این داستان تقدیم به شما
اسم من آرشه 24 سالمه. میخوام تجربه اولین سکسمو که با عمم بود رو براتون تعریف کنم…
***
من یه عمه دارم به اسم مریم 35 سالشه که داره از شوهرش جدا میشه تهران زندگی میکنن 3 تا هم بچه داره 2 پسر یه دختر داره که معلوله. من خودم شهرستان زندگی میکنم یه روز تصمیم گرفتم که برای پیدا کردن کار برم تهران به عمم زنگ زدم که برای چند روزی میام خونشیون. وقتی رسیدم خونشون فرداش پسر بزرگش بچه ها رو میخواد ببره شهرستان دیدن پدرشون و منو عمم تو خونه تنها موندیم. اینم بگم عمم آدم محجبه ایه ولی خوشگله و پوستشم برنزس و لبای نسبتاً کلفتی داره که جون میده برای لب گرفتن و یه کون نسبتاً بزرگ و خوش تراش! خلاصه منم بدجوری تو کفش بودم و پیش خودم فکر میکردم الآن که تو خونه تنهاییم بهترین فرصته که باهاش سکس کنم اما یه ترسی تو دلم بود. شب بود عمم جامو انداخته بود که بخوابم منم رفتم سر جام بگیرم بخوابم چند دقیقه گذشت تو فکر عمم بودم و داشتم با کیرم ور میرفتم چشمامو بسته بودم یه لحظه چشامو باز کردم دیدم عمه مریم بالای سرمه!
گفت چیکار میکنی شیطون گفتم هیچی گفت میدونم که تو کف منی نشست پیشم گفت ببین میذارم باهام سکس کنی به شرط اینکه آبتو بریزی تو کسم و حاملم کنی منم گفتم چی؟؟؟ برق از سرم پریده بود گفتم آخه نمیشه که! آخه چجوری؟ اگه بقیه فهمیدن چی؟ گفت نترس فکر اونجاشم کردم! گفتم تو که 3 تا بچه داری دیگه بچه میخوای چیکار؟ گفت من دوست دارم یه دختر سالم داشته باشم! منم انقدر شهوتم بالا بود قبول کردم پتورو زد کنار لباشو گذاشت رو لبم وااااای اولین بار بود که از یه زن لب میگرفتم من بدون معطلی شروع کردم به خوردن لباش گردنشو میبوسیدمو میلیسدم سریع تابشو از تنش درآوردم یه سوتین خوشگل آبی پوشیده بود اونم پیرهن منو درآورد باز شروع کردم لب گرفتن از اون لبای خوشگلش آروم هلش دادم رو تشک ساپورتشو از پاش درآورم وااااای خدای من چی میدیم یه تن بدن برنزه خوشگل خودمم شلوارمو درآورم کیرم حسابی راست کرده بود خوابیدم روش خواست سوتینشو دربیاره نذاشتم گفتم بذار خودم درش بیارم شروع کردم ازش لب گرفتن و در همین حین بند سوتینشو باز کردم وااااای چه پستونایی…
شروع کردم به خوردن و لیسیدن پستوناش یکیشونو با دست فشار میدادم اون یکی رو هم میخوردم عمم دیگه آه و اوهش کمکم بلند شد حالا دیگه نوبت اصل کاریه بود با دو دستم شرت قرمزشو از پاش درآورم چشم به جمال یه کس بی مو و خوشگل و تمیز روشن شد سریع سرمو گذاشتم بین دوتا پاهاشو شروع کردن به لیسیدن کسش صدای آه و اوهش خونه رو برداشته بود حسابی داشتیم لذت میبردیم کسشو میمکیدم زبونمو میکشیدم از بالا تا پایین کسش دیدم گفت بسه دیگه بکن توش راستم میگفت خودمم دیگه طاقت نداشتم میخواستم ببینم کس کردن چه مزه ای داره منو کشوند بالا رو خودش کیرمو گرفتم میخواستم بذارم دم کسش اما دستام میلرزید استرس داشتم عمم گفت چیه بار اولته؟ گفتم آره خندید کیرمو گرفت گذاشت دم کسش گفت همینجاس بکن توش و دستاشو قفل کرد تو دستام منم بدون معطلی کیرم فشار دادم تو وااااای جوووووووون آروم آروم کیرمو تو کسش کردم یه چند ثانیه همینطور کیرمو تو کس عمم نگه داشتم باورم نمیشد دارم کس میکنم اصلاً تو حال خودم نبودم خیلی داغ و لذت بخش بود کسش شروع کردم به تلمبه زدن آه و ناله هردومون بلند شد یه چند دقیقه تو کسش عقب جلو کردم یه دفه دیدم عمم یه آه بلند کشید حس کردم یه مایع داغ ریخته شد رو کیرم فهمیدم ارضا شده منم سرعتمو بیشتر کردم و کم کم داشت آبم میومد
اینم بگم من نمیخواستم آبمو خالی کنم تو کسش همینطور داشتم تلمبه میزدم بی اختیار از دهنم پرید که داره میاد در آخرین لحظه میخواستم کیرمو بکشم بیرون که عمم نذاشت و پاهاشو قفل کرد دور کمرم و با دو دستش سرمو آورد جلو و شروع کرد لب گرفتن از من منم نتونستم خودمو نگهدارم چند تا تلنبه دیگه زدم و کیرمو نگهداشتم ته کسش و آههههههه جووووووووووووووون همه آبمو خالی کردم تو کسش واااااای نمیدونید چه لذتی داشت وقتی آبمو تو کسش خالی کردم تا چندین ثانیه ازم آب اومد و منم همشو خالی کردم تو کسش اصلاً یه احساس بی نظیری بود اگه میدونستم خالی کردن آب تو کس انقدر لذت بخشه خودم با کمال میل این کارو میکردم عمم ازم تشکر کرد و گفت امیدوارم بچمون دختر بشه منم گفتم ایشالا! خلاصه اون شب دو بار دیگه باهاش سکس کردم و هر دوبار آبمو تو کسش خالی کردم. پس فرداش که دیگه از اونجا رفتم بعد از چند هفته بهم زنگ زد گفت تبریک میگم داری بابا میشی!
منم خیلی خوشحال شدم بعد از چند ماه دوباره بهم زنگ زد گفت واااااای آرش تو فوق العاده ای میدونی بچمون چیه گفتم خب لابد دختره دیگه که انقدر خوشحالی گفت آره ولی از اون مهم تر من دوقلو ازت باردارم خیلی خوشحال بود منم مثه اون خیلی خوشحال بودم…
الآن 2 ساله که از اون قضیه میگذره و بچه های منو عمم حسابی بزرگ شدن دو تا دختر خوشگل به اسمای پریسا و پریماه
نوشته: پدر مخفی
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید