این داستان تقدیم به شما
سلام دوستان. من آرمین هستم و ۲۵ سالمه و همسرم اسمش سحره و ۲۳ سالشه. همسرم سینه های نسبتا بزرگی داره (سایز ۸۰) و کونش هم خوش فرمه. و البته چهره ی فوق العاده ای هم داره. من هم کاملا از هر نظر آزادش می ذارم که هر جوری خواست لباس بپوشه و با دیگران رفتار کنه. حتی گاهی هم تشویقش می کنم.
***
این قضیه بر می گرده به حدودا دو ماه پیش. من و سحر رفته بودیم سینما برای فیلم آینه بغل. اون شب سحر ساپوت و پیراهن پوشیده بود. کلا یه چیزی شده بود که نگو. هر کس می دیدش نمی تونست چشم ازش برداره.
صندلی های ما توی ردیف خودمون صندلی یکی مونده به آخر و کناری اش بود. صندلی آخر هم برای یه پسر خوشتیپ و خوشگل بود که تنها اومده بود سینما. من تا دیدم که جای پسره کنار ماست شیطنتم گل کرد و گفتم سحر بشینه کنار دست اون.
چند دقیقه از فیلم گذشته بود و من با نگاه های پسره به صورت و پا ها و سینه های زنم کاملا متوجه شده بودم که زنم چشمش رو گرفته. برای همین در گوش زنم گفتم بهش یه حال اساسی بده.
زنم یه لبخند پر از شهوت زد و گفت چشم.
سحر اول شالش رو از روی سرش برداشت و انداخت دور گردنش. پسره که اینو دید زوم کرد روی صورت زنم. بعدش سحر یه پاشو انداخت روی اون یکی طوری که کونش رو کاملا داشت به پسره نشون می داد و بعد هم خودش شروع کرد به نوازش پاش. منم داشتم زیر چشمی نگاهشون می کردم.
از نگاه های پسره کاملا معلوم بود که منظور سحر رو فهمیده. پسره اول دستش رو گذاشت روی دست سحر که روی رونش بود و گفت: اجازه هست؟
سحر دستش رو آروم برداشت و گفت : برای خودته.راحت باش.
پسره آروم پاهای زنم رو نوازش می کرد و با اون دستش هم داشت له کیر خودش ور می رفت.خود منم که کیرم راست شده بود برای اینکه هیجانش رو بیشتر کنم به سحر گفتم سکسی ترش کنه.
سحر دست پسره رو برداشت و آروم گذاشت روی کسش و پسره هم داشت از روی ساپورت کس سحر رو می مالید. خود سحر هم دستش رو برده بود سمت پسره و داشت کیر پسره. اول کیرش رو از توی شورت و شلوار کشید بیرون و بعد مشغول مالیدن کیر پسره شد.
یواشکی در گوش سحر گفتم: کیرش چطوره؟ خوبه؟ سحر گفت: عالیه. بلندی اش مثل خودته اما کلفت تره. لیاقت کسمو داره.
گفتم: پس بهش شماره ات رو بده آخر کار. الآن هم بذار کستو از زیر شورت حس کنه و سینه هات رو هم بماله.
سحر رو کرد به پسره و چیزی در گوشش گفت. بعد پسره دستشو برد توی ساپورت و شورت سحر و شروع کرد به مالیدن. هر سه تامون تو هوا بودیم. سحر که میخواست جیغ بزنه هی لب خودش رو گاز می گرفت تا کسی نفهمه. بعد از چند دقیقه سحر دو تا دکمه ی بالایی پیراهنش رو باز کرد و پسره هم خودش فهمید و دستش رو از شورت زنم اورد بیرون و شروع کرد به مالیدن سینه هاش. وای که اون لحظه چه حالی میداد.
دیگه تقریبا آخرای فیلم بود که به سحر گفتم بسه. خودتونو جمع و جور کنید. سحر هم دستش رو از کیر پسره ول کرد و شروع کرد به درست کردن لباس هاش. پسره هم بعد از اینکه شماره رو گرفت بلند شد و رفت. بعدا که از سحر پرسیدم گفت انقدر برای پسره خوب مالیده که دو بار آبش اومده بوده.
داستان سکس سه نفرمون رو هم اگر خواستین بعدا می ذارم.
نوشته: آرمین اوپن مایند
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید