داستان سکسی تقدیم به شما
داستانی که می‌خوام بگم واقعی یه ولی خودم دوست نداشتم اتفاق بیوفته که افتاد .
اسم من ماهور اسم خواهرم سحر من ۲۳سالمه و خواهرم دوسال از من کوچیک تره .ما از زمانی که یادمون میاد پدر مادرمون شاغل بودن و همیشه سر کار ،فقط روزایی که از کار خسته میشدن برای ما وقت میزاشتن و همیشه در گیر کار بودن ،بگذریم .من همیشه تو اتاقم راحت میگردم راحت که میگم نه به منظور اینکه کلا لخت باشم ولی شلوارک تنم بودو رکابی .منو سحر همیشه باهم راحت بودیم راحت حرف می‌زدیم کنار هم نشستن یا دیدن بدن لخت خواهرم تو خانواده ما خیلی چیز مهمی نیست .مادرمم اینجوری راحت تو خونه میگرده و از بچگی اینجور بزرگ شدیم .چند باری هم کلاسی هامو آورده بودم خونه و سحر خواهرمم بو
د ولی از اونجایی که پدر مادر ما سرکار بودن کسی نبود بهم گیر بده .دوستم امیر رو آوردم خونه این موضع مال زمانی بود که هنرستان میرفتم .اوایل امیر روش نمیشد بیاد خونمون خجالت میکشید که بیاد با اسرار من بالاخره میمود ولی چند باری هم تو پارکینگ درس خوندیم .وقتی امیر میومد تو به سحر میگفتم تا دوستم نرفته از اتاقت بیرون نیا یکی دوبار همش به حرفم گوش داد ولی بعدش نه .امیر چون چهره خوبی داشت و سحر دیده بود قبلاً امیرو ازش خوشش میومد .یه بار سر زده اومد تو اتاق من برامون چای آورده بود چیزی سرش نکرده بود و تاپ شلوارک پاش بود ،برامون چای آورد ووو تعارف کرد داداش بیا
بزار جلو دوستت باهم بخورین تا سینی چایی رو بگیرم دیدم امیر خیره شده به اندامم سحر و هی نگاه میکرد دیوث معلوم بود تو چشمام به کجا نگاه میکرد .یدونه آروم زدم تو سرش گفتم هوووووش انتر کجارو میپایی که سحر سریع رفت بیرون از اتاقم .درس مام تموم شد و امیر رفت خونشون ولی روزای که زنگ ریاضی بودو من چیزی نمی‌فهمیدم بهش میگفتم بیاد خونمون کاملا یخش باز شده بود و چون بیاد سحرو دید بزنه قبول میکرد .امیر دیوث میدونست مادر پدر من شاغلن و همیشه دیر میان از سرکار برای همین خیالش بابت همه چی راحت بود .اونروز امیر مثل قبل نبود تو خودش بود همش .وسط درس من پاشدم رفتم دستشویی و سحر تو اتاق خودش بود همین که کارم تموم شد اومدم بیرون دیدم امیر جورابای ابجیمو برداشته از رو مبل داره بو می‌کنه و چون دستشویی ما پشت آشپز خونه بود حالت راه رو داشت امیر متوجه نمیشد .سحرم همیشه از مدرسه میومد جورابای مچی سفیدشو پرت میکرد رو مبل .یا کنار مبل همیشه اطراف بود .امیر غرق شهوت بود اصلا منو نمی‌دید فقط بووووو میکرد رفتم جلو آروم واستادم جلوش یدونه محکم گذاشتم زیر گوشش گفتم چکار داری می‌کنی کونی خان همش میگفت هییییس هییییس الان خواهرت می‌فهمه آبروم میره دستشو گرفتم کشوندمش تو اتاق ماجرارو برام تعریف کرد .گفت که از جوراب سفید خیلی خوشش میاد پاهای سحر بوی خاصی میده نتونستم جلو خودمو بگیرم غلط کردم منم چون زده بودمش ترسیده بود کارمون تموم شد رفت .من همیشه خود ارضایی میکردم تا خالی شم ولی اینکه امیر داشت جورابای سفید سحرو که یه پاپیون صورتی روش بود رو بو میکرد همیشه برام سوال بود مگه چه کیفی داره این کار .!!کنجکاوی بالاخره کار دستم داد که منم امتحان کنم یه روز سحر از مدرسه اومد طبق معمول جورابشو در آورد انداخت رو مبل روپوش مدرسشم انداخت همونجا رفت وسایل حمومو آماده کرد بره دوش بگیره چون خیس آب بود .از وقتم استفاده کردم سریع جفت جورابای سحرو برداشتم آنقدر عرق کرده بود که خیس بود ولی بو نمی‌داد گفتم با خودم منم مثل امیر بو کنم ببینم چه حالی میده وااااییی باورم نمیشد با اینکه خیلی چندش بود ولی بوی خاصی میداد پاهاش آدم کسخل میشد با بوش خیلی خوب بود .گذاشتم رو صورتم هی بو میکردم هی با کیرم بازی می‌کردم که صدای باز شدن در حموم اومد فهمیدم سحر میخواد بیاد بیرون صدام زد ماهور منم چون کیرم سیخ بودو صدام شهوت آمیز و گوشام از حرارت داغ بودن جواب ندادم چند بار صدا کرد مردی مگه جواب نمیدی که گفتم جانم .صداش بلند شد زهر مار بیا کارت دارم خب .رفتم دم در هیکلش پشت در بود فقط چهرش معلوم بود سعی کردم کیرمو جوری قایم کنم تابلو نشه ازم خواست برم پشتشو ماساژ بدم اولش خیلی خجالت کشیدم داغ کرد بدنم بعدش گفتم مامان بابا میان فکر بد میکنن نه نمیام .گفت بخدا خوردم زمین پشتم درد می‌کنه بیا یکم ماساژ بده برو خلاصه قبول کردم رفتم تو آنقدر گرم بود داشتم بالا میاوردم درو هم نمیذاشت باز کنم لااقل هوا بیاد تو .نشست رو چهار پایه پشتت واستادم گفتم کوووو زخم نیست که پشتت با خنده گفت اسگل کوفته شده زخم نیست که .کم کم ماساژش میدادم که کیرمم دست ور دارم نبود .سیخ سیخ شده بود سحرم با شورت سوتین نشست بود جلوم از بالا سینه های ۷۵خوش فرمشو می‌دیدم بیشتر تحریک میشدم هی بهانه کردم که حالم داره خراب میشه از گرما من برم سحر خسته شدم .گفتش گمشو درو باز کن اههههه میگم بدنم کوفتس نمیفهمی تو!!!نمی‌دونستم چه غلطی دارم میکنم رفتم و باز شروع کردم به ماساژ دادن کمرش اونم فقط ساکت بود منم هی دید میزدم تنه لخت سفیدشو وای عالی بود واسم پاهای ظریف خوردنی انگشتای لاک زده قرمز اون شورت و سوتینی که تنش بود همش منو تحریک میکرد .سحر که داشت حال میکرد با ماساژ هی میگفت پایین ترم ماساژ بده منم روم نمیشد دستمو گرفت محکم آورد پایین تر گذاشت رو باسنش با لحن بد گفتم مگه اینجام کوفته شده آخه !!!خندید گفت آره خب دیگه داری ماساژ میدی کامل بده نمیمیری که .روم باز شده بود کم کم کونشو میمالیدم دیدم خیلی داره کیف می‌کنه همش خودشو میاورد عقب تر آنقدر آورد عقب که قشنگ گودی کونش نزدیک کیرم شد حالا هردوی ما حسابی شهوت زده بودیم دیگه ترسمون از هم ریخته بود و خیلی راحت باهم حرف می‌زدیم بهم گفت خنگی مگه تو .یکم قلنجمو بشکن بزار پشتم از کوفتگی در بیاد اومدم بلندش کنم کیرم کامل چسبید به کونش که شورت پاش بود هی به وسط کونش فشار می‌آورد خیلی بهم حال میداد به سحرم همینطور این عملو چند بار انجام دادم که دست انداخت کیرمو گرفت با عصبانیت داد زدم گفتم چه کار می‌کنی .بهم نگاه کرد گفت میشه همو گول نزنیم تو داشتی میمالیدی منو از خجالت داشتم آب میشدم گفتم من برم سحر دوش بگیر بیا ‌.دستمو کشید نزاشت برم بیرون خودشو چسبوند بهم گفت واستا یکم تا اومدم حرف بزنم لباشو چسبوند رو لبم واییی چه حسی داشت دیووونه داشتم میشدم منی که تاحالا مزه لب گرفتن رو تجربه نکرده بودم برام عالی بودش .چه طعمی داشت به به .کلی لب گرفتیم از هم که دیدم شورتش رو در آورد بعدش سوتینشم در آورد رفتیم دراز کشیدیم رو سکو حموم کیرمو گرفت داشت مخورد واسم چه حسو حالی داشت اصلا باورم نمیشد خواهرم داره واسم میخوره آنقدر خوب ساک میزد که زودی ابم پاشید تو دهنش همشو اوووق زد ریخت بیرون منم چون از پاهاش بی نهایت خوشم میومد گفتم سحر بخواب ماساژ بدم باز اونم اومد خوابید پاهای نازو سفیدشو گرفتم تو دستام دونه دونه انشگتاشو میکردم تو دهنمو لیس میزدم چه کیفی داشت این کار انگار از قبل انجام داده بودم با ولع تمام مک‌ میزدم انگشتاشو خودش نمیذاشت اینکارو کنم ولی چون گاز می‌گرفتم انگشتاشو اگه میکشید دیگه چیزی نمی‌گفت کلی کف پاهاشو خوردم که گفت بس دیگه کف پام صاف شد آخه .بیا پوزمون عوض کنیم گفتم خره الان مامان اینا میان من برم بیرون دیگه گفت نه یکم دیگه بمون خواهش میکنم .قبول کردم .پوز ۶۹شدیم اون کیرمو میخورد منم سوراخ کونشو لیس میزدم می‌خوردم زبونمو میکردم تو کونش میچرخوندم داشت حال میکرد کلی گفت کصمم بخور داداشی اینو گفت یهو ابم پاشید رو صورتش گفت جووووون چه غلیظ ابت خندم گرفته بود .بعدش کصشم کلی لیس زدم انگشت کردم تو کونش هی کونشو میمالید رو صورتم داشتم بال در میاوردم چند باری بود ارضا شده بودم بعدش زدم در کون سحر گفتم بس دیگه اجی من میرم یکمی جیغ کشید نه ولی سریع دوش آب یخ گرفتم پریدم بیرون تا مادرم نیومده بد بخت شم .لباس تن کردم رفتم تو اتاق عین آدمای لش خوابیدم .از اون روز به بعد روم نمیشه با ابجیم زیاد حرف بزنم البته اون خیلی میاد اتاقم ولی من ازش خجالت میکشم .
نوشته: ماهور

نوشته های مرتبط:
سفید بودنم کار داد دستم (۲)
سفید بودنم کار داد دستم (1)
زنپوشی در پادگان کار دستم داد
اعصاب خراب من کار دستم داد
زن صاحب کار منو مجبور به این کار کرد
کار از کار گذشته
عشق و عاشقی خاله کار دست مامانم داد
داد داد نداد نداد
دستم رو بگیر (۱)
دلم می‌سوزد و کاری ز دستم بر نمی‌آید (۴)
دلم می‌سوزد و کاری ز دستم برنمی‌آید (۳)
دلم می‌سوزد و کاری ز دستم بر نمی‌آید (۲)
دلم می‌سوزد و کاری ز دستم بر نمی‌آید (۱)
دستم رو بگیر (۲ و پایانی)
فقط باباش از دستم در رفت
رابطه با عاطفه زن شوهردار سگ حشر (۳)
رابطه با عاطفه زن شوهردار سگ حشر (۲)
رابطه با عاطفه زن شوهردار سگ حشر (۱)
حمید سگ حشر
حشر بالا
مدافعین حشر (۵ و پایانی)
مدافعین حشر (۴)
مدافعین حشر (۳)
مدافعین حشر (۲)
مدافعین حشر(۱)
عشق یا حشر
سگ حشر (1)
حشر بود يا عشق؟
حشر شیوا
کار خوبه خدا درست کنه
طبع شاعری کار خودشو کرد
گی بعد از کار، مستی، اخراج
با برادرم چی کار کنم؟
گاییده شدن ندای سکسی من توسط کابیت کار
همسایه مخفی کار، کُرد مهربون (۲ و پایانی)
همسایه مخفی کار، کُرد مهربون
پسر کاراته کار (۳)
پسر کاراته کار (۲)
کونی شدنم توسط صاحب کار
برق کار
کردن زنی که تو خانه سالمندان کار می کرد
صاحب کار لاشی
الی، دختر فیتنس کار (۱)
خروجی کار (۲ و پایانی)
خروجی کار (۱)
کار من نبود! (۱)
پسر کاراته کار (۱)
کار خدا…
فکر کردن به تو کار هر روزه!
دختر جنده تازه کار
دید زدن زن ورزشکار رزمی کار اوستام
باشگاه و تازه کار
کونی شدن و عاشق این کار شدن
محل کار (۱)
من و صاحب کار و ازدواج
فکر نمیکردم کار به این جاها بکشه
گی با جوان کار
دخترخاله خیانت کار
برم توی کار خواهرزنم ساغر یا نه ؟
شروع کار
من سرویس کار لوازم خانگی هستم
سکس سر کار و گیر افتادن
کون دادن به استاد کار بچه باز
کون دادنم به رنگ کار مغازم
سکس با دختر صاحب کار و دوستش
تنها توی دفتر کار
شاید کار بدی کردم
گی در محل کار
کردن زن شوهردار حین انجام کار
کون دادن مامانم به تعمیر کار آبگرمکن
نمیدونم کار درستی کردم یا نه
کون دادن به کارگرم سر کار
سکس کسب و کار من است
زن دایی کاراته کار من
عجله کار شیطونه
جی اف پول دوست و خیانت کار من
زن شهوتی و خیانت کار
کار بد، تنبیه بدتر
صاحب کار همیشه مرا کون میکرد
انتقام سر کار گذاشتن من
کار کثیفی کردم
سکس با دختر صاحب کار
خیانت بدترین کار دنیاست
کی باهات این کار رو کرده؟
یک شب پر کار
فرجام کار
حمام نمره بعد از کار
مددکار کار بلد
پاداش کار خوب
تجاوز در محل کار
کردن همکارم در محل کار
کار نیک یا خیانت؟
کار در دبی
ساده , ولی شیطون وتنظیم کار
داستان سکسی قدیمی آویزون بانام من فقط برای کار رفته بودم
هدیه تولد همسرم رو یه غریبه جر داد (۳)
هدیه تولد همسرم رو یه غریبه جر داد (۲)
خواهرزن خودش سوتی داد
کونم همه چیو لو داد
شوهرم منو شوهر داد (۱)
دوست دختری که خواهرشو بهم داد (۱)
کنجکاوی زینب کونشو به گا داد
وقتی پاهای مردونشو روی سرم فشار داد!
همه چیز دست به دست هم داد
خدمتکار مچمونو گرفت ولی خیلی حال داد
زنپوشیم کونم رو به باد داد
سکسی که زندگی منو تغییر داد
کون سفیدمو جر داد
کونمو جر داد
اولین بار که دیدم مامان داد (۳)
اولین بار که دیدم مامان داد (۱)
روزی که ساره به من داد
معلمی که درس جندگی بهم داد
خبرنگاری که دیر پا داد
فانتزی سکس ۳ نفره زندگیم رو به باد داد
پریسا دختری که آرزوم رو بر باد داد
پسر داییم با برنامه جرم داد
دختر دبیرستانی ک بگام داد
وقتی تا ته تو کونش بود قر می داد (۱)
بابا نان داد
مامانم تاوان کارهاشو داد
خدا برکتش بده خوب بهم حال داد
حال داد اما فازش رو نفهمیدم
بالاخره بهم داد
توی مترو بهم حال داد
بهم گیر داد
کنجکاوی کونمو بر باد داد
آن مرد آمد،داد،رفت!
وقتی کیرم جونمو از مهلکه نجات داد.
وقتی سرباز نیروی انتظامی جرم داد
حالی که رعنا بهم داد
زن شوهرداری که بهم پیشنهاد دوستی داد
جلوم زنمو جر داد
بهترین عیدی که خاله خانمم بهم داد
خاله ای که به گام داد
آقا مربی کس و کونمو جر داد
سکس لعنتی منو به گا داد
هستی با خجالت بهم داد
دوست دختری که همه جوره بهم حال داد
اونی که تا دیشب نمیداد امشب داد
پسر عمه م جرم داد
زهرا منو بازیچه قرار داد
واای چه حالی داد
داییم جرم داد
عجب حالي داد عمه!
بخاطر موبایل بهم داد
ضدحال با من قرار داد بسته
دو ساعت بعد آشنایی بهم داد
دختری که به دوست پسرش پیشنهاد سکس داد
بچه کونی به ما نمی داد

اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *