این داستان تقدیم به شما

سلام

اسم مستعار من و کسی که این داستان باش اتفاق میفته وحید و ساراست .
زیاد آدم پرحرف و داستان سرایی نیستم برا همین هر چی‌حس میکنم لازمه رو میگم ، اولین داستانم هست پس اگه از لحاظ ادبی یا هر کصشر دیگه ای کمبودی داشت به تخمتون بگیرید و ببخشید …
***
من چند سال پیش واقعا زیاد جق میزدم ، جوری که خودمم میدونستم کارم اشتباهه ولی نمیتونستم بزارمش کنار و چون جق باعث ایجاد اثرات جانبی ذهنی جانبی زیادی میشه ، منم کم فکر و خیال پیش خودم نمیکردم و خیلی دری وری های زیادی میومد تو ذهنم .
یکی از این فکر ها و خیال ها سکس با دختر خواهرم بود که اسمشم تو داستان ساراست ، از لحاظ زیبایی قیافه و بدن هیچی کم نداشت و چون خیلی هم با من راحت بود تقریبا همه چی در مورد بی افاش و … رو ب من میگفت و همین راحت بودن باعث میشد من فکر کنم که داره به من پا میده .
خلاصه تقریبا من از 16 سالگی تا آخرای 17 سالگی تو کف این سارا خانوم بودم ولی خب جرئت کاری رو هم نداشتم چون واقعا آبرو ریزی بدی میشد .
 
تا اینکه من از 18 سالگی به بعد کلا جق رو گذاشتم کنار ( البته با کلی مشاوره روانپزشک و کمک رفیقام و خونه خالی و اینا )
قسمت اصلی داستان از اینجا به بعد شروع میشه :
من چون خونه خانوادم تو یکی از شهر های اطراف مرکز استانه ، برای دانشگاه خوابگاه گرفته بودم و بعضی آخر هفته ها رو میومدم خونه خواهرم ( مادر سارا )
تو این چند وقت اخیر میدیدم ک سارا زیادی تیپ میزنه و بیرون رفتناش و … خیلی طول میکشه که فهمیدم بله ! خانوم خانوما بی اف جدید داره و ایشونم اهل دله ، ولی خب به من ربطی نداشت و تو کارش دخالت نمیکردم .
سارا یه برادرم داره که علت اصلی خونه اونا رفتن من ایشونه و اون ازم میخواد که برم پیشش .

 
چند باری که رفتم اونجا و بالطبع حموم هم میرفتم میدیدم که لباس های زیر سارا که داخل سبد لباس داخل حمومه دارای یه خیسی عجیب و لزجی هست و خب منم که گولاخ نبودم که ، این همه جق و فیلم و داستان و خونه خالی و اینا رو تو تجربه شخصیم داشتم و میدونستم که این خیسی یا برا جق هاشه یا تحریک شدن از راه دیگه .
گذشت و گذشت تا یه روز که من خابگاه بودم و تصمیم گرفتم که وسط هفته برم خونه خواهرم ، وقتی رسیدم پسر خواهرم که رفته بود با دوستاش بیرون و مامان و باباش هم که رفته بودن شهر ما و خود سارا هم‌ نبود ، منم دیدم حوصلم سر میره ، قلیون برداشتم و رفتم رو پشت بوم چاقش کردم و شروع کردم به کشیدن ، بعد از یه ساعتی که اومدم پایین دیدم پشت در واحد خواهرم اینا ( تو آپارتمان زندگی میکردن ) یه جفت کفش پاشنه بلنده ، خیلی بی سر و صدا کلید انداختم و رفتم تو که اگه دوستای سارا هستن متوجه من نشن و آروم بزنم بیرون ( خیلی خوب زبون میریزم و مخ میزنم ولی از بعضیام خجالت میکشم )

 
ولی در کمال تعجب هیچ صدایی از صحبت های دوستانه نشنیدم ، یکم که تو حال و حموم و اینا سرک کشیدم و کسی رو ندیدم ، سرم انداختم پاین و یهو رفتم تو اتاق خواب سارا و رضا ( برادرش ) که دیدم یه جیغ زد و پتو رو کشید رو خودش ! بعله ، دختر خانوم مشغول جق زدن بودن …
اول خواستم سرم بندازم پایین و برم بیرون که پیش خودم فکر کردم شاید بشه یه حالی بهش بدم ( اصلا دلم نمیخواست که حتی فکر سکس باهاش رو بکنم چون هم دختر خواهرم و ناموسم بود و هم یاد دوران حقارت بار جق زدنم میوفتادم )
خلاصه که یکم رفتم جلو ، زبون بسته از خجالت و ترس سرخ شده بود و زبونش بند اومده بود …
نشستم باش یکم حرف زدم و نازش کردم و کلی حرف باش زدم ( اعتراف میکنم که تو مخ زدن شدیدا اوستا هستم ولی خب چون خیلی باش حرف زدم ، ن میتونم اینجا بگم ن شما حوصلشو دارید )
تهش اینکه راضیش کردم که کارت برا برطرف کردن نیازت اشکال نداره و میتونم تو بهتر بودنش کمکش کنم .
تهشو براتون بگم که آماده شد برا اینکه یه حالی بهش بدم :
 
همونجور که نشسته بود لباش بوسیدم و یه چند دقیقه خوردم و بعد از رو همون تیشرتی که تنش بود برجستگی سینه هاش مالیدم و اینکه سوتینم نداشت و همین کار راحت تر میکرد .
بعد پتو رو از روش کشیدم کنار و چون قبلش داشت جق میزد نه شلوار پاش بود نه شرت .
شروع کردم از نوک انگشت پا تا کنار رونا رو بوس کردم و قربون صدقش میرفتم که خیلی حشریش میکرد ، بعد زبونم گذاشتم روی چوچولش و حدودا 10-15 دقیقه خوردمش تا اینکه شروع کرد به لرزیدن و ارضا شد .
قرار شد هر وقت احساس نیاز کرد بهم بگه ولی خب تا حالا که خبری نشده و البته جلوم هم پوشیده تر شده ، ولی خب من از کاری که کردم راضی هستم چون نه بهش تجاوز کردم و نه رنجوندمش و فقط بهش یه حال اساسی دادم .
ممنونم که خوندید
نوشته: وحید

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *