این داستان تقدیم به شما

سلام خاطره ایی که میخام بگم برا حدود 4 سال پیشه…
 
من 16سال داشتم و #دبیرستانی بودم…تازگیا فهمیده بودم به دخترا علاقه دارم تا جنس مخالف. ولی این حسمو سرکوب میکردم دوست نداشتم بروزش بدم .از عواقبش میترسیدم.. تو کلاسمون یه دختر شروشیطونی بود که تقریبا همه میشناختنش همه ازش حساب میبردن .. این دختر که اسمش مینا بود هیکلش رو فرم بود و برامنی که جنس دختر تو چشمم بود هیکل اون خیلی سکسی بود.
چن روز بود که صندلیشو اورده بود و پیش من مینشست منم دلیلشو نپرسیدم. یبار سر زنگ شیمی دستاشو گذاشت رو رونام و حالتی مثل نوازش دستاشو میکشید. باتعجب بهش نگاه کردم ولی اون ادامه داد.
چن روزگذشت بازم مث دفعه قبل. حالا این بار دکمه مانتومم باز میکرد و راحت سینه هامو میمالید. منم چون #خوشم اومده بود هیچی نمیگفتم و اون ادامه میداد. چون میدید لذت میبرم. ولی من پررو تر شده بودم ومیخاستم منم به مینا لذت بدم. یروز ک خونمون کسی نبود اول رفتم حموم و پشم زدایی کردم بعد به مینا گفتم اومدش .
خیلی راحت قبول کرد ،منم فهمیدم اونم چی میخاد. زود یه شلوارک و نیم تنه پوشیدم یکم ارایش کردم.ب فلشمم چن تا لز زدم و وقتی اون اومد نشستیم جلو تیوی ومن فیلموباز کردم. اول فیلم به لب و مالیدن گذشت. وقتی رسیدن به لباس همو دراوردن..مینام برگشت و یه نگاهی بمن کرد منم یه چشمک زدم اونم عین #وحشیا دستاشو گذاشت رو #سینه هام و از رو لباس وحشیانه سینه هامو میکشید طرف خودش و لاله گوشمو میبوسید…
 
اصلن تو حال خودم نبودم .فیلمو خاموش کردم ورفتم بغلش..گردنشو گرفتم و کلی بوسش کردم ..لباسشو دراوردم اونم لباس منو دراورد..حالا با سوتین جلو هم بودیم از رو سوتین سینه هام ک سایزشون 75 بود رو محکم میمالید و منم ناله های ریزی میکردم اونم خوشش میومد و بیشتر میمالید ..میگفت بگو لنتی اینا برا کیه..منم بزور صدام درمیومد و میگفتم برا توان عشقم برا توبخورش.. لخت زیرش بودم و اون همه جای بدنمو لیس میزد و میبوسید.. شلوار و شرتمو باهم دراورد و وقتی ک کسمو دید یه جوونی گفت و شروع کرد به زبون زدن..من که اصلن تو حال خودم نبودم و بیشتر خودمو بهش میکشیدم..اونم همزمان با زبونش دوتا انگشتشو گذاشت بین چوچوله هام و تکون میداد میدونست پرده دارم..هرچقد حرکت دست اون و زبونش تندتر میشد منم ناله هام و تکونام بیشتر میشد..با یه دستش سینه هامو فشار میداد و با دست دیگش کسمو تکون میداد..یهو ارضا شدم و بیحال افتادم ..مینام اومد سرمو بغل کرد و کلی #لبمو بوسید..منم لباشو بوسیدم . بعد بلند شدم و زود شلوار اونو دراوردم و درازش کردم رو تخت.. باتعجب گفت چته خب ..گفتم هیس…

سینه های کوچولوشو خوردم..نوک سینش صورتی بود منم هی گازشون میگرفتم اونم بیشتر ناله میکرد..یکم از رو شورتش کسشو مالیدمش که یهو گفت بسهههه تروخدا بخورش داره میاد.منم شورتشو دراوردم.یه کس خیس و تمیز جلوروم بود..اول یکم بو کشیدم به زبونمو کشیدم روش..بعد مث خودش هم انگشتامو تکون میدادم هم میخوردم..اونم ناله میکرد ناله هاش خیلی شدید بود..تا وقتی ارضا شد و بیحال شد کسشو خوردم. بعدش رفتیم هم دیگه رو شستیم ..متاسفانه بعد چن ماه باهم قهر کردیم ورابطه ایی نداریم الان باهم…
 
 
نوشته: #ترک #کوسخیس

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *