این داستان تقدیم به شما
سلام من ترانه هستم و این دومین داستان سکسمه که میخوام بگم…
دفعه اول سکس که به زور گاییده شده بودم و از اون به بعد من سکس نداشتم تا دو یا سه سال که از دانشگاه هم فارغ تحصیل شدم و رفتم سر کار و شغلم طراحی داخلی هست و اونجا با رییسم که یه مرد ۳۵ سالست که اسمش نوید هست اشنا شدم و اون یه کیر ۲۴تا۲۶ ساتی داره که دولش از رو شلوار معلومه و حیکل ورزشکارانه داره و پر از ماهیچس بدنش که واقعا دل بری میکنه و از روز اول چشش همش به کس کون من بود و من اونجا کلی دوست پیدا کردم و همینجوری روز ها میگذشت تا اینکه تولدم شد بعد اون شب ندا که یکی از دوستای خوبم بود و هم کار هم بودیم بهم زنگ زد و گفت یه لباس خوب بپوش و بیا خونه ما و من هم یه سوتین مشکی کاپ دار خوشگل پوشیدم و یه شورت ست همون و جوراب ساق بلند مشکی که تا وسط های رونم میومد و از رو اون شلوار و با خودم گفتم لباس هم رو میرم خونه ندا عوض میکنم و یه لباس مجلسی که قرمز بود و یقه باز و چاک سینه هام معلوم بود و از سینه هام به بعد جنسش توری بود و شونه هام معلوم و این لباسه قدش تا زانوم بود . لباس رو گذاشتم تو یه پلاستیک و یه ارایش غلیظ کردم و رفتم بعد که رسیدم ندا در رو باز کرد و دیدم همه اعضا شرکت از مدیر عامل بگیر تا خودم که تازه وارد بودم ( باید بگم ندا باباش خیلی پولداره و خونش خیلی بزرگ و جدا از خانوادش زندگی میکنه) بعد این نگو واسه تولد من مهمانی گرفته و مختلط برگزار میشد و همه لباس مجلسی بوشیده بودن و ندا گفت بیا برو لباس درست حسابی بپوش این پیه پوشیدی.
خلاصه من رفتم لباسم رو عوض کردم و موهام رو هم یه اتو سریع کشیدم و کفش پاشنه ۱۵ سانتیم رو پوشیدم و وقتی اومدم بیرون نوید با دیدنم کپ کرده بود و زل زده بود تو چشام تا که رفتم نزدیک دوتا بشکن زدم درست شد بعد گفت عاشقتم منم یه خنده ریزی کردم و بعد با خودم گفتم الکی میگه .
رفتم وسط و با این اون رقصیدم و باید بگم همه اومدن وست بعدش خلاصه مهمونی تموم شد و من خواستم برم خونم که دیدم ساعت ۴ صبه بعد دیدم نوید گفت بزار باهات بیا دیر وقته و منم از ترس این و اون قبول کردم بعد که لباسام رو عوض راه افتادیم بریم تو راه خیلی اسکول بازی در میاورد هی خوشو میچسبوند بهم و فهمیدم خیلی سکس میخواد خلاصه به هر زوری بود رسیدیم خونه و من در رو باز کردم و رفتم تو و گفتم اقا نوید بفرمایید تو صبحانه در خدمت باشیم و دیدم گفت نه ممنون خسته هستیت که دیدم تعارف داره که دستش رو گرفتم و اوردمش تو و رفتم لباسام رو عوض کردم و اومدم کنارش و یه چایی واسش ریختم و دادم دستش و بعد که خورد گفت بهتره برم مظاهم خوابتونم که دلم براش سوخت و گفتم تا برید خونه صب شده بهتره اینجا بخوابید و بعد قول کرد و موند و یه جا تو هال براش انداختم و اونجا خوابید من رفتم بخوابم ،چراغ هارو خاموش کردم و از نوید هم خدافظی کردم و رفتم خوابیدم و داشت خوابم میبرد که نوید در زد اومد تو و گفت ترانه من خوابم نمیبره گفتم چرا بعد یکم من من کرد و یهو گفت تو کف تو ام بعد هم زیر زیرکی خندیدم و گفتم خب بعد برگشت گفت باکره ای ؟ و من ساکت موندم و از خجالت سرم رو انداخم پایین و بعد گفت فهمیدم چی شده به زور کردنت و منم گفتم اره گاییدنم
بعد اومد نزدیک هم و من رو بغل کرد و گفت عیب نداره کاریه که شده غصه خوردن بی فایدست بزار بهت حال بدم گفتم من زجر کشیدم و گفت میدونم و لبش رو گذاشت رو لبم و شروع کرد به خوردم و منم شروع کردم به خوردن لباش بعد دیدم از کمرم گرفت و از زیر زانو بلندم کرد برد تو هال و روی مبل نشست و منم نشوند رو پاهاش و جوری که روم بهش باشه و لب گرفتیم از هم بعد رفت سراغ گردنم و شروکرد به خوردن و گاز گرفتن و من کم کم داغ شدم و بعد کم کم شروع کردیم به لخت شدن و بعد که کمال لخت شد و منم فقط شرت سوتین تنم بود بعد بلندم کرد و برد گذاشت من رو روی کاناپه توری که سرم اویزون بشه ولی دسته مبل گردنم رو ازیت میکرد و نوید فهمید و دو تا بالش اورد و من رو از کمر بلند کرد و گذاشت زیر کمرم تا بیاد بالا و به گردنم فشار نیاره بعد یکم من رو کشید پایین که سرم کامل اویزون شه بعد شرتش رو در اورد و من فکر میکردم الان کیرش سیخه ولی اون فقط دولش بود به اون بزرگی بعد اروم اروم شروع کرد به کردن داخل دهنم و هی بزرگ تر میشد تا اینکه دیگه تو دهنم جا نمیشد و مجبور بودم قورتش بدم تا جا شه بعد دیگه اخرش خیلی گنده شده بود و به فکم فشار میاورد بعد دو سه دقیقه ابش اومد و یکم کشید بیرون ولی در نیاورد بعد اب کیرش رو تو دهنم خالی کرد بعد گفتم خیلی بی شعوری گفت چرا گفتم خب الان ابت اومد حد عقل ۲۰ دقیقه باید گاییده بشم با اون هیولا تا دوباره ارضا شی بعد گفت ببخشید بد رفت سوراخ کوسمو شروع کرد به لیسیدن که خیلی حال کردم و بعد که ارضام کرد گفت برو دست شویی هرچی داری خالی کن.
گفتم چرا گفت تو برو میفهمی بعد رفتم دست شویی حدود ۵ دقه طول کشید و بعد اومدم بعد گفت جلو یا عقب بعد گفتم اگه عقب گشاد مونده بود عقب بعد گفت باشه ( چون نمیخواستم حتی یه درصد حامله شم ) بعد من رو فرقونی گذاشت بعد انگشت وستش رو کرد تو بعد گفت اخرین سکست کی بود بعد گفتم حدود سه سال پیش و گفت چن تا رفت تو کونت و گفتم دو تا بعد گفت معلومه تا الان باید مثل اولش میشد ولی انگار جرت دادن بعد گفتم جا میشه گفت جا شدن که میشه ولی درد داره گفتم بهتر از حامله شدنه بکن که به بستشه ۳ سال بعد خندید و اومد جلوم و برای اینکه کیرش لیز شه کرد تو دهنم تا وسطش بعد دراورد و رفت پشتم و گذاشت سر سوراخ بعد گفت براز دهنت رو ببندم که کفتم باشه دهنم رو بست با چسب و دوباره گذاشت سر سوراخ و از پهلو من رو گرفت و فشار داد و دید نمیره و فشار رو بیشتر کرد و نمیرفت تا اینکه انقد قشار داد که یکم رفت و من دستاش رو گرفتم و دست و پا میزدم ولی واینمیستاد و اروم ولی خیلی سخت میرفت تو بعد که تا ته رفت تو و نگه داشت بعد من رو نگا کرد و من هم به پهنای صورت اشک میریختم و درد میکشیدم تا دو سه دقیقه که گشاد شدم و بعد شروع کرد به تلنبه زدن یکم درد داشت ولی حال میداد بعد گفت یه کاری کنم بیهوش شی ترسیدم فکر کردم مثل دفه قبل قراره از درد از هوش برم ولی اینتور نبود در هوم حالت بلندم کرد و رفت زیرم و من نشستم رو کیرش و بالا و پایین میرفتم و لذت میبردم بعد خودش شروع کرد تلنبه بعد برسید نقطه جیت کجاته اولش نفهمیدم چی مبگه بعد دهنم رو باز کردم و گفتم چی کجاست بعد گفت هیچی بعد منم دوباره دهنم رو نبستم چون دیگه درد نداشت که جیغ بزنم بعد یه دستش رو گذاشت رو شکمم و کشید سمت خورش تا داگ استایل بشم بعد پاهام رو داد بالا و محکم از شکمم گرفت و با اون یکی دست دو انگوشت وسط رو کرد تو کوسم و واقعا حال داد بعد شصتش رو گذاشت یکم بالا تر از کوسم و در همون حالت که داشت تلنبه میزد دستی که تو کویم بود رو سریع لرزوند و من به کل شل شدم و احساس کردم بدنم خالی شد و ارضا شدم و بی حال بودم ولی نوید ول کن نبود و سرعتش رو دو برابر کرد هم تو تلنبه هو تو لرزوندن کوس بعد جیغ زدم و به لرزه افتادم و از رو نوید پرت شدم زمین و بی حال رو زمین افتادم داشت خوابم میبرد که احساس کردم یه چیزی افتاد رو ، اره نوید دراز کشید روم و کرد تو کوسم و گفت لامسب من حال نکردم بعد ساکت موندم بعد شروع به کردن کوسم کرد و من اه اه میکردم و هی تحریک میشد بعد که ارضا شد و خلی کرد توم و از روم غلتید اون ور و من دیگه بیهوش شدم و نفهمیدم چیشد
بعد که با صدای زنگ ساعت بیدار شدم و دیدم تو تخت لخت هستم و یه بشقاب تخم مرغ عسلی و یه ورغ قرص جلوگیری از حاملگی کنارم روی میزه و فهمیدم نوید این هارو گذاشته و رفته و یه نگاه به ساعت انداختن ساعت پنج عصر بود و وقتی دستم رو گرفتم روی تخم مرغ دیدم یخ زره و خونه مرتبه و روی بدم اثری از اب کیر و این چیزا نیس و فهمیدم نوید من رو برده حموم و من رو شسته بعد هم من رو گذاشته تو تخت و رفته بعد از اون هر هفته سکس داشتیم اگر خوشتون اومد بگید ماجرای اخرین سکسم باهاش رو تعریف کنم که وحشینه من رو گایید و بعد باهاس قطع رابطه کردم
خدافظ
#نظر #یادتون #نره
#اغاز #جندگی #ترانه #برای #نوید
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید