این داستان تقدیم به شما
من عمید ۳۰ سالمه در حال حاضر یه زن تمام حشری و جنده دارم زندگیم از اون جا شروع شد که حدود ۶ سال پیش داشتم الکی تو خیابان میچرخیدم که یه مرتبه یه شاه کس کنار خیابون دیدم رفتم کنارش گفتم بفرمائید سریع سوار شد خلاصه فهمیدم جنده پولیه ولی گفت پرده داره از کون میده منم رفتم خونه یه رفیقام بنام عطا خونه مجردی داره رفتیم تو بعد حدود نیم ساعت لخت شد شورتم نپوشیده بود که خودش گفت کونم تو شلوار استرج بدون شورت بهتر تو چشم میاد بعد شروع کرد واسه دوتاییمون ساک زدن کیر عطا حدود ۱۹ سانته وکلفت کیرمنم ۱۵ سانته اینم بگم خودمم یه جورای عاشق کیر عطام چون کیرش کلفت سفید و نرمه تو دوران دبیرستانم یه ۷ ۸ باری به عطا داده بودم بعد دیگه جنده ما خودش قنبل کرد به من گفت اول تو بزن منم رفتم پشت سرش یه کمی کونشو مالیدم لا کونش از بسکه کونش بزرگ بود و عمیق عرق کرده بود اومدم کرم بزنم که خودش گفت کرم نمیخواد کیرتو بمال لا کونم با عرق لا کونم میره توش همینم شد حدود ۱۰ ۱۵ تلمبه زدم که ابم اومد اومدم در بیارم که گفت بریز تو کونم کیر عطا کلفت با خیسی ابت بره تو کونم بعد عطا اومد اونم راحت کیرش رفت تو کونش که عطا بهش گفت جنده کیر اسب و خر تو کونت رفته اینقدر گشاد شدی کونت شده اتوبان خلاصه اب عطا هم اومد پولو بهش دادیم من رفتم برسونمش که دم در شبیر یکی دیگه از دوستام رسید با پسر خالش بود تا مریمو دیدند شبیر گفت منم میخوام مریمم گفت دیرمه یه بار دیگه ولی شبیر اسرار کرد که یه مرتبه مریم همینجوری که وایساده بود شلوارشو تا زیر کونش داد پایین و مانتوشم کشید بالا و دولا شد گفت زود باش بزن توش دیگه که عطا از اون طرف گفت جون مریم تا حالا دختری به جنده بودن تو ندیدم شبیر گفت لا کونت چرا لیزه مریمم گفت تو چکار داری زود بکن دیرمه شبیر هم کونشو کرد که من به پسر خاله شبیر که اسمش عرفان بود گفت تو نمیکنی اونم یه کمی من من کرد و گفت اگه مریم خانم اجازه بدند مریمم گفت پس زود باش تا عرفان کیرشو در اورد نا خودآگاه گفتم جون چه کیری داری کیرش کلفت کلفت بود حدود ۲۱ ۲۲ سانت تا عرفان کیرشو کرد تو کون مریم با اینکه خود مریم تااونجا که میشد لا کونشو باز کرده بود واسه اولین بار شنیدم مریم چه اخ اوخی میکرد تو حین کردنم عرفان ازش پرسید خواهر برادر داری اونم گفت وای اخ اوف اره بکن ۳تا خواهر دارم یه برادر دوباره پرسید اونام مثل تو جندند گفت اره جون گفت مامانت چی گفت اونو نمیدونم دوباره پرسید داداشت چی اونم باید حتما اوبی باشه گفت اره کون داده ولی کیرش مثل کونیا کوچیک نیست قربون کیر داداشم برم تو مایه های کیر توست دوباره خود مریم گفت خونوادگی کلا کونامون بزرگ و کردنی بعد شبیر ازش پرسید تا حالا شده با خواهرات جندگی کنید گفت وای جون عرفان سارا و زهرا فدای کیرت بشند اگه لیلا کیرتو ببینه تو کسش جا میکنه اخه لیلا رو پسر خالم پردشو زده اره اتفاقا ۳ روز پیش منو سارا رفتیم کیش وانجا با یه پسره وعده کرده بودیم که با ۳تا دیگه از دوستاش کردنمون گفت ۱۰ تومن بهتون میدم واسه ۳ شب به شرطی که دوتایی کنار هم قمبل کنید و بدید ما هم قبول کرد اب عرفانم اومد تو کونش خالی کرد مریمم از عرفان خواهش کرد چندتا عکس از کیرش بگیره نشونه خواهرای جندش بده دیگه بعد از چند بار اومدن کردن مریمو یه بارم با زهرا و سارا اومد داد من عاشق شدم باهاش ازدواج کردم حالا هنوزم میده در ضمن بعد عروسی مریم ازم خواست اجازه بدم پردشو عرفان پاره کنه تا کسشم مثل کونش گشاد بشه
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید