این داستان تقدیم به شما
داستان سكس اولم برميگرده به شيش سال پيش
وقتي دبيرستان بودم،سال سوم…
***
از دبير رياضي مون كه خوشتيپ بود و خوش اندام با چشماي رنگي و سنش حدود 38 سال
قدش متوسط بود.
وقتي ميومد كلاس همش نگام به شلوارش و جايي كه زيپ شلوارشه وپشتش كيرشه بود و فك ميكردم خيلي بايد بزرگ و كلفت باشه همش براندازش ميكردم و تصورات سكسي من و اون تو ذهنم بودبه انگشتاي دستشم توجه ميكردم درشت بود و بلند ،با خودم ميگفتم كيرشم بايد همينطور باشه ،همه دخترا هم دوسش داشتن،من با ديدنش حشري ميشدم،شمارشو پيدا كردم و با ي شماره ديگه بهش اس دادم اسمساي عاشقانه و سكسي،راستي يادم رفت بگم متاهل بود ي دختركوچيك هم داشت، بلاخره بعد اين همه اس دادن جواب داد و پرسيدكي هستم،اولش ترسيدم معرفي كنم خودمو فردا تومدرسه برام دردسر پيش بياد ،فاميلمو بهش گفتم نشناخت رو كس ديگه شك داشت،گفت قرار بزاريم همو ببينيم خارج از مدرسه،منم از خداخواسته ولي بازم ميترسيدم،تاحالا قرار نزاشته بودم (راستش قبلش يكي دوسال پيش با ي پسري قرار گذاشتم سوار ماشينش شدم منو كه ديد گفت دلم نمياد باهات كاري كنم و منو پياده كرد:-)
قرارمون واسه غروب جمعه بود،رفتم حموم و اماده كردم خودمو همه چيو پيش بيني ميكردم،ساعت هفت شدمن بهش اس دادم فلان جا وايسادم،اونم رسوند خودشو،اهنگ محسن چاووشي ومحسن يگانه كه باهم مشترك ميخوندن روگذاشته بود،واي چقدخوشتيپ شده بود و حسابي به خودش رسيده بود،حرف زديم و شنايي بيشتر،وقت شام شد رفت پيتزا گرفت گفت كجا بخوريم بريم خونه يا بيرون راحتتري،منم گفتم بيرون نه خونه راحتتريم،زنگ زد به داداشش كه داريم ميايم خونه و اون بره بيرون ،وقتي رسيديم داداشش داشت ميرفت سلام عليك كرديم ورفتيم توخونه داداششم رفت خونه دوستش،داداشش مجرد بود،ميلي به شام نداشتم،توفكر بودم اتفاقي نيوفته،تلويزيونو روشن كردبعدش گفت تاهروقتي ميتوني بمون،منم گفتم يكساعت ديگه ميرم واونم گفت اگه بتوني شب روبموني عاليه،ديگه زنگ زدم خونه كه شب ميمونم پيش دوستم،اونم زنگ زد خونشون كه شب نمياد وكارداره،ازم پرسيد لباساشو دربياره راحتم گفتم اشكالي نداره.
لباساشو دراورد و لباس راحتي پوشيد اوناروهم اتو كرد واسه فرداش،وگفت كجا ميخوابي تو اتاق يا جدا بخوابيم ،گفتم ميترسم،جامونو انداخت ي جا ،منم لباسامو دراوردم با شلوار و تاپ خوابيدم،اونم رفت لامپارو خاموش كرد تاريك تاريك اومد كنارم درازكشيد،هر دو به پشت خوابيده بوديم،من جابجا شدم بهش پشت كردم،ديدم ازپشت بغلم كرد و سينه هامو گرفت تو دستش وفشار كوچيك داد و اروم گفت لباساتو در بيارم،خوشم اومده بود گفتم اره،باهم دراورديم توهمون تاريكي،دستشو برد تو شورتم وكسمو ميماليد خيس خيس شده بودم بااون دستش دستمو گرفت برد روي كيرش گذاشت،عجب كيري داشت تودستم كه گرفتم سرش خيس بود وكير كلفت و بزرگي داشت فك كنم نوزده سانت ميشد،همونطور لب هم ميگرفتيم من هيچي بلد نبودم، بعدش اومد روم خوابيد كيرشو گذاشت لاي پام و رو كسم بالاپايين ميكرد ميخواستم جيغ بزنم گفت اروم همسايه ها ميشنون ،ازم پرسيد دختري گفتم اره،نوك ممه م روهم گاز ميگرفت وحسابي ميخورد و از اندامم تعريف ميكرد.
بعد از كلي ور رفتن با كسم ديگه گفت بخوابيم،يك ساعتي خوابيدمن بيداربودم نميتونستم بخوابم دستمو بردم توشورتش وشقش كردم بيداريشد فهميد هنوز حشريم،تندتند بادست باچوچولم بازي ميكرد خيلي بهم حال ميداد تاحالا همچين حسيونداشتم،گفت بريم حموم،دم صبح شده بود،رفت سريخچال موز اورد خورديم تشنه هم بودم اب خوردم رفتيم حموم من و اون من وايساده بودم اون حمومم دادوقتي هم منو ميشست كسمو ميماليد ،حوله دورم پيچيد و بغلم كرد بردرفتيم بيرون،خوابيديم تا ساعت هفت،بعدش اماده شديم اون رفت مدرسه منو هم رسوند مدرسه،لباساي مدرسمم اورده بودم باخودم،اون شبو خيلي دوست دارم تجربه اولم بود بازم سكس داشتيم خفن اگه دوس داشتين مينويسم واستون،عاشق كيرشم الان يك سال و خوردي ميشه نديدمش،ايناروكه نوشتم هوس كيرشو كردم …
نوشته: نرگس
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید