داستان سکسی تقدیم به شما
سلام خدمت اعضای محترم شهوانی
میدونم قراره بیخود و بی جهت فحش بخورم ولی برام مهم نیست،چون این خاطره برای حدودا ۱۴ سال پیش هست.اگه بتونم درست بیانش کنم و مورد پسندتون باشه چندتا داستان دیگه هم اضافه میکنم.
اسم مستعارم علیرضا الان ۳۶ سالمه یه پسر دارم و از همسرم جدا شدم ده سال پیش.چهره معمولی دارم.قد ۱۷۸ و لاغر اندامم.آدم کمرویی بودم اون زمان به نسبت الانم.
هنوز دو ماهی از عروسیم با همسرم نگذشته بود که شرایط کاری خوبی بهم پیشنهاد شد و تصمیم گرفتیم که مهاجرت کنیم به شهر پرند برای کار و زندگی جدید با درآمد بهتر.گشتم و یه واحد اپارتمان پیدا کردم و اجاره کردم.بعد از دو سه هفته ایی که مستقر شدیم متوجه ی سری رفتارا از زن همسایه بلوک روبرویی شدم.چون فاصله بین دو تا بلوک کم بود و پنجره آشپزخونه ها رو به همدیگه بود اگه پرده کنار میزدی قشنگ داخل خونه روبرو پیدا بود،منم برای سیگار کشیدن میرفتم لب پنجره که بو توی خونه نپیچه.اوایل بارداری همسرم بود و رابطمون تقریبا کم بود.
از ثریا بگم براتون که یه زن هم قد خودم بود و هیکلش یکم ازمن تو پر تر بود و چهره خیلی خوبی داشت،اندام تراشیده شده و یه باسن نسبتا بزرگ و تو چشم چون لباسای تنگ میپوشید قشنگ اندامشو میشد دید.ممه های سایز ۷۵ داشت و سفید بود.اون زمان پرند خیلی خلوت بود و مثل الان خرتوخر نبود.ثریا یه پسر ۷ ۸ ساله داشت که هرروز می برد مدرسه و میاوردش،چندباری اتفاقی دیده بودم هر وقت میره بیرون چندتا ماشین دنبالشن و سعی میکنن مخشو بزنن.شوهر ثریا هم شاطر نونوایی پشت بلوک من بود و کلا نزدیک خونه بود و ۴ صبح میرفت نونوایی و قبل ظهر میومد دوباره عصر میرفت و شب میومد.البته اوایل بمن نگفت که شوهرشه و میگفت جدا شدم و اونم داداششه و من ساده هم باور کرده بودم.
خلاصه که چند بار دیدم پشت پنجره میاد و با لباس باز مثل تاپ و گاهی هم با سوتین جلوی پنجره میومد چشم تو چشم من نگاه میکرد و من هم خوشم میومد هم میترسیدم زیاد نگاش کنم که یوقت شر نشه چون تازه رفته بودم اونجا و زیاد شناخت نداشتم از همسایه ها.خیلی فکر کردم که چجوری مخ اینو بزنم و باهاش ارتباط بگیرم ولی ترس داشتم هم از زنم هم از همسایه ها و حتی میگفتم یه وقت شوهرش بفهمه داستان میشه.گذشت تا یروز که یه رفیقی اونجا پیدا کردم به اسم امید که چند سالی ساکن اونجا بود و اهل عیاشی و هزار کونده بازی،به هوای مصرف تریاک و شیره با هم رفیق شده بودیم و هر وقت خونه هرکدوممون خالی میشد میرفتیم پای بساط،زن منم چون غریب بود اونجا و فاصلمون تا شهر خودمون حدود دو ساعت بود اکثرا می فرستادمش شهر خودمون و خودمم بیشتر مشغول کار بودم بعد از کار با امید میشستیم پای عیاشی.اون روز که امید اومد خونم بهش گفتم که داستان از این قراره و زن همسایه روبرویی بدجور میخواره ولی من جرات حرکت زدن ندارم.امیدم خندید و گفت این زنو میشناسم و خیلی کونش میخواره و همه تو کف این هستن و قول داد که برام اوکیش کنه.رفتیم لب پنجره به هوای سیگارکشیدن و ثریا هم با یه مهمونی که تو خونش بود اومد پشت پنجره و با یه تاپ و شلوارک عشوه میومد و می خندیدند.امید گفت شمارتو بنویس رو کاغذ تا برم در خونش و بهش بدم ولی من باز میترسیدم و اخر خودش نوشت و رفت تو ساختمونشون و شماره منو داد به ثریا و برگشت.باورکنید از ترس حس عجیبی داشتم.شب شد و امید رفت و اس دادنای ثریا شروع شد و مراحل اشنایمون کمتر از یه هفته سپری شد و انقدر هردو تشنه سکس بودیم که قرار اول واسه سکس گذاشتیم.فقط یه مشکلی که داشتیم همسایه ها بودن و ثریا هم حاضر نشد بیاد خونه من که اگه کسی میدید ممکن بود بوببره و حقم داشت.امید غیر از خونه خودش یه خونه دیگه هم داشت که یه مرد سن بالا از رفیقاش اجاره کرده بودو تنها زندگی میکرد و پیشنهاد داد بریم اونجا،ولی یه شرطی برام گذاشتن هردوشون ازبس کونده و عوضی بودن گفتن باید لای درو باز بذاری تا ما هم نگاه کنیم چون واقعا ثریا سکسی و جذاب بود و این دوتا هم تو کف اون بودن،به ناچار قبول کردم ولی به ثریا نگفتم که نترسه و امید و مستاجرش تو اتاق بغلی قایم شدن و منو ثریا رفتیم داخل اتاق خواب و من لای در یکم بازگذاشتم تا بتونن ببینن.
اینم بگم که قبل از سکس کلی شیره کشیدم و قرص سیلدنافیل دوتا انداختم بالا که حسابی کیرم شق باشه و کمرم توپ باشه بتونم یه دل سیری از عزا دربیارم.ثریا هم با کلی استرس اومد کنارم نشست لب تخت و حس عجیب و همراه با شهوتی داشتیم هردو.عطر تن تازه از حموم دراومده و بوی ادکلن شیرین و سکسیش بدجور دیوونم کرده بود.کمتراز ۵ دقیقه نگذشته بود که مانتو و روسریشو در آوردم و کشیدمش تو بغلم و لب تو لب شدیم.همونجور که تو سکس چتا و تعریف کردنای اول آشنایی گفته بودیم پیش رفتیم و حسابی عشق بازی کردیم.از لباش شروع کردم و رفتم سراغ گونه و گردنش و گوشاش و بعدم زیر گلوش،حسابی میخوردم و میلیسیدمش واقعا بدن بینظیر و خوردنی داشت،الحق و لانصاف تا به حال همچین گوشتی زیر دستم نیفتاده بود و داشتم رویاهامو تجربه میکردم.ثریا هم دیگه داشت به اوج تحریک می رسید و خودشو کامل در اختیارم گذاشته بود و با آه و ناله هاش بهم میفهموند که داره لذت میبره.بعداز چنددقیقه لب بازی و خوردن گردن و گوشاش ازش جدا شدم و لباساشو با دستای خودم دراوردم،شورت و سوتین ست مشکی رنگ پوشیده بود و تن سفیدش برق میزد توی این ست جذابش.باورم نمیشد زنی که کل این شهر کوچیک تو کف اندامش هستن الان لخت جلوی من نشسته و میتونم بهترین سکس عمرم رو باهاش تجربه کنم.شورت و سوتین هم در اوردم و یه نگاه خریدارانه به سرتاپاش انداختم و بادیدن ممه های خوشفرم و کص شیو شده و خوشرنگش کیرم داشت تو شلوارم بیقراری میکرد.
خودمم سریع لخت شدمو با هم دراز کشیدیم رو تخت و کشیدمش تو بغلم و دوباره یکم لباشو خوردم و سینه هاشو مالیدم و اومدم رو به پاین.یکی از سینه هاشو میخوردم و نوکشو گاز گاز میکردم تا ناله‌ش در بیاد و اون یکی رو میمالوندم‌نوک سینه هاشو انقدر خوردم و مالیدم که دیگه ثریا رو زمین نبود و صدای ناله هاش حسابی بلند شده بود.امید دیوث و مستاجرش هم از لای در اتاق یواشکی مارو نگاه میکردن و جفتشون دستشون به کیرشون بود و تا نگاشون میکردم اروم میخندیدن و بعنوان حسرت سری تکون میدادن.اونا هم مث من باورشون نمیشد همچین گوشتی لخت جلوشونه و از نزدیک دارن میبیننش.
بعد از سینه هاش نوبت شکم صاف و خوشگلش بود،یکم لمسشون کردم و با زبون بازی کردم باهاش و دور نافش تا بالای کصشو لیسیدم و همزمان انگشتم لای چاک کص خیسش بازی میکرد.انصافا کص خوشگل و خوشبو و تنگی داشت و حسابی خیس شده بود.ترکیب آه و ناله هاش و خیسی کصش احساس خوبی بهم میداد به این معنی بود که کارمو درست انجام دادم و تونستم حسابی تحریکش کنم و بهش حال بدم.واقعا احساس سرخوشی داشتم نعشه هم که بودم فاز محبت داشتم و لذت میبردم.کم کم ناله هاش تبدیل به خواهش و تمنا میشد و دوست داشت زودتر کیر نازنینمو بکنم تو کصش ولی من نقشه ها و آرزوها داشتم و نمیخواستم به این زودی کارو تموم کنم.دلم میخواست همونجور که تو سکس چتا بهش گفته بودم التماسم کنه،دوست داشتم حسابی از بدنش لذت ببرم و بهترین سکس عمرمون تجربه کنیم باهم.چرخیدم و رفتم بین پاهاش و سرمو بردم لای پاهاش.با یه نگاه پر از شهوت نگام کرد و منتظر عکس العمل بعدی من بود.بهش گفتم دوست داری کصتو بخورم برات؟با سر تکون دادن بهم اوکی داد و از رونای خوش فرم و تراشیده شدش شروع کردم به لیسیدن و بو کردن و زبون کشیدن تا رسیدم به کس استثنایش،تا قبل از ثریا فقط چندباری کوتاه کص زنمو زبون زده بودم و زیاد خوشم نمیومد لیسیدن کس و ولی این لعنتی انقد حس عجیب و شهوت زیادی نسبت بهش داشتم که یجوری افتادم بجون کصش که انگار سالهاس کصلیسی میکنم.یکم اب کصشو با دستمال کاغذی پاک کردم تا بتونم راحتتر باهاش کنار بیام و شروع کردم به زبون کشیدن روی کصش و لای شیارش جوری صدای ناله هاش بلندشد که فکر کردم داره گریه میکنه و فکر میکنم اولینبار بود یه مرد کصشو لیس میزد براش.دیگه بی پروا و باصدای بلند ناله میکرد و جیغ میکشید و منم غرق در لیسیدن و مکیدن کصش بودم.گهگاهی قطع میکردم و نگاش میکردم مثل مار بخودش میپیچید التماس میکرد کیرمو بکنم تو کصش منم قربون صدقه خودش و بدن سکسیش میرفتم و دوباره ادامه میدادم لیسیدنشو.انصافا برای خودم تحملش سخت بود که کیرمو تو کصش نکنم ازطرفی هم دیدن زن زیبایی مثل اون تو اوج شهوت و شنیدن آه و ناله ها و التماسش واسه کردن لذت وصف ناپذیری داشت برام.
بالاخره طاقتم تموم شد و طبق قرار قبلیمون کاندوم کشیدم رو کیرم و سریع خوابیدم روی بدن نرم و لطیف ثریا جون،انقدر حشری بودم که دوسداشتم با سر برم تو کصش،سر کیرمو گذاشتم لای شیار کصشو یکم بالا پاین کردم تا با آب کس خودش خیس تر بشه ثریا یه پیچ و تابی تو بدنش داد و آماده داخل شدن کیر نازنیم به کصش شد،سرشو فشار دادم و آروم فرو کردم توش،اووووفففف نگم برات که چقدر داغ بود حتی از روی کاندوم هم داغیشو میشد حس کرد.هم داغ هم تنگ انگار کیر من و کص اون واسه همدیگه ساخته بودن،بایه فشار همشو کردم تو کصش و جیغ بلندی کشید و یه تکون به شکم و کمرش داد.یکم مکث کردم تا به حضور کیرم توی بدنش عادت کنه و بعد اروم اروم تلمبه زدن شروع کردم.برخلاف تصورم و در کمال تعجب بعد از حدود یک دیقه تلمبه زدن آبم با فشار توی کصش و کاندوم خالی شد.انقدر حشری بودم که با وجود مصرف شیره و قرص نتونستم جلوی ابمو بگیرم.ثریا تا فهمید ارضا شدم انگار که دنیا رو سرش خراب شد و یجوری نگام کرد که از صدتا فحش برام بدتر بود.کشیدم بیرون و گفتم بخاطر تحریک زیاده و نگران نباش کیرم نمیخوابه چون دوتا قرص سیلدنافیل خوردم.کاندوم سریع عوض کردم و کیرم مثل قبل شق و رق وایساده بود و انگار نه انگار که ارضا شدم و دوباره تا ته فرو کردم تو کصش و سریع شروع به تلمبه زدن کردم.(اونایی که قرص سیلدنافیل خارجی مصرف کردن میدونن دقیقا این موضوع درسته و کیرت به این مفتیا نمیخوابه و میتونی بعداز ارضا شدن دوباره تلمبه بزنی)پاهاشو گذاشتم سر شونه هام و تند تند میزدم تو کصش اونم از شدت درد و شهوت دستشو گذاشته بود جلوی دهنش و آه و ناله و آخ و اوخ میکرد.بعد از سه چهار دقیقه همونجور که کیرم تو کصش بود دراز کشیدم روش و یکم لب ازش گرفتم و سینه هاشو مالوندم و نفسی تازه کردم،بهش گفتم برگرد و داگی شو که میخام ازپشت جر بدم کصتو.
یه نگاهی هم به اون دوتا دیوث کردم و اشاره کردم برن عقبتر که دیده نشن،هم خندم گرفته بود میدیدمشون دست به کیرن هم دوست داشتم کلشون رو بکنم خخخخخ
از پشت یکم مالیدم لای کصش و فرو کردم توش اینبار جیغ بلندتری زد انگار که توی این پوزیشن کصش تنگتر شده بود و لذت و درد بیشتری داشت براش،حسابی از دیدن کون قلمبه و خوش تراشش حشری شده بودم و دوست داشتم از کون بگامش ولی انصافا سوراخ تنگی داشتو حتی فکر کردن بهش دیوونم میکرد.محکم میزدم رو کونش و تلمبه هامو با ریتم منظم تر و محکم تری میزدم و سعی میکردم سرعتمو بیشتر کنم و به اوج برسونمش.یه لحظه دیدم ناله هاش زیاد شده و میگه تندتر بکن تلمبه زدن قط نکن و فهمیدم که داره به ارضا شدن نزدیک میشه از نفس افتاده بودم ولی دوست نداشتم تا ارضا نشده تلمبه هامو قطع کنم و حسابی زدم تا یه جیع بلندتری کشید و حس کردم تو کصش آتیشه و از روانترشدن حرکت کیرم تو کصش فهمیدم که ابش اومده و چند تا تلمبه دیگه زدم و افتادم روش اونم کامل روی شکم خوابید و منم همونجور که کیرم تو کسش بود دراز کشیدم روش.نفساش از تند به کند می رفت و هردو بی حال و خیس از عرق بدنمون افتاده بودیم رو تخت.بعد از دودیقه گونشو بوسیدم و بلند شدم از روش وقتی کیرم در اومد دیدم روی کاندوم آب سفید رنگ زیادی ریخته و روتختی هم خیس شده از اب کصش،ازش پرسیدم چجور بود جواب داد واقعا بی نظیر بود خیلی وقت بود که اینجوری ارضا نشده بودم.گفت قبل از دخول وقتی داشتم کصشو میخوردم هم یبار ارضا شده ولی من متوجه نشده بودم.خلاصه چنددیقه استراحت کردیم و دوباره شروع کردم به تحریک کردنش و لب بازی و مالوندن کص و کونش.میگفت برا امروز کافیه ولی من هنوز کامل ارضا نشده بودم و نقشه شومی واسه کون قلمبش داشتم.بهش گفتم نمیخای که من ارضا نشده برم و تا شب از شق درد بمیرم،خندید و گفت پس زود بکن آبت بیاد،گفتم از کون میخام بکنم چشمم دنبال کونته.با اخم گفت میخای جِرَم بدی دیوث؟کیرت واسه کونم بزرگه و …
خلاصه انقدر باهاش ور رفتم تا دوباره تحریک شد و راضی شد از کون بکنمش.قول دادم آروم بکنم و اذیتش نکنم ولی از شما چه پنهون دلم میخواست کونشو پاره کنم با کیرم،دوست داشتم زیر کیرم التماس کنه و ضجه بزنه چون واقعا کون خوشگل و بی نظیری داشت و اون مدتی که لب پنجره خونش میوند عشوه خرکی میریخت و تحریکم میکرد خیلی شق درد گرفته بودم و فقط گاییدن کونش میتونست ارومم کنه خخخخخ روانی هم خودتونید
یه خورده کِرِم به سوراخش مالیدم و با انگشت وسط شروع کردم سوراخ کوچیک و خوشرنگشو مالیدن و انگشتمو کم کم فرو کردم تو کونش و اروم بازی دادن شروع کردم،همزمان با اون دستم کصشو میمالوندم تا حسابی تحریک بشه و هر دو سوراخش آماده کردن بشه.یکی دوباری کِرِم زدم دوباره و حسابی با انگشتم سوراخشو باز کردم و دوباره ناله هاشو در اوردم و بمحض اینکه دیدم اب کصش جاری شد فهمیدم که آماده کردنه.همونجور که رو شکم خوابیده بود رفتم روی رونهاش نشستم و کاندومم نذاشتم دیگه و کِرِم کامل به کیرم مالیدم و بهش گفتم با دستات لای کونتو باز کن که آروم بکنم توش،همزمان که لاشو باز میکرد خواهش تمنا میکرد که آروم بکنم و هرجا نتونست تحمل کنه دربیارم منم با قربون صدقه و چشمای الکی جواب میدادم.سرشو گذاشتم دم سوراخش و فشار دادم دو سه باری تلاش کردم و کیرم سر میخورد هم هیجان فتح اون کون داشتم هم بخاطر کرم ها و پیش آب کیرم حسابی لیز شده بود و سر میخورد خلاصه که یهو سرش فرو رفت تو کونش و تا ختنه گاه کیرم دادم تو که سرنخوره و دربیاد،جیغش بلند شد و لمبه های کونشو رها کرد و دستشو گذاشت جلو دهنش و سروصدا میکرد همزمان هم پاهاشو از زانو به پایین که آزاد بود می کوبید رو تخت از درد.منم باز قربون صدقش میرفتمو میگفتم عزیزم تحمل کن یکم تا جا باز کنی منم تکونش نمیدم،یکم مکث کردم و باز کیرمو فشار دادم تا ته رفت داخل و یه جیغ بلند کشید و التماس میکرد درش بیارم ولی من توجهی بهش نکردم و از جیغ و ناله هاش نهایت لذت میبردم.باز یه دیقه ایی مکث کردم و دستمو از زیر شکمش رسوندم به کصش و شروع کردم مالیدن تا یکم درد کونش فراموش بشه و تحریک بشه.نمیدونم تابحال براتون پیش اومده که نسبت به یه نفر اینهمه حس شهوت و لذت و انتقام تجربه کنید یانه ولی من اونروز حس میکردم پادشاه عالمم وقتی کیر ۱۷ سانتیم تا خایه تو کون اون زن بینهایت سکسی و جذاب بود.کمی که گذشت کامل خوابیدم رو کونش و شروع کردم اروم عقب جلو کردن واقعا عاشق این پوزیشنم مخصوصا که طرف مقابلم کون قلمبه و زیبایی داشته باشه،ثریا جون هم اروم ناله میکرد و یکم تحملش بیشتر شده بود و داشت لذت میبرد،تلمبه هام تندتر شد و بیرحمتر از کصش توی کون تنگش فرومیکردم کیرمو یکی دوباری هم کیرم سر خورد و از سوراخش دراومد و فرو کردم تو کصش هم کونشو میکردم هم کصشو و این باعث شد دوباره ثریا به اوج شهوت و لذت برسه و بگفته خودش برای بار سوم ارضا بشه.حس کردم آبم میخواد بیاد و تمام قدرت و انرژی مو جمع کردم تو کیر و کمرم و تند تند و بی وقفه توی کونش که حالا حسابی جا باز کرده بود تلمبه زدم تا ابم با فشار زیاد و مقدار خیلی بیشتر از بار اول خالی شد توی کون ثریا خانم و تا ته فشار میدادم توش و کیرم دل دل میزد توی سوراخش،تا قطره اخر ابم خالی شد تو کونش و بیحال و خیسِ عرق خوابیدم روی کمر ثریا،واقعا دو سه دقیقه نای تکون خوردن نداشتم و همه انرژیم رفته بود و دهنم خشک شده بود.وقتی می خواستم بلند شم از روش و کیرم که نیمه خواب بود بخاطر مصرف قرص ها رو بکشم بیرون جوری سر کیرم قلقلک میشد که انگار کلیه هام و روده هام دارن از سر کیرم میان بیرون،آقایون میفهمن اینو کاملا،ثریا میخواست بره دستشویی تا خودشو تمیز کنه ولی نباید میذاشتم امید و مستاجر شو ببینه پس سریع رفتم بیرون و اونا رو کردم تو اتاق بغلی و درو بستم بعد ثریا رفت دستشویی و منم شربت خنک اماده کردم و اوردم خوردیم.
خب دوستان میدونم داستانم طولانی شد ولی باید یسری جزییات بیان کنم تا احمد و بقیه جقیای سایت که هیچ داستانی تو کتشون نمیره کمتر فحشم بدن و اینکه خاطره‌م کامل تر و قشنگتر بیان بشه.
اینم خودم میدونم خیانت کار بدیه،زن شوهردار نباید کرد،و خیلی از این مسائل بلدم ولی اول داستان گفتم ثریا بهم دروغ گفت که شوهر نداره و با برادرش زندگی میکنه و اینکه بعد از فهمیدن این موضوع بازم نتونستم بیخیالش بشم چون واقعا جذاب و سکسی و هات بود این بشر.داستان واسه ۱۴ سال پیشه حدودا و آدما دیدگاهشون به زندگی عوض میشه و اشتباهاتشون میفهمن به مرور زمان و تغییر میکنن.
خاطرات منو ثریا زیاده حتی به تریسام و گروپ سکس با امید و اون مهمون ثریا هم رسید که اگه خوشتون اومد و دوست داشتید برام کامنت کنید تا ادامشو بنویسم براتون.
داستان اولم بود نوشتم و اگه کم و کثری داشت یا نوشتار و بیانم بد بود به بزرگی خودتون و کیراتون ببخشید.
#مموش
نوشته: بکنِ ثریا

نوشته های مرتبط:
از علیرضا تا علیرضا (۱)
من و مینا تو پرند
سكس با دوست دخترم پرند
پوکر و کون نرم پرند
پرند هم دانشگاهی
من و ثریا زن بابام (۲)
من و ثریا زن بابام
تا ثریا (۲)
تا ثریا
تا ثریا می رود…
عمه ثریا و انتقام شیرین
سکس با ثریا جون
کردن ثریا تو حموم
من و زن عمو ثریا
بردگی آیدین برای ثریا خانوم
ثریا تپل
داود و ثریا خانم
کون ثریا خانم بعد از ۳۶ سال
علیرضا (۵ و پایانی)
علیرضا (۴)
علیرضا (۳)
علیرضا و سکس با زن دایی
علیرضا (۲)
علیرضا (۱)
من و علیرضا و یه تابستون حشری و داغ
علیرضا و تجربه کون دادن لذت بخش
علیرضا و دختر عمه
علیرضا و پایین شهر
سکس با علیرضا تو دستشویی مدرسه
علیرضا همکلاسی متجاوز
انتقام علیرضا
علیرضا و عمه
سکس با علیرضا تو مدرسه
مدرسه با علیرضا
اولین سکس علیرضا با امیر
زن تپل علیرضا
کون دادن به علیرضا پر روی (مشهد)
گی علیرضا با همکلاسی
علیرضا و زندایی حشری
سکس بی کلاس نازی و علیرضا
اولین تجربه سکس علیرضا
داستان گی من و علیرضا
علیرضا و عمه پریا
علیرضا و لیدا
مهدی و علیرضا
کارت پایان خدمت علیرضا
خاطرات سربازی شهروز (۱)
خاطرات طناز
خاطرات ده ساله من و یلدا (۲)
خاطرات ده ساله من و یلدا (۱)
خاطرات آن روزها… (۲ و پایانی)
خاطرات المیرا (۵ و پایانی)
خاطرات المیرا (۲)
خاطرات المیرا (۱)
خاطرات روستا و مدرسه (۳)
خاطرات روستا و مدرسه (۲)
خاطرات شاهین و امیر
خاطرات بابک (۱)
خاطرات کودکی یک پسر پشت کوهی
خاطرات یک ماهی
من و خاطرات انجمن کیر تو کس
خاطرات مامانم (۳)
خاطرات اشکان (۱)
خاطرات روزبه (۱)
خاطرات جنسی و سکسی دوست من (۴)
خاطرات سکسی من شاید کمی غمناک شاید کمی جالب
خاطرات گی دوران مدرسه
خاطرات کودکی با دختر دایی
خاطرات شینوبی (۱)
خاطرات من در شرکت پورن آمریکایی (۱)
خاطرات مِلچی (۱)
خاطرات زنم بهمراه عکس
خاطرات تلخ و شیرین حامد
خاطرات سکسی شیدا (۱)
خاطرات سکسی من از کودکی تا الان
خاطرات یک رابطه
خاطرات نوجوانی محمد
سهیل و تکرار خاطرات شمال
خاطرات شمال محال یادم بره! (۱)
خاطرات حسین در روستا (۲)
خاطرات نوجوانی سپهر
همه خاطرات پویا (۱)
خاطرات تلخ دانشجویی
خاطرات دخترک (۱)
خاطرات گی علی
خاطرات شمال محاله یادم یره
خاطرات یک بایسکشوال (۲)
با خاطرات من (۱)
خاطرات زیبای گی در سربازی
خاطرات اوینار
خاطرات کودک فقیر
خاطرات بهرام و مامانش (۱)
خاطرات شاهد با خواهرش (۱)
خاطرات کثیف بچگیم
خاطرات بهرام (۴)
خاطرات یک دهه شصتی
خاطرات بهرام (۳)
خاطرات زیبای تنها (۲)
خاطرات گی مهدی (۱)
خاطرات یک زن پوش (۲)
خاطرات من با همکارم اریکا (۱)
خاطرات یک کوه نوردی کوتاه
خاطرات مردی با آلت تناسلی ۴ متری
خاطرات قتل (۱)
مهین، خاطرات یک ترنس سکشوال
خاطرات شيرين و تجربه های تلخ
خاطرات سفر با سارا و دامیان
خاطرات خطرات
خاطرات مخفی یک خانم (۳)
خاطرات دوران بچگی مهدی (۱)
خاطرات به یاد ماندنی سرایدار ویلا (۱)
خاطرات جنسی یک پزشک (۱)
خاطرات نوال: پورن استار
خاطرات سکسی گلناز
خاطرات سکسی من از دوران کودکی
خاطرات و خطرات (1)
خاطرات من با دو تا دختر که سوار کردم
خاطرات یه مهندس راهساز (1)
خاطرات مبهم (1)
خاطرات زندگی جاوید (1)
خاطرات سکس تو تایلند (1)
پلیس خاطرات من، نرفته ایی ز یاد من
خاطرات یک شب طولانی (1)
خاطرات سکسی مهرداد (1)
خاطرات بیتا
خاطرات کارمند دعا گو (1)
خاطرات آشفته (1)
خاطرات یک کونی بی غیرت
خاطرات یک زن بدکاره
دفترچه خاطرات مریم (1)
خاطرات من و حسین جون (1)
خاطرات سکسی پر خطر من -۲
خاطرات سكسي من در سربازي (۲)
برگهايی از دفتر خاطرات يک فاحشه
خاطرات سکسی پر خطر من -۱
خاطرات سکسی شاهین با عسل
خاطرات سکسی من با مامان
خاطرات من با آیدا
خاطرات سکس ضربدری امید و سعید1
خاطرات سکس سیاوش1
خاطرات سكسهاي رويا1
خاطرات ريحانه2
خاطرات ريحانه3
خاطرات پراکنده محسن
خاطرات زندان (۱)
خاطرات مهدی (۲)
خاطرات دو زوج (۳)
خاطرات دو زوج (۲)
خاطرات سکسی ما (۴)
خاطرات نوجوانی با میترا

اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *