فرت درد جیغ کشیده گفتم اروم الان همه میفهمن.بیچاره چیزی نگفت ابم اومدو ریختم تو کونش.بهش گفتم از این به بعد میذاری مثل زنو شوهرا باشیم گفت اگه تنها باشیم اره.منم از اون روز به بعد تا الان در ارزوی دوباره کردن عمم هستم
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید