این داستان تقدیم به شما
برای جنگ با داعش تو استان الانبار عراق اعزام شده بودم تو یکی از روستا های تحت اشغال داعش میجنگیدیم و پشت سنگر داشتم به مقر دواعش شلیک میکردم و تیرم تموم شد تا اینکه یه تفنگ رو رو سرم حس کردم برگشتم دیدم یکی از داعشی هاست که میخواد بکشتم به عربی یه چیزی گفت که نفهمیدم دوباره تکرارش کرد و گفتم انا لااعلم العربیه هیکلش تقریبا دو برابرم بود یه لگد محکم بهم زد که افتادم و یه چیز دیگه به عربی گفت تفنگ رو گرفت سمت کیرم و دستش رو عقب و جلو میکرد.
فهمیدم میگه شلوارتو در بیار با خودم گفتم این تنها راهه زنده موندنه شلوارم رو در آوردم و با دو سه تا لگد برعکسم کرد و نشست رو کونم شلوارش رو در آورد سرم رو برگردوندم دیدم کیرش بالای 20 سانته فهمیدم کارم ساختس اما کاری از دستم برنمیومد کیرش رو کرد تو کونم و تا تونست فرو کرد داخل از درد گریم در اومده بودم تو کونم تلمبه زد و یه نیم ساعتی همین طور میگذشت تا اینکه آبش رو تو کونم خالی کرد یه چیزی به عربی گفت و شلوارش رو پوشید و رفت
خودم رو به هم دستی ها رسوندمو و از روستا با شکست خارج شدیم دو ماه بعد به کشور برگشتم.
نوشته: مدافع حرم
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید